سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): ویژهبرنامه بزرگداشت زندهیاد دکتر عماد افروغ همزمان با دومین سالروز درگذشت ایشان با همکاری انجمن آثار و مفاخر فرهنگی دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۴ با حضور علی ربیعی (مشاور و دستیار اجتماعی رئیس جمهوری)، علیرضا شجاعیزند (عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس)، مسعود کوثری (عضو هیئت علمی دانشگاه تهران)، مانی کلانی (عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) و جمعی از صاحبنظران حوزه فرهنگ در سالن شهید آوینی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
در ابتدای این برنامه مهدی شقاقی معاون پژوهشی پژوهشگاه ضمن خوشامدگویی به مهمانان، از تشکیل هسته فکری مطالعاتی دکتر عماد افروغ در پژوهشگاه سخن گفت و ضمن ابراز امیدواری از ترویج هرچه بیشتر افکار و اندیشههای افروغ، ترویج و کاربست بیش از پیش این اندیشهها در عرصه عمومی را خواستار شد.
هم اصولگرا و هم اصلاحطلب
در ادامه پدرام جوادزاده عضو هیئتعلمی پژوهشگاه و دبیر هسته مطالعاتی عماد افروغ، با بیان اینکه هدف ما از تشکیل این هسته، بازخوانی اندیشههای افروغ است، تصریح کرد: باید ببینیم دکتر افروغ برای روزهای پرمعضل ما چه پیشنهاداتی دارند. از ۳ ماه پیش که کتاب «دیالکتیک سینما و جامعه» دکتر افروغ را شروع به خواندن کردم، این سوال همواره بنده را آزرده میکند که چرا امثال این هسته در زمان حیات ایشان شکل نگرفته است!
او با بیان اینکه دکتر افروغ میتواند هم به یک معنا اصولگرا و هم به معنایی، اصلاحطلب باشد، درباره برچسبزدنهای سیاسی و امثال این کارها به ایشان به دلیل ایجاد بستر شناخت انحرافی از این اندیشمند، هشدار داد.
فروغ نظریه و منش
در ادامه علی ربیعی با اشاره به نحوه آشنایی خود با عماد افروغ در نوشتن مقالهای در باب نظریههای انقلاب برای مرکز تحقیقات استراتژیک در اوایل دهه ۷۰، برگزاری مراسم یادبود را نوعی «تذکار» دانست و ابراز کرد: برگزاری چنین مراسمی فقط برای یک فاتحه و ذکر خیر نیست. بخشی از مراسم، توجهدادن به فردی است که امروز در میانمان نیست. من این مراسم را نوعی تذکردادن به خودمان میدانم؛ لذا ما باید بیش از آنکه به نظرات دکتر عماد افروغ بپردازیم، به منش او به عنوان تذکاری برای خود بپردازیم.
او درباره وضعیت علوماجتماعی امروز و نسبت آن با جامعه افزود: عدهای از جامعهشناسان مسئلهشناسی و علتیابی میکنند؛ عدهای هم فقط شالودهشکنی و نقد میکنند. علیرغم اینکه شالودهشکنی را میپذیرم، اما در این نقطه نباید متوقف شد. علوماجتماعی ما افقگشا و راهگشا نیست. دکتر افروغ هم مسئلهشناسی میکرد و هم نقد و شالودهشکنی. ایشان کنش اجتماعی و سیاسی هم داشت اما درون یک نظریه صرف، دگم نایستاده بود. ایشان نقد درون گفتمانی داشتند که اگر ما هم آن را داشتیم، شاید در فهم مشترک مسائل، شریک میشدیم.
مشاور و دستیار اجتماعی رئیسجمهور «میانجیگری» را راه بیبدیل دنیای امروز دانست و با اشاره به این خصوصیت عماد افروغ خاطرنشان کرد: دکتر افروغ، فروغ نظریه و فروغ منش را با هم داشت؛ تلفیق دو فروغ که ما امروز به هردو نیاز داریم. آن چیزی که افروغ دنبال میکرد، ایستادن در کنار مردم همراه با راهگشایی برای آنها بود. میانجیگری راه بیبدیل امروز است. افروغ نظریهپرداز با میانجیگری بود. مشکل ما این است که میانجیها را نداریم. جنس جامعهشناسی افروغ، از جنس جامعهشناسی میانجیگرانه است؛ چیزی که در منش او هم دیده میشود. همواره افرادی که سالم زندگی کنند، کم میشوند. افروغ در زندگی پژوهشی و شخصی خود سالم زندگی کرد. راهشان پر رهرو باد و انشاءالله ما هم بتوانیم به سبک دکتر افروغ زندگی کنیم.
شمول گرایی و بهمآوری
علیرضا شجاعیزند سخنران بعدی این برنامه اهمیت عماد افروغ را بیش از برگزاری یک سالگرد و مراسم بزرگداشت دانست و گفت: ما نباید فقط به یک برنامه بزرگداشت بسنده کنیم. بهترین یادکرد یک اندیشمند، «کاربست اندیشههای اوست». در این مدت ازدست دادن این استاد، هنوز هیچ دستگاه فکری و فرهنگی به اندیشههای او نپرداخته که «افروغ چه میخواست بگوید؟». افروغ ابایی از ابژه کردن موضوعات و افراد نداشت؛ به گمانم مخالفتی هم با ابژهکردن خود نداشته باشد. لذا ابژهکردن اندیشهها و منش او لازم است. اندیشهها را هرچقدر زیرورو و شالودهشکنی کنیم و به بحث بگذاریم، آن اندیشمند خیلی راضی خواهد بود.
او با اشاره به اصطلاح روانشناسی بهعاریتگرفتهشده «انسان و کنشگر مرزی»، انتساب آن به عماد افروغ را محل تردید دانست و ابراز کرد: انسان و کنشگر مرزی را هم به مردم عادی و هم به فعالان اجتماعی و گاهی به صاحبان اندیشه هم، نسبت میدهند و آن را بهعنوان یک امتیاز برای آن فرد میدانند. انسان مرزی مفهومی متأخر است اما برای آن مصادیق تاریخی میآورند. در کنشگری مرزی، فرد خیلی به مبانی توجه ندارد و بیشتر براساس موقعیت عمل میکند؛ چون بنیانها همان فراروایتهای ایدئولوژیک هستند که روزگارشان سپری شده است. گاهی در توصیفها با چنین تعابیری از دکتر افروغ یاد میشود؛ گویی که او یک اندیشمند مرزی بوده است اما همانطور که دکتر صالحی وزیر محترم فرهنگ اشاره کردند، دکتر افروغ مبنای فکری داشتند و این تعبیر قابل انتساب به ایشان نیست.
عضو هیئتعلمی دانشگاه تربیت مدرس در ادامه برخی خصوصیات برجسته عماد افروغ را برشمرد که داشتن روح انتقادی، ذاتانگاری و تعلق به رئالیسم، اعتقاد به دینِ زندگی، ارادهگرایی در مقابل ساختارگرایی، روشنفکری و روح انقلابی و تعلق به گفتمان «شمولگرایی و بهمآوری»، پرهیز از تنشهای دوقطبی و معتقد به ترکیب متافیزیکی دوگانههای دین و قدرت، نهضت و نظام، آزادی و عدالت، نواندیشی و دینداری، عاملیت و ساختار، حق و تکلیف، حقیقت و مصلحت، از جمله آنها بود.
اسپند روی آتش
در ادامه زهرا کاظمپورفرد ضمن ارائه شرح اجمالی از زندگینامه عماد افروغ از بدو کودکی تا سالهای پایانی عمر او، در وصف همسر خود گفت: ایشان خیلی انرژی و پشتکار داشتند و یکتنه کار ۶ نفر را انجام میدادند؛ طوری که ۲۴ ساعت در یک روز برای او کم بود. دغدغههایی که داشتند، او را مانند اسپند روی آتش میسوزاند. دغدغه اصلی ایشان، «نشر افکارشان» بود. او پول و اموالی نداشت و در سادهزیستی با افتخار، در حد قشر پایین جامعه زندگی میکرد. تمام دغدغه ایشان عدالت و آزادی بود. صدها ساعت فیلم و سخنرانی از سخنان ایشان به یادگار مانده اما چه زمانی قرار است بازتاب داده شوند؟ بنده روزی نیست که پیگیر این موضوع از افراد و سازمانها نباشم. دکتر افروغ یک هویت کاملاً اسلامی ایرانی و بومی و ملی داشتند. اگر بنده از تعلل در ترویج اندیشههای ایشان ناراحتم، دلیلش نسبت مرحوم با بنده نیست؛ به این دلیل است که ایشان یک نیروی ملی مذهبی بومی بوده و من از این بابت افسوس میخورم. دکتر افروغ ۴۰ اثر بسیار گرانبها و وزین دارند که باید دیده شوند. ایشان خیلی دغدغه داشت و خیلی فریاد کشید؛ اما متأسفانه فریادهای او شنیده نشد که این غم در نهایت به کتابی با عنوان «فریادهای خاموش» تبدیل شد که در ۷ سال پیاپی صفحات آن را روزانه نوشت. امیدوارم هسته مطالعاتی شکلگرفته در پژوهشگاه به همت وزیر محترم فرهنگ و ارشاد، پیگیری شود و ما بتوانیم در سال آینده، گزارش خوبی از فعالیتهای این هسته دریافت کنیم.
ترکیب شریعتی و امام خمینی
مسعود کوثری دیگر سخنران این برنامه با تفکیک انقلابیگری از افراطیگری، عماد افروغ را یک انقلابی محض دانست و گفت: افروغ ترکیبی از شریعتی و امامخمینی بود؛ یکی زمینهساز انقلاب بود و دیگری انقلاب کرد. ما در ایران دچار شکاف نظر و عمل هستیم و این بیش از هر جایی در مسئولان دیده میشود. مسئولان «حرفدرمانی» میکنند و ایدههای آنها از زندگی مردم به دور است. دکتر افروغ میخواست جامعهشناسی ما نظر و عمل را به هم پیوند دهد. آنچه که در این میان اهمیت دارد، «مردم» است. ما باید برای مردم حرمت قائل شویم. دوستداشتن و احترام به مردم، چیزی است که افروغ برای آن در جوش و خروش بود. روحیه نقادی در ایشان قوی بود؛ به همین دلیل به دنبال یک مبنای نظری بود تا بتواند نظر و عمل را به هم وصل کند. دکتر افروغ آنچه که داشت و میاندیشید، صادقانه در طبق اخلاص گذاشت و ارائه کرد. بنابراین باید آرا و افکار ایشان بسط یافته، تکمیل و نقد شود تا مبنایی برای یک ایده ایرانی اسلامی بومی باشد. خطری که دکتر افروغ از آن یاد میکند، چشمپوشی، غفلت و ریاکاریست؛ چیزی که باعث از بینرفتن زحمات انقلابی میشود. انقلاب به مدد افرادی چون افروغ پیروز شد، لذا باید با چنین افرادی هم تداوم یابد. انقلاب با کلهقندیکردن و تراز کردن افراد پیش نمیرود، انقلاب با افراد جسوری چون دکتر افروغ میتواند ادامه یابد.
فریادهای خاموش
در پایان برنامه مانی کلانی ضمن قرائت خاطراتی از تجربهزیسته خود در تعامل با عماد افروغ در دوران دانشجویی و دوران نوشتن شرح انتقادی بر آثار و آرای ایشان و ایام پایانی عمر او، یادآور شد: اگر میخواهید «عملی» کار کنید، ببینید ایشان چه میخواستند و چه چیزهایی مانع آن شدند و هماکنون چه چیزهایی برای تداوم راهشان باقی مانده است. برگشت بنده به ایشان و همدلی با او از موضع اصلاحاتی خودم با فردی از جبهه مخالف، به دلیل «اصول» او بود؛ اصولی که بر سر پیمانبودن استاد افروغ با آنها، بسیار با ارزش بوده و هست؛ اصولی که از سمت جناحهای کشور به آن بیاعتنایی شد و خواسته یا ناخواسته در بایکوت قرار گرفت و به قول خودشان، تبدیل به «فریادهای خاموش» شد. او جاودانه برای آنچه به دنیا آمده، مأموریتش را تمام و کمال به جا آورد. او یکی از معدود راههای تداوم انقلاب ۵۷ و برای شیفتگان انقلاب اسلامی است که فرصت برای بازخوانی نظری و تحقق عملی ایدهها و آرمانهای او کم است. هرآنچه بود و نبود، بدرود عماد افروغ! به امید گذر از خطاهای ما!
در پایان برنامه به یاد مرحوم عماد افروغ آواز و نی نوازی اجرا شد.
نظر شما