چهارشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۰
طبیعت‌گرای شکاک

یکی از موضوعات اصلی در آثار شکسپیر، مطالعه طبیعت انسان و ماهیت هستی، و یافتن پاسخ برای پرسش‌های وجودی است که هملت بهترین نمونه آن است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) رضا دستجردی: جهان فرهنگ، اندیشه و ادب، در ۲۳ آوریل ۱۵۶۴ زادروز و البته ۵۹ سال بعد در ۱۶۲۳، درست در همان تاریخ، بزرگ‌ترین نمایشنامه‌نویس جهان را از دست داد. شاعر ملی بریتانیا که از وی، شاهکارهایی بسیار در قالب نمایشنامه و اشعاری چند به جای مانده، علاوه بر تأثیرات ادبی، اثرات شگرفی نیز بر جریان‌های موجود در حوزه خرد و اندیشه بر جای گذارد؛ گونه‌ای سیاست‌نامه که شکسپیر در آن، بر حکام ضعیف و فاسد تاخته، ایشان را به باد انتقاد گرفته است. ایبنا به این مناسب، با بهارک سهامی، مدرس زبان و ادبیات انگلیسی و مترجم «فلسفه شکسپیر» اثر کالین مک‌گین به گفت‌وگو نشسته است. کتاب «فلسفه شکسپیر» را نشر همان منتشر کرده است.

از اهمیت فلسفی شکسپیر بگویید؟ آیا می‌توان به شکسپیر نگاه فلسفی داشت؟

شکسپیر را یکی از بزرگ‌ترین قصه‌گویان جهان می‌شناسند. راز نبوغ او تنها در هنر قصه‌پردازی نیست، بلکه عمق و ظرافت نگاه وی به هستی و انسان است که با هنرمندی در تاروپود نمایشنامه‌هایش تنیده شده. او اگرچه فیلسوف نبود، با نگاه فیلسوف طبیعت‌گرای شکاک به جهان می‌نگریست. در نمایشنامه‌هایش بارها به موضوعات مهم فلسفی و اخلاقی از قبیل شکاکیت و عدم قطعیت، ماهیت شر، مرز واقعیت و رویا، تضاد میان ظاهر و واقعیت و مسأله دیگر اذهان اشاره کرده است. پرسش اصلی هملت درباره «ماهیت خود» است. او با خودی بی‌ثبات دست و پنجه نرم می‌کند که مدام بین وضعیت‌های روانی متغیر در رفت‌وآمد است. نمایشنامه «طوفان» بر نقش زبان در ساخت واقعیت جهان تأکید میکند. «مسأله دیگر اذهان» و عدم قطعیت در شناخت واقعیت، درون‌مایه‌هایی بنیادین هستند. سایر نمایشنامه‌های شکسپیر نیز کمابیش با موضوعات فلسفی سروکار دارند.

پژوهشگران بسیاری نمایشنامه‌های او را در پی کشف دیدگاه‌های فلسفی‌اش درباره انسان، اخلاق و اقتدار سیاسی بررسی کرده‌اند. نمونه آن، کتاب «فلسفه شکسپیر» اثر کالین مک‌گین فیلسوف انگلیسی است که من ترجمه کرده‌ام. وجه فلسفی آثار شکسپیر از نگاه مک‌گین به حدی پررنگ است که در آن می‌گوید وزن شکسپیر اندیشمند از شکسپیر هنرمند بیشتر است.

طبیعت‌گرای شکاک

فلسفه شکسپیر چه ویژگی‌هایی دارد؟

همان‌طور که گفتم نگاه شکسپیر به انسان و پدیده‌ها، تحت تأثیر زمانه‌اش، طبیعت‌گرا و شکاک است. یکی از موضوعات اصلی در آثار شکسپیر، مطالعه طبیعت انسان و ماهیت هستی، و یافتن پاسخ برای پرسش‌های وجودی است که هملت بهترین نمونه آن است. درون‌مایه شکاکیت درباره ادراک انسان، و مبهم بودن مرز واقعیت و رویا در بسیاری از آثار شاخص او از قبیل مکبث، اتللو، هملت، توفان و رویای شب نیمه تابستان تکرار می‌شود، و این پرسش فلسفی که «آیا ادراک انسان قادر به درک واقعیت است یا جهان صرفاً نوعی توهم است؟».

پرسش‌های اخلاقی نیز در آثار شکسپیر وزن قابل توجهی دارند. مطالعه ماهیت شر و پیچیدگی‌های آن، بن‌مایه مکبث و اتللو را می‌سازد. در آثار او خیر و شر، سیاه و سپید نیستند، بلکه ردپایی از هرکدام در دیگری وجود دارد. به همین خاطر قضاوت درباره درستی یا نادرستی اعمال و رفتار قهرمان‌های او بسیار دشوار می‌شود. از این منظر، به مسأله فلسفی عدم قطعیت اخلاقی می‌رسیم.

شکسپیر تا چه حد از فلسفه‌های زمان خود آگاه بود؟

آثار شکسپیر به‌شدت تحت تأثیر جریان‌های فلسفی دوران خود و قبل از خود هستند. ردپای شکاکیت فلسفه یونان باستان و متفکرانی مانند مونتنی، و عقلانیت و انسان‌گرایی رنسانس در جای‌جای نمایشنامه‌های او دیده می‌شود. آثار شکسپیر به روشنی نشان می‌دهد که او از اندیشه یونان و روم باستان و مباحث فلسفی زمان خود مطلع بوده است.

طبیعت‌گرای شکاک

فیلسوفان بزرگ، همچون ماکیاولی، هابز، لاک، اشتراوس یا دیگران چه تأثیری از ایده‌های شکسپیر گرفتند؟

شکسپیر تأثیر عمیقی بر فلسفه داشت. نبوغ او در به تصویرکشیدن پیچیدگی‌های طبیعت انسان، الهام‌بخش تفکرات فلسفی متفکران بزرگی مانند هگل، مارکس، نیچه و دریدا بوده است. هگل نمایشنامه‌های تراژیک شکسپیر و خصوصاً هملت را از نگاه تقابل‌های دیالکتیکی بررسی کرده بود. کارل مارکس در نوشته‌های خود به شکسپیر اشاره کرده و از او برای تحلیل مبارزه طبقاتی و قدرت اقتصادی استفاده کرده است. فریدریش نیچه شیفته تصویرپردازی شکسپیر از قدرت، جاه‌طلبی و بحران‌های وجودی بود، به‌ویژه در نمایشنامه‌هایی مانند مکبث و هملت. ژاک دریدا آثار شکسپیر را در چارچوب ساختارشکنی و تحلیل زبان مورد بررسی قرار داد، و مفهوم عدم قطعیت در معنا را در نمایشنامه‌های او جستجو کرد (برای اطلاع بیشتر بنگرید به: https://www.sup.org/books/literary-studies-and-literature/philosophers-shakespeare

تأثیر شکسپیر بر فلسفه سیاسی چه بود؟

شکسپیر تأثیر زیادی بر اندیشه سیاسی گذاشته و در بسیاری از آثارش مانند مکبث، ژولیوس‌سزار، ریچارد سوم، هنری چهارم و شاه لیر به موضوعاتی مانند قدرت، عدالت، مشروعیت سیاسی و حکومت پرداخته است. موضوعات بحران اقتدار، فساد اخلاقی، فریب‌کاری سیاسی و جاه‌طلبی که منجر به سقوط حکومت‌ها می‌شوند، در نمایشنامه‌های او همواره الهام‌بخش متفکران سیاسی بوده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها