چهارشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۸:۴۲
طبیعت گیلان؛ نماد اصلی در روایت‌های ادبی

گیلان – طبیعت استان گیلان نماد اصلی در روایت‌های ادبی است و پیوند عناصر طبیعی و مسائل اجتماعی در آثار روایی استان مشهود است و آداب و رسوم در ادبیات بومی این استان انعکاس یافته است.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): زبان، نماد هویت هر قوم است و می‌توان گفت که بخش مهمی از فرهنگ اصیل، کهن و تاریخی ما در قالب زبان تجلی یافته است. زبان فارسی با قدمتی افزون بر دو هزار و ۵۰۰ سال از زمان هخامنشیان تا امروز همراه ماست و در این میان، متناسب با اقوام رنگارنگی که در ایران سکونت داشته‌اند، زبان و گویش‌های مختلفی نیز شکل گرفته و همچنان هم حیات آنها استمرار دارد و به تعبیری می‌توان این ادعا را طرح کرد که عمر این زبان‌ها کمتر از تاریخ زبان فارسی نیست.

در گیلان زبان‌های بومی و محلی همچون گیلکی و تالشی که اقوام ساکن استان به آنها گویش می‌کنند، وجود دارند و ادبیات گیلان را شکل داده و از نشانه‌های هویت ساز استان هستند.

گیلان استانی با تنوع قومی و گویشی است و اگرچه از نظر وسعت جغرافیایی، در شمار استان‌های کوچک کشورمان است اما گوناگونی و تنوع فرهنگی در آن بیش از هر جای دیگر ایران مشاهده می‌شود. به تعبیر مرحوم احمد سمیعی‌گیلانی، چهره ماندگار در رشته ادبیات و ویرایش، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، پژوهشگر، مترجم و ویراستار؛ در گیلان زبان‌های متعددی وجود دارد که به گروه گویش‌های کرانه دریای خزر متعلق هستند.

بخش عمده‌ای از آثار فارسی مکتوب شاعران و ادیبان گیلان، به دوران حکومت صفویه و دوره‌های پس از آن مربوط است و محققان یکی از مهمترین دلایل این امر را شکل‌گیری ارتباط وسیع گیلان با نقاط مختلف ایران و حتی بیرون از مرزها می‌دانند چراکه با تسهیل راه‌های ارتباطی، زمینه‌های مساعدی برای رشد علمی و فرهنگی مردم این سامان پدیدار شد و آثار متعددی در حوزه‌های علمی، ادبی، فلسفی و عرفانی به قلم شاعران و نویسندگان گیلانی به رشته تحریر درآمد.

الهی‌گیلانی ادیب و شاعر، بابانصیبی‌گیلانی شاعر، عبدالرزاق لاهیجی و پسرش مسیح‌الدین ابوالفتح لاهیجی، عین‌الملک دوائی شاعر و ادیب، علی گیلانی‌فومنی شاعر، خان‌احمد گیلانی شاعر و ادب‌دوست، نادم گیلانی از شاعران غزل‌سرا، حیاتی گیلانی، فغفور گیلانی، عبدالوحید سالکدهی، فیاض لاهیجی، ملا محمدامین واصل‌لاهیجی، حزین لاهیجی، میرزا ابوالقاسم رشتی، صبوری‌رشتی، فارغ رشتی، شیخ محمدصادق لاهیجی، شیخ ابوالقاسم ملقب به افصح‌المتکلمین و سید محمدتقی معروف به فخر داعی گیلانی از جمله شاعران، سرایندگان و نویسندگان عصر صفویه و قاجاریه هستند که سمیعی‌گیلانی از آنها نام برده است.

چهار نسل از پژوهشگران و نویسندگان استان گیلان

سمیعی‌گیلانی فعالیت‌های ادبی و علمی طی یک‌قرن اخیر را شامل ظهور چهار نسل از نویسندگان، مولفان و شاعران می‌داند: نسل متعلق به نهضت مشروطیت، نسل متعلق به دوره پهلوی اول، نسل متعلق به دوره پهلوی دوم که شامل دوران اوج چپ، مصدق، پس از کودتای ۲۸ مرداد و انقلاب سفید است و در نهایت نسل متعلق به سال‌های پس از انقلاب اسلامی.

در هریک از این دوره‌ها، شاخه‌ای از فعالیت ادبی ظهور کرده که می‌توان گفت در نهضت مشروطه، روزنامه نگاری و نمایشنامه نویسی و شعر و تصنیف سیاسی، در دوره پهلوی اول تحقیق علمی و ادبی و ایران‌شناسی در مراحل متعدد، دوره پهلوی دوم ترجمه آثار مکتبی و ادبیات داستانی و روزنامه نگاری و ادبیات نمایشی و شعر و به موازات اینها تحقیقات علمی، ادبی و زبانی و تصحیح متون و فرهنگ نویسی و در سال‌های پس انقلاب اسلامی نیز تحقیقات گیلان‌شناسی، داستان‌نویسی، تصحیح متون و تحقیقات ادبی و زبانی رایج بوده است.

پس از پیروزی انقلاب؛ تحقیقات گیلان شناسی و تحقیقات ادبی و زبانی رایج بوده است

یوسف علیجانی محقق ادبی نیز پژوهشگران گیلان را به چهار نسل تقسیم کرده: نسل اول شامل کریم کشاورز نویسنده کتاب گیلان برای جوانان، ابراهیم فخرایی که تک‌نگاری‌هایی همچون گیلان در گذرگاه زمان، ادبیات گیلکی، گیلان در جنبش مشروطیت و سردار جنگل را منتشر کرده، جهانگیر سرتیپ‌پور کتاب‌هایی از جمله ریشه‌یابی و فرهنگ واژگان گیلکی و نام‌ها و نامداران گیلان را نگاشته و نیز منوچهر ستوده مولف دو جلد کتاب گرانسنگ از آستارا تا استرآباد و فرهنگ گیلکی، جعفر خمامی‌زاده با ترجمه‌های ارزشمند و فریدون نوزاد با تالیف چند کتاب از جمه گیله‌گپ، تاریخ نمایش در گیلان و چهل تکه هستند.

نسل دوم دربرگیرنده پژوهشگران گیلان‌شناس همچون محمود پاینده‌لنگرودی مولف کتاب‌های حوزه مردم‌شناسی مانند آیین‌ها و باورداشت‌های گیل و دیلم، فرهنگ گیل و دیلم و ضرب‌المثل‌های گیلکی، سیدمحمدتقی میرابوالقاسمی با آثاری مثل مردم گیل و دیلم، گیلان از آغاز تا مشروطیت و گیلان از مشروطیت تاکنون، میراث اسماعیله، گیلیرد و چند کتاب دیگر، محمدولی مظفری با مقالات متعددی در زمینه گاهشمار گیلانی و باورداشت‌های مردم شرق گیلان و رضا مدنی با مقالاتی در زمینه زبان‌شناسی و تاریخ گیلان هستند.

البته در این نسل کاظم سادات‌اشکوری با کتاب افسانه‌های اشکور بالا و چند مقاله ارزشمند دیگر، اصغر عسگری‌خانقاه با کتاب روستای قاسم‌آباد و مقالات متعدد، محمد بشرا با دو کتاب افسانه‌های جانواران و مقالات ارزشمند در زمینه فرهنگ فولکلور، طاهر طاهری با مقالات مردم‌شناسی، محمدتقی پوراحمد جکتاجی با چاپ دو مجله دامون و گیله‌وا و انتشار مجموعه شش جلدی گیلان‌نامه تلاش زیادی برای اشاعه فرهنگ گیلان انجام داده‌اند.

علی عبدلی با چاپ چند منوگرافی از جمله تات و تالشان، تالشی‌ها کیستند، مصطفی فرض‌پور ماچیانی با چاپ رساله‌هایی همچون نوروز در ماچیان، فرهنگ ماچیان، افشین پرتو با چاپ چند کتاب درباره تاریخ گیلان، علیرضا کشور دوست با کتاب گیلانشهر و فرامرز مسرور ماسالی با چند کتاب درباره ماسال و شاندرمن از جمله نسل دوم پژوهندگان هستند.

نسل سوم پژوهندگان گیلان آثار و تألیفات خود را پس از پیروزی انقلاب اسلامی منتشر کرده‌اند و شامل رحیم چراغی مولف متل‌های کودکان و روزهای نو درباره نوروز، جمشید شمسی‌پور نویسنده مقالاتی در زمینه فولکلور تالش، محمود نیکویه مولف تک‌نگاری درباره استاد ابراهیم پورداود، مسعود پورهادی نویسنده کتاب‌های بررسی گویش رشتی و گاه‌شمار گیلانی و قربان فاخته نگارنده کتاب‌های سرزمین گیلان و گاهشمار تاریخ گیلان و رضا دستیاران مولف کتاب گیلان در عصر باستان هستند.

سید هاشم موسوی، علیرضا حسن‌زاده، علی بالایی لنگرودی، محمد شهاب کومله، بیژن عباسی، هوشنگ عباسی، سیامک دوستدار، کیوان پندری، منوچهر هدایتی نیز در شمار نسل چهارم پژوهشگران گیلان به شمار می‌آیند.

در این میان؛ نامدارانی از جمله امیرهوشنگ ابتهاج (سایه) غزل‌سرای معاصر ایرانی اگرچه از گیلان برخاسته‌اند و راوی سروده‌های ارزشمندی شده‌اند اما اینان در وسعت ادبیات ایران زمین به شمار آمده‌اند و در این مجال، به آنان پرداخته نشده است.

ادبیات بومی؛ آیینه فرهنگ گیلان

محمود رنجبر دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران در رشت در توضیح ویژگی‌های زبانی و روایتگری در ادبیات در حوزه ادبیات بومی گیلان اظهار داشت: گیلان اگرچه به لحاظ مساحت به نسبت استان‌های دیگر کوچکتر است اما در طول جغرافیایی و تاریخی، اثرگذار بوده و ویژگی‌های زبانی، غنای فرهنگی و تنوع قومی گیلان، باعث شده که از هویتی منحصر بفرد برخوردار باشد.

وی افزود: اگر بخواهیم ویژگی‌های زبانی و روایتگری در ادبیات بومی استان گیلان را احصاء کنیم، باید نکاتی را مدنظر داشته باشیم و ویژگی‌هایی را مورد توجه قرار دهیم و یکی از ویژگی‌های مهم فرهنگی گیلان و غنای فرهنگی استان، تنوع گویش‌های محلی است که ذیل ویژگی‌های زبانی جای می‌گیرد چراکه چهار قوم بزرگ گیلک، تالش، گالش و تات در گیلان زندگی می‌کنند که هریک از این اقوام، فرهنگ‌ها و آیین‌های متنوعی دارند و ذیل این گویش‌ها، لهجه‌های مختلفی هم وجود دارد.

طبیعت گیلان؛ نماد اصلی در روایت‌های ادبی

این استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان ادامه داد: نگاه ما به زبان، نگاه صرفاً ارتباطی نیست بلکه توجه ما به زبان، توجه فرهنگی است یعنی به عبارتی هر واژه‌ای که در هر فرهنگ وجود دارد، به منزله یک داده فرهنگی است نه یک داده صرف ارتباطی و اگر از این منظر بنگریم، مجموعه گویش‌هایی که در گیلان وجود دارد، نشان دهنده غنای فرهنگی متنوع و حائز اهمیت است.

وی به ویژگی‌های روائی زبان گیلان اشاره و خاطرنشان کرد: زبان‌های اقوام گیلان، مرتبط با طبیعت و معیشت هستند یعنی برگرفته از تنوع طبیعی و زندگی ساکنان این منطقه به شمار می‌آیند و می‌توان از این رهگذر، به ساختار عظیم فرهنگی و ساختارهای کهن زبانی توجه کرد.

رنجبر تصریح کرد: اگر ویژگی‌های روایتگری را در ذیل مقوله فرهنگ و زبان مورد توجه قرار دهیم، باید تاکید کنیم در روایت‌های ادبیات بومی گیلان، دو نکته دارای اهمیت است؛ یکی پیوند عناصر طبیعی و مسائل اجتماعی در آثار روائی استان و دیگری بازتاب آداب و رسوم ادبیات بومی گیلان.

رئیس پژوهشکده گیلان‌شناسی دانشگاه گیلان ادامه داد: با وجود هجوم فرهنگ بیگانه که ادبیات بومی همه مناطق را کم‌رنگ کرده و آیین‌ها و ادبیات بومی را به حاشیه رانده، آنچه دارای اهمیت است؛ پیوند روایت‌گری ادبیات بومی گیلان با طبیعت است به این معنا که طبیعت استان نماد اصلی در روایت‌هاست و می‌توان به اشعار شاعران برجسته اشاره کرد که در پیوند با طبیعت روایت شده است.

وی با بیان اینکه گیلان دروازه اروپا بوده و در دوره مشروطه نیز در تصمیم گیری‌های سیاسی نقش موثری داشته، گفت: طبق داده‌های تاریخی، بسیاری از تحولات ایران از استان گیلان رقم خورده است.

رنجبر با اشاره به شکل‌گیری روایت‌های ادبی طنز در این دوره تاریخی که به‌طور ظریف نابرابری‌های اجتماعی و مشکلات مردم را انعکاس می‌داد، افزود: طنز نسیم شمال، طنز محمدعلی افراشته و متاخرتر از اینها، طنز گل آقا از جمله مواردی هستند که باید در ساحت بیان مسائل اجتماعی مورد توجه قرار گیرند.

وی خاطرنشان کرد: یکی از عناصر دیگری که می‌تواند در حوزه روایتگری ادبی بومی گیلان مورد توجه باشد؛ بحث بهره‌مندی شاعران از فرم‌های جدید شعر است.

این استاد زبان و ادبیات فارسی توضیح داد: در گیلان ترانه‌های کار و اشعاری داریم که در حین کار در شالیزار یا هنگام ماهیگیری مورد استفاده قرار می‌گرفتند اما در دوره معاصر، شاعران جوان به سبک مدرن در شعر توجه کردند که از آن به «هساشعر» یاد می‌کنیم.

وی افزود: «هساشعر» وزن‌های ترکیبی سنتی و مضامین معاصر است که موجب شکل‌گیری نگاه تازه‌ای در شعر گیلان شده و اگرچه در کنار این موارد شاهد فرازهایی هستیم اما فرودهایی هم وجود دارد و آن، آسیب های واردآمده به ادبیات بومی است.

کاهش گویش‌وران بومی؛ چالش مهم ادبیات بومی در تمام دنیا

رنجبر معتقد است: یکی از مهم‌ترین چالش‌های ادبیات بومی که در همه نقاط دنیا وجود دارد؛ کاهش گویش‌وران بومی است که برای آن می‌توان دلایلی همچون مهاجرت و تحصیلاتی غیر مرتبط با حوزه علوم انسانی و زبان را برشمرد.

وی با تاکید بر اینکه باید برای حفظ هویت فرهنگی، ادبیات بومی را به عنوان آیینه فرهنگ گیلان مورد نظر قرار دهیم، گفت: در چنین صورتی، ارزش‌های تاریخی به نسل‌های بعدی منتقل می‌شود.

رنجبر به نقش ادبیات گیلان در جریان سازی‌های کشوری اشاره و اضافه کرد: اگر بخواهیم تاریخ تحولات ادبی استان گیلان را بررسی کنیم؛ باید نگاهی به گذشته از جمله ادبیات مشروطه داشته باشیم چراکه در این مقطع، تحولات ادبی، از دل تحولات اجتماعی پدید آمده‌اند و این هر دو، ارتباطی ناگسستنی دارند.

استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان اظهار داشت: در دوره مشروطه افراد شاخصی در ادبیات ظهور کرده و فعالیت داشته‌اند و بعد از این مقطع، در دوره پهلوی اول هم نویسندگان و شاعران شاخصی برخاسته‌اند و جریان ستیز با حاکمیت استبدادی پهلوی را به‌راه انداختند که این امر در داستان‌ها و اشعار سروده شده و همچنین نوشته‌های اجتماعی و جراید نیز انعکاس یافت.

وی افزود: در سال‌های ۱۲۹۳ تا ۱۳۰۰ که نهضت جنگل به عنوان نهضتی چریکی مبتنی بر حمایت‌های مردمی شکل گرفت؛ تمرکز بر اندیشه‌های سیاسی، اجتماعی و ادبی هم داشت و تحولات اجتماعی و ادبی را دنبال می‌کرد و به عنوان نمونه در روزنامه جنگل که به سردبیری میرزا حسین کسمایی منتشر می‌شد بسیاری از تحولات ادبی و اندیشه‌های سیاسی در اشعار مندرج در این نشریه وجود دارد.

رنجبر بیان کرد: در دوره‌های معاصر و اخیر هم رد پای تحولات اجتماعی در اشعار و نوشته‌ها قابل مشاهده است که می‌توان شاخص‌ترین موارد را شعرهای شیون فومنی و نوشته‌های کیومرث صابری‌فومنی (گل آقا) و نیز محمدعلی افراشته نام برد.

وی درباره موانع و محدودیت‌های توسعه ادبیات بومی توضیح داد: امروزه با گسترش فناوری‌های نوین و حرکت به سمت دهکده جهانی، عملاً فرهنگ‌ها و آیین‌های بومی در معرض خطر قرار گرفته‌اند و موضوعاتی مانند تک‌زبانی و تک‌جهانی که از سوی عده‌ای مطرح می‌شود؛ به اعتقاد من زنگ خطر برای ادبیات بومی در همه دنیاست.

رئیس پژوهشکده گیلان‌شناسی گفت: مهمترین راه برای حفظ ادبیات بومی ما، توجه و تکیه بر تاریخچه زبان فارسی‌ست که سراسر غرور آمیز است.

وی یادآور شد: در مقاطع متعدد تاریخی از جمله حمله اعراب، مغول یا افغان‌ها، ایران در معرض تهاجم اقوامی قرار گرفت که می‌خواستند زبان و ادبیات فارسی را از بین ببرند و به دنبال این بودند که جایگزینی برای زبان و ادب فارسی داشته باشند اما ساکنان ایران‌زمین، از ادبیات فارسی حفظ و پاسداری کردند.

وی افزود: حتی در موارد بسیاری از جمله در دوره تیموریان شاهد هستیم که شبه ادبیات مغول، در زبان و ادبیات غنی فارسی حل شد یا در زمانی که محمود افغان با یورش به ایران قصد داشت زبان پشتون را جایگزین فارسی کند، نتوانست موفق شود.

رنجبر معتقد است: یکی از دلایل حفظ زبان فارسی، حضور زبان فارسی در میان توده مردم است و امروز نیز برای اینکه بتوانیم ادبیات بومی را حفظ کنیم، باید آن را در دل ادبیات توده و در دل مردم جای دهیم.

وی، توجه به هنر، نمایشنامه‌ها و نیز موسیقی‌های فولکلوریک که برآمده از تاریخ و فرهنگ مردم هستند را از جمله راه‌های حفظ و سپس رشد ادبیات بومی عنوان کرد.

استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان در توضیح ویژگی‌هایی برای توسعه ادبیات بومی گفت: متاسفانه ادبیات بومی بین جوانان بسیار کمرنگ است و در خانواده‌ها نیز به صحبت با گویش محلی اقبال کمی وجود دارد و این مسئله، از مشکلات اساسی پیش روی ادبیات بومی است.

وی، توجه شاعران جوان به ادبیات بومی و سرودن اشعاری با گویش‌های گیلکی، تالشی، گالشی و تاتی و همچنین توجه به امر آموزش و ترغیب جوانان خوش ذوق به قلم‌فرسایی در این زمینه را از راه‌های حفظ ادبیات بومی ذکر کرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین