سرویس میهن و مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ نعمتالله فاضلی، استاد بازنشسته پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است. او از چهرههای مطرح مطالعه و پژوهش در زمینه انسانشاسی و مطالعات فرهنگی به شمار میآید و در این زمینه آثار زیادی تالیف و منتشر کرده است. فاضلی در زمینه جنگ عراق و ایران هم صاحبنظر است، هر چند در این موضوع هنوز اثری به چاپ نرسانده است اما برخی پژوهشهای جنگ از جمله کتاب «مسئله و ناخودآگاه متن در گفتمان پژوهشی ادبیات پایداری» تالیف مشترک فرانک جمشیدی و مرضیه آتشیپور با راهنمایی او به چاپ رسید. همچنین فاضلی یکی از معدود استادان دانشگاههای ایران است که آثار منتشر شده در زمینه جنگ را مطالعه میکند و از کم و کیف آثار چاپ شده در این موضوع بیخبر نیست. برای نگاهی به نظریهپردازی در جنگ با نعمتالله فاضلی به گفتوگو نشستیم و از علت غیبت استادان دانشگاه در پژوهش و نقد آثار منتشر شده درباره جنگ سوال کردیم.
چرا درباره جنگ عراق و ایران تا کنون نظریه چندانی مطرح نشده است؟
اینکه از جنگ چه تجربههای معرفتی داریم و این تجربههای معرفتی چهقدر نظری و ارزشمند و چقدر ماندگارند و چه دلالتهایی دارند، تصور میکنم برای پی بردن به آنها باید زمان بگذرد تا دریابیم داستانی که درباره جنگ داشتیم و معرفت و تفکرات موثر در آنچه بود و چه نیست.
آنطور که اطلاع دارم درباره جنگ عراق و ایران مطالب زیادی نوشته شده است؛ چه در زمینه ادبی، هنری، تاریخی و اجتماعی. چه آنجا که دولتمحور بوده و آثاری که از سوی نهادهای دولتی تولید شده چه آثاری که مستقل بوده و در داخل یا خارج از کشور به چاپ رسیده است.
امروز بخش زیادی از تاریخ ما را، ایرانیان مهاجر تالیف میکنند یا پژوهشگران غیرایرانی که آثاری مهمی نوشتند که اگرچه در ایران نیستند اما از استقلال و اسناد و مدارک کافی برخوردار هستند و درباره ایران تحقیق و پژوهش میکنن، اما اینکه در این آثار نظریه درباره جنگ آمده که جهانشمول باشد و سهمی در تحقیقات جنگ داشته است، باید زمان بگذرد تا بتوانیم درباره آن قضاوت بکنیم.
آیا سپری شدن سه دهه از جنگ زمان زیادی نیست تا بتوان درباره آن گفتوگو، نقد و نظریهپردازی کرد؟ به جز زمان چه فاکتورهای دیگری نیاز است تا دانشگاه درباره این موضوع به صورت جدی وارد نقد و نظر شود؟
ظاهراً سه دهه از پایان جنگ گذشته است، اما واقعیت این است که ما هنوز از جنگ بیرون نیامدیم و همین امروز هم منتظریم تا در پایان گفتوگوهای ایران و آمریکا چه خواهد شد؟ آیا شعلههای جنگ در خاورمیانه بیشتر خواهد شد یا کمتر؟ به نظرم تمام سالهای پس از جنگ ما همچنان درگیر بودیم و در شرایط نه جنگ نه صلح قرار داشتیم در این وضعیت نه جنگ نه صلح، شرایط به شکلی پیش خواهد رفت که پژوهشگران نمیتوانند به صورت مستقل پدیده جنگ را بررسی کنند.
بنابراین هر چند در شرایط فعلی مطمئن نیستم آنچه درباره جنگ منتشر شده، فاقد ارزش نظری باشد، اما باید به صورت دقیقتر سراغ بررسی موضوع و مسائل جنگ برویم؛ البته نباید این نکته را از نظر دور داشت که درباره هیچکدام از رویدادهای مهم تاریخی به اندازه کافی نتوانستیم نظریهپردازی کنیم. از رویداد مشروطه صد سال گذشته که یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ ایران بوده، اما ما هنوز نتوانستهایم سراغ این رویداد مهم برویم و به صورت دقیق درباره آن تحقیق، پژوهش و نظریهپردازی کنیم. این وضعیت همچنین درباره ملی شدن صنعت نفت و انقلاب ۵۷ و مسائل اجتماعی که ایران طی یک قرن اخیر تجربه کرده است، هم صدق میکند.
بنابراین در حالی که جامعه ایران بعد از مشروطه به سمت جامعه مدرن پیش رفته، ما هنوز نتوانستهایم با توجه به مسائل فراوانی که در ایران پشت سر گذاشتیم یا هنوز با آنها درگیر هستیم نظریه درستی تولید کنیم. درباره جنگ عراق و ایران هم آنطور که موردتوجه شماست نظریهپردازی درستی صورت نگرفته که بتواند توضیح دهنده جامعه و فراگیر شده باشد. اگر هم نظریهای در این رابطه مطرح شده، هنوز آن فراگیری را ندارد.
نکته مهمتر اینکه میخواهم بگویم فقط جنگ نیست که درباره آن خیلی موفق به نظریهپردازی نشدیم بلکه درباره شهری شدن، اتوموبیلی شدن، مصرفی شدن جامعه حتی روزمره شدن که رویداد بزرگی در ایران است، هنوز نتوانستهایم تالیفات درستی داشته باشیم بجز ترجمهها، اقتباسها و تالیفاتی که انجام دادیم خیلی نتوانستیم موسس یک فکری باشیم، اگر شما هم منظورتان این است که در جنگ موسس یک فکر باشیم باید بگویم در چنین وضعیتی موفق نبودیم.
هر چند درباره مشروطه درست است که زمان زیادی گذشته و تالیفات بسیاری انجام شده و نظریاتی هم ارائه شده است. جامعه ایرانی و قشر دانشگاهی از آن فاصله گرفته و توانستند درباره آن نقد و نظر هم داشته باشند. درباره ملی شدن صنعت نفت هم زمان مناسبی گذشته که بتوانیم نظریهپردازی کنیم. اما درباره جنگ چنین نیست.
درباره جنگ عراق و ایران ماجرا به این شکل است که هنوز دستاندرکاران بر آن احاطه دارند و اسناد و مدارک آن به طور کامل در دسترس نیست. به همین دلیل پژوهشگران مستقل هنوز نمیتوانند روی آن کار کنند. اگر فاصله ما از جنگ به شکلی باشد که بتوانیم آن را نقد و روی آن کار کنیم، میتوانیم ارائه دهنده نقد و نظری باشیم که در خارج از ایران هم بازتاب داشته باشد. چنانکه درباره مشروطه پس از مدت زیادی توانستیم پژوهش و نقد کنیم، اما هنوز نتوانستهایم درباره آن فکر فراگیری ارائه دهیم.
از منظر شما جنگ عراق و ایران هنوز یک امر تاریخی به شمار نمیآید؟
جنگ عراق و ایران هنوز به یک امر تاریخی تبدیل نشده است. هر چند جنگ رویدادی بزرگتر از مشروطه نیست، برای همین ما ابتدا باید بتوانیم درباره مشروطه نظر و فکری ارائه کنیم. چون مشروطه آنقدر مهم است که آغاز دوران جدیدی در ایران است، به طوری که نظام اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران را تحت تاثیر خود قرار داد. در حالی که سایر رویدادهای یک قرن اخیر در این حد مهم نبودند که چنین تاثیری داشته باشند.
درباره جنگ درست است که سی سال گذشته اما هنوز دستاندکاران و تصمیمگیرانش تسلطی رو آن دارند و اجازه نمیدهند که یک اندیشه مستقل درباره آن پژوهش و تحقیق کند هر چند هر چه قدر از جنگ فاصله میگیریم تحقیق و پژوهش درباره آن آزادتر شده و به همان نسبت درباره آن کارهای تحقیقاتی بهتری در حال ارائه است.
نظر شما