به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در شیراز، طبق روش متداول اسپرینگر، این کتاب هم اکنون در بیش از سه هزار کتابخانه بزرگ جهان، کتاب فروشیهای معتبر و نیز نمایشگاه های بین المللی کتاب، در اختیار خوانندگان و علاقهمندان قرار دارد.
نظام الدین فقیه در مقدمه کتاب نوشته است: این کتاب با نگرشی آکادمیک و طی مباحثی عمیق، پژوهشگرانه و قاعدهمند در پی ایجاد دیدگاهی جامع، چند بعدی و چند لایه درباره خلیج فارس است. نیز آنچه در این مقدمه می خوانید چکیده مطالبی است که در کتاب پیش رو با استناد به چند صد منبع و مأخذ معتبر علمی و تاریخی ارائه می گردد.
کتاب، جنبههای متعددی از امور خلیج فارس را مطرح و تبیین مینماید. این جنبهها میتواند نه تنها برای دانشگاهیان و محققان، بلکه برای سیاست گذاران و همه علاقهمندان مفید باشد. از اینرو امید است مطالب مورد بحث پاسخگوی علایق طیف وسیعی از مخاطبان جهانی، محققین، دانشگاهیان و سیاست گذاران، باشد. همچنین امید است این موضوعات بتواند مباحث خلاقانهای را در مطالعات خلیج فارس ارائه و بینشی نوین برای درک بهتر چنین مباحثی ایجاد نماید؛ و نهایتاً به عنوان یک اثر مرجع، در صلح منطقه ای و لذا صلح جهانی مترتب بر آن مؤثرواقع گردد.
«خلیج فارس» یا «دریای فارس» آبراهی است که در کنار دریای عمان و بین ایران و شبه جزیره عربستان قرار دارد.. این خلیج در جنوب غربی قاره آسیا، در قسمت جنوبی کشور پهناور ایران، در طول جغرافیایی ۴۸ تا ۵۶ درجه و عرض جغرافیایی ۲۳ تا ۳۰ درجه شمالی به طول ۱۲۹۵ کیلومتر واقع شده است. خلیج فارس از پیشرفت آب اقیانوس هند در قسمتی از فلات ایران ایجاد شده و بزرگترین و پرآب ترین رودها از فلات ایران به این خلیج می ریزند. کل قسمت شمالی آن نیز در ایران تحت پوشش منطقه تاریخی فارس قرار می گیرد.
نام تاریخی این خلیج در سراسر جهان همواره و همیشه در همه ادوار تاریخ، همانا ترجمه خلیج فارس یا دریای پارس به زبان های مختلف گیتی بوده است. ایلامیها مردمانی بودند که قبل از تاریخ در دشتهای جنوب غربی ایران از شوش تا بوشهر زندگی می کردند. از هزاره سوم پیش از میلاد، از خلیج فارس (ضمن تأکید بر پسوند پارس) به عنوان راه ارتباطی و نیز از بندر بوشهر و جزیره خارک برای فرمانروایی بر سواحل و جزایر خلیج فارس و همچنین تجارت با هند غربی و دره نیل استفاده و بهره گیری می شده است. در زمان هخامنشیان، چون داریوش بزرگ به توسعه دریانوردی علاقه مند بود، هنگام فتح هند، یک دریانورد یونانی (اسکیلاکس) و تعدادی از دریانوردان ایرانی گسیل شدند تا ضمن عبور از خلیج فارس و محل اتصال رود سند به خلیج فارس، دریای سرخ، و مکان های ناشناخته این دریاها را شناسایی کنند. این در حالی بود که طبق گزارش های هرودوت در زمان داریوش بزرگ (۴۸۵-۵۲۱ قبل از میلاد) نواحی و جزایر خلیج فارس چهاردهمین ساتراپ (استان) این امپراتوری محسوب می شد.
در زمان اشکانیان و ساسانیان که نظام جهانی دوقطبی بود، یعنی ایران در یک طرف و روم در طرف دیگر، خلیج فارس جزئی از سرزمین ایران محسوب میشد. در زمان ورود اسلام به ایران، اگرچه ابتدا قدرت ایران در همه عرصهها تضعیف گردید، اما دیری نپایید که این عظمت دوباره بازیابی شد. در دورههای بعدی نیز تا دوره صفویه، خلیج فارس همچنان بخشی بلامنازع از ایران محسوب می شد. سپس در دوران صفویه، با ورود اروپاییان به این منطقه و با اخراج پرتغالی ها به کمک انگلیسیها در زمان شاه عباس کبیر متصرفات ایران در خلیج فارس احیا شد، اما در دورههای بعد به ویژه دوره قاجار، نفوذ انگلیسیها روز به روز افزایش یافت. از سوی دیگر، علاقه وافر روسیه که دسترسی به آبهای آزاد و گرم، خلیج فارس، یکی از برنامههای رؤیایی آنها بود موجب ورود ایران به یک بازی بزرگ شد.
به این ترتیب و در نتیجه، انگلیسیها خود را متوهمانه حاکمان خلیج فارس و مردم این منطقه می پنداشتند؛ تا آن حد که تلاش مذبوحانه بریتانیا برای برقراری کنترل بر خلیج فارس در اواخر دهه ۱۸۳۰ در مجله تایمز منعکس گردید که خلیج فارس را «دریای بریتانیا» نامید! (مجله تایمز لندن منتشر شده در سال ۱۸۴۰) مع الوصف، این نام جعلی، قلابی، ساختگی و ابلهانه هرگز در هیچ جای دیگر و یا در هیچ زمینه و مورد دیگر استفاده نشده است.
از دیگر سو، با پایان جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراتوری عثمانی، همسایگان جدیدی مانند عراق، کویت، عربستان سعودی و… به جای آن پدید آمدند. سرانجام، پس از دوران قاجار، همچنان پرچم ایران در خلیج فارس برافراشته ماند، سپس با شروع جنگ جهانی دوم، ایران علیرغم اعلام بیطرفی به این ماجرا کشیده شد. و متفقین بر اساس توافق با دولت ایران در خلیج فارس حضور یافتند. در این زمان میلیونها تن سلاح جنگی به مرزهای روسیه ارسال شد که نهایتأ منجر به پیروزی متفقین گردید. متعاقباً پس از پایان جنگ، با تقویت نیروی دریایی، قدرت ایران در خلیج فارس بیش از پیش گسترش و استحکام یافت.
افزون بر این، در مورد نام تاریخی دریای پارس، با توجه به آنچه در کتیبه داریوش بزرگ آمده است، شامل خلیج فارس، دریای عمان و قسمتی از اقیانوس هند تا دهانه خلیج عدن و باب المندب است. نام خلیج فارس یکی از قدیمیترین نامهای جغرافیایی جهان است که با وجود گذشت قرون متمادی، تغییرات اقلیمی و جغرافیایی در مرزها و نامهای کشورهای حاشیه دریاها و بستر رودخانهها، همواره به همین نام خوانده شده و میشود. یعنی همانطور که اولین اقوام ایرانی ساکن در این سرزمین نام «فارس» بر آن نهاده اند، همواره به همین نام نامیده شده است.
خلیج فارس مهمترین نامی است که از قدیمیترین منابع و مستندات تاریخی و جغرافیایی به جای مانده است زیرا قدمت آن به قرنها قبل از میلاد می رسد و با «پارس،» یعنی «پرشیا»، نام سرزمین پارسیان (ایرانیان،) گره خورده است. قدیمیترین نام خلیج فارس که در کتیبههای آشوری ذکر شده «نار – مراتو» به معنای دریای تلخ است که به سبب شوری بسیار زیاد آب آن دریا به این نام شهرت داشته است. در تنگه هرمز کتیبهای از داریوش بزرگ هخامنشی یافت شده که در آن به زبان پارسی باستان این مفهوم نوشته شده است: «دریایی که از پارس (پرشیا) می رود». این خلیج در زمان ساسانیان نیز دریای پارس نامیده می شده است.
بر اساس نقشههای تاریخی، معاصر، و یونانی، در سراسر تاریخ نیز همواره چنین بوده است: در زبان یونانی: (Περσικός Κόλποςخلیج فارس)؛ در زبان لاتین: (Persicus Sinusخلیج فارس؛ یا: Mare Persicum دریای پارس - دریای فارس)؛ در زبان عربی «(الخلیج الفارسی»: «خلیج فارس» یا «خلیج العجم:» «خلیج ایرانی – خلیج فارس). همچنین در سراسر متون تاریخی و جغرافیایی به زبان فارسی، صفت «فارسی» در طول تاریخ به دریای جنوبی ایران اطلاق و نسبت داده شده است. در منابع و مستندات یونانی، لاتین، فارسی، اروپایی و بهویژه عربی، مورخان شواهد تاریخی متعددی درباره صفت «پارسی» به این دریا ذکر کرده اند. حتی مورخان یونانی در دو قرن پیش از میلاد، در آثار خود از این خلیج با نام » «Περσικός Κόλποςبه معنای خلیج فارس یاد کرده اند.
بررسی متون تاریخی - جغرافیایی نشان میدهد که دریای پارس در قرون وسطی به بخش وسیعتری از دریا نسبت به گستره کنونی آن اطلاق میشده و محدوده آبی بسیار وسیعتری نسبت به خلیج فارس کنونی را شامل میگردیده است.
نقشهها و متون تاریخی و جغرافیایی به زبانهای یونانی، لاتین، عربی و فارسی و سفرنامههای اروپایی در زمانهای مختلف و از دیر باز به روشنی نشان می دهند که نام این دریا از قدیم الایام همواره با پسوند «پارس» و یا «فارس» همراه می شده است. دولتمردان، تاریخ نویسان، جغرافی دانان، نقشه نگاران و جهانگردان عرب همواره آن را خلیج فارس نامیده اند. یعنی خلیج فارس همیشه نام این قسمت از دریا بوده است و بویژه در زبان عربی به «خلیج الفارسی» و یا «خلیج العجم» (خلیج ایران) موسوم است.
از دوران قبل از شاهنشاهی پارس چندان سند مکتوبی بر جای نمانده است، اما ایرانیان در فرهنگ و تاریخ شفاهی خود آبهای جنوب را جام دریا، ایران دریا و پارس دریا می نامیدهاند.
در خلال سالهای ۵۵۹ تا ۳۳۰ پیش از میلاد، در دوران تسلط امپراتوری ایران بر منطقه خاورمیانه و به ویژه بر کل خلیج فارس و برخی از بخشهای شبه جزیره عربستان، نام دریای پارس به طور گستردای در متون مکتوب آورده میشد. همچنین بخشهایی از سفرنامه فیثاغورث (۴۹۵ – ۵۷۰ قبل از میلاد) مربوط به شرح سفرهای او با داریوش بزرگ هخامنشی (۴۸۶ – ۵۵۰ قبل از میلاد) به تخت جمشید، شوش و منطقه خلیج فارس است. در این دوره، در زمره آثار مکتوب، می توان از کتیبهها و حکاکیهای داریوش بزرگ نام برد که در محل اتصال آبهای خلیج عرب (دریای احمر: دریای سرخ)، نیل و رود روم (دریای مدیترانه فعلی) نصب گردیده که قدمت آن به قرن پنجم قبل از میلاد باز می گردد، که در این آثار مکتوب، داریوش، پادشاه امپراتوری ایران، این کانال آبی (یعنی خلیج فارس) را دریای پارس نامیده است..
از دیگر آثار مکتوب مهم و ارزشمند موجود در این زمینه، میتوان به نقشه جهان اثر هکاتائوس (جغرافیدان و مورخ ۴۷۶ – ۵۵۰ قبل از میلاد) اشاره کرد که در آن خلیج فارس و خلیج عرب (دریای سرخ) به وضوح نشان داده شده است. همچنین نقشه ای از هرودوت مورخ بزرگ یونانی (مورخ و جغرافی دان معروف و مشهور یونانی، ۴۲۵ – ۴۸۴ قبل از میلاد) موجود است که دریای سرخ را به عنوان «خلیج عربی» معرفی مینماید.
در نقشههای جهان باستان، خلیج فارس (دریای پارس) و خلیج عربی (دریای سرخ یا دریای احمر) همواره بطور کامل و به وضوح مشخص و از یکدیگر متمایز بوده اند. این تشخیص و تمیز و تمایز در نقشهها و اسناد تاریخی و جغرافیایی بسیار متعدد که توسط دانشمندان، مورخان و محققان جغرافیایی تهیه و تدوین گردیده اند کاملأ آشکار و مشهود است.
به عنوان نمونههای بارز، می توان از این چهرههای شاخص یاد کرد: هکاتائوس (۴۷۶ - ۵۵۰ قبل از میلاد، جغرافی دان و مورخ)؛ هرودوت (۴۲۵ - ۴۸۴ قبل از میلاد، پدر علم جغرافیا)؛ مالوس (قرن دوم قبل از میلاد، فیلسوف رواقی یونانی، که به دلیل ساختن اولین نماد کروی زمین نیز شمناخته شده و مشهور است)؛ هیپارخوس (۱۲۰ - ۱۹۰ قبل از میلاد، ستاره شناس، جغرافیدان و ریاضیدان یونانی)؛ کلودیوس بطلمیوس (۱۷۰ - ۱۰۰پ س از میلاد، معروف در علم هندسه و نیز مشهور برای ترسیم نقشه با استفاده از مختصات جغرافیایی)؛ الخوارزمی (۸۵۰ – ۷۸۰ میلادی، رئیس بیت الحکمه بغداد، با آثار بسیار تأثیرگذار به زبان عربی در جغرافیا، ریاضیات، نجوم و پروژه تعیین محیط زمین و تهیه نقشه جهان)؛ ابویوسف یعقوب بن اسحاق الصباح الکندی( لاتین: Alkindus؛ ۸۷۳–۸۰۱ میلادی، فیلسوف و جغرافی دان عرب)، ابن خردادبه (۹۱۳ – ۸۲۵/۸۳۵ میلادی، جغرافی دان عالی رتبه دیوانی، بنیانگذار برید و نویسنده قدیمی ترین کتاب عربی موجود در جغرافیای دیوانی)؛ ابوزید احمد بن سهل بلخی (متولد ۸۵۰ میلادی، دانشمند ایرانی، جغرافی دان، مؤسس 'مکتب بلخی' در بغداد برای نقشه برداری زمینی و شاگرد الکندی)؛ اصطخری (یا استخری; ابواسحق ابراهیم بن محمد فارسی استخری، متولد ۹۵۷ میلادی، سفرنامه نویس و جغرافی دان قرن دهم میلادی که گزارش های ارزشمندی از سرزمین های مورد بازدید خود نوشته است)؛ ابن حوقل (محمد ابوالقاسم ابن حوقل، نویسنده، جغرافی دان و وقایع نگار قرن دهم میلادی که از ۹۴۳ تا ۹۶۹پ س از میلاد سفر می کرد و اثر معروف او که در سال ۹۷۷ نوشته شده است، تحت عنوان «صورت الرض،» که برخی آثار استخری را نیز در بر می گرفت)؛ ابوریحان بیرونی (ابریحان محمد بن احمد بیرونی؛ – ۹۷۳ تا پس از ۱۰۵۰ میلادی، دانشمند معروف ک به عنوان "پدر ژئودزی مدرن" نیز شهرت دارد)
اندیشمندان فوق همگی از چهرههای شاخص، سرشناس، صاحب نام و اعتبار در تاریخ علم و اندیشه هستند که نه تنها جغرافیا شناس و مورخ بوده اند، بلکه در زمره آنان، حکیمان، فلاسفه. ریاضی دانان، و ستاره شناسان نامآور جهان را می توان ملاحظه نمود. اینان و بسیاری دیگر از همتایان تاریخی آنان. همگی متفقا و بلا استثناء، از دریای وسیع موجود در جنوب ایران، همواره و در همهی زبانهای مختلف گیتی، با پسوند «پارس» و یا «فارس» یاد می کنند و نام میبرند.
به هر حال، خلیج فارس از آغاز تاریخ بشر همواره بخشی از سرزمین پارس و در مرزهای جنوبی و شمالی تحت سیطره ایران بوده و ایران همواره بر این دریا فرمانروایی داشته است. همه مورخان، جغرافی دانان و منابع تاریخی، اعم از منابع رومی و یونانی مربوط به بیش از ۲۵۰۰ سال پیش و یا حتی منابع عربی، نام خلیج فارس را به عنوان نام واقعی و حقیقی آن پذیرفته اند. نیز از نظر تاریخی و بین المللی، همواره به عنوان خلیج فارس شناخته شده و می شود. گروه کارشناسان سازمان ملل متحد در زمینه نام های جغرافیایی، موضوع نامگذاری های بین المللی را در بیست و سومین نشست خود که از ۲۸ مارس تا ۴آوریل سال ۲۰۰۶ در وین برگزار شد، مورد بحث و بررسی قرار داد. در این اجلاس، سازمان ملل متحد استفاده از نام «خلیج فارس» را قویاً و اکیداً مورد تایید و تاکید قرار داده است.
همچنین از دفتر دبیر کل سازمان ملل متحد، توجه کامل و دقیق به این مهم به کلیه قسمت ها و واحدهای آن سازمان طی بخشنامه هایی مکرر و مؤکد اعلام و ابلاغ رسمی گردیده است. نیز در غرفه ها، نمایشگاه ها، اسناد و بیانیههای رسمی سازمان ملل متحد، دایره المعارف ها و اطلس های مختلف قرون بیستم و بیست و یکم (به جز تعداد بسیار اندکی از نقشه های جعلی و جهلی و در برخورداری از جنبه های ذاتاً مالی و تجاری در قرن بیست و یکم)، منحصراً نام خلیج فارس برای این بخش از دریا به کار گرفته شده است.
اما در اواسط قرن بیستم، ناگهان، بی هیچ پایه و اساس و به عبارتی از هیچ کجا، مگر از ذهنیت شوریده یک رهبر عرب - آفریقایی که خود در پی یک کودتای نظامی سر بر آورده و همواره در سودای رهبری اعراب به سر می برده، کودتای دیگری سر زد. او این بار گویی کودتایی دیگر اما این بار علیه تاریخ طولانی زندگی بشر و رشته های علمی مانند تاریخ، جغرافیا و ژئوپلیتیک ترتیب داده بود: در یکی از سخنرانی هایش، نومیدانه، زبان بیالود و نام خلیج فارس را به چالشی واهیانه، جاعلانه، و جاهلانه کشید (البته ناگفته نماند و جالب توجه است که این سخنرانی به رغم نامه دست نوشتهای موجود از وی است که خود نام خلیج فارس را عیناً در مکاتباتش با دستخط خود بکار برده و آلودن کاغذ را روا ندانسته است.) در واقع، سخن آلود او بازتاب نظر حیله گرانه و بی شرمانه سر چارلز بلگریو (مشاور بریتانیایی حاکم بحرین) بود که به عنوان اولین مغرب زمینی بود و برای اولین بار در رادیوی صوت البحرین (صدای بحرین) در سال ۱۹۵۵ نامی جعلی و جهلی را در سخن پراکنی خود بکار برد. لیکن، این پیشنهاد مضحک بلگریو هرگز مورد اعتنا قرار نگرفت تا دهه ،۱۹۶۰ یعنی زمانی که فرد فوق الذکر زبان جای زبان آلوده بلگریو نهاد. تا آن زمان پیشنهاد بلگریو کاملآ نادیده گرفته شده بود و علیرغم آن، کشورهای عربی متفق القول از نام "خلیج الفارسی" استفاده می کردند.
چنان که پیش از این اشاره رفت، افزون بر اینکه بزرگترین و پرآب ترین رودخانه ها از فلات ایران به خلیج فارس می ریزند، خلیج فارس نیز خود در واقع، فرآیند پیشروی آب اقیانوس در خشکی سرزمین ایران، یعنی بخشی از فلات ایران است. همچنین اینکه قسمت شمالی آن عمدتاً توسط منطقه بسیار قدیمی فارس (پارس) در ایران پوشیده شده است. بنابراین، حنی اگر به غلط هم فرض کنیم که این خلیج در طول تاریخ نامی نداشته است و مثلاً جغرافی دانان و کارشناسان امروز بخواهند برای این خلیج نامی برگزینند، قطعاً نامی بهتر از خلیج فارس نخواهند یافت، زیرا علاوه بر دلیل فوق الذکر، هم اکنون نیز ایران بزرگ ترین کشور خلیج فارس است؛ به عبارت دیگر، بزرگ ترین کشور در مجاورت این منطقه آبی با طولنی ترین ساحل و بیشترین جمعیت.
افزون بر تمامی موارد، ادله و بیناتی که تاکنون تشریح و تبیین گردیده، باید به این مهم نیز توجه داشت که علم جغرافیا به عنوان یکی از قدیمی ترین انواع دانش بشری، علمی است که جنبه های گوناگونی دارد: جغرافیا به بررسی رابطه انسان و طبیعت می پردازد. نام پدیده ها و آثار طبیعی بر روی کره زمین امکان دیده شدن ندارد، اما بر اساس سوابق تاریخی، نقشه ها و اطلس ها به عنوان بخشی از هویت تاریخی و فرهنگی ملت ها تعبیه شده و به عنوان میراث بشری حفظ و حراست می گردد. هرگونه تغییر، تخریب یا جایگزینی اسامی ثبت شده در اسناد و نقشه های تاریخی و تخریب آثار باستانی اقدامی ناپذیرفتنی و غیر قابل توجیه است. بنابراین نام های تاریخی و اسامی جغرافیایی هویت تاریخی منحصر به فردی دارند و نباید به هیچ وجه به عنوان ابزار سیاسی برای دستیابی به اهداف سیاسی، نژادی و قومی، یا به گونه ای که با مصالح ملی و ارزش های پذیرفته شده سایر ملل در تضاد باشد، مورد استفاده قرار گیرد. تغییر نام پدیده ها و آثار طبیعی به طور بالقوه می تواند منشأ ایجاد تنش و به خطر انداختن صلح منطقه ای و فرامنطقه ای و نفی تاریخ یک منطقه و مردم آن باشد. این تنها به خلیج فارس محدود نمی شود و ممکن است بسیاری از نام های تاریخی دیگر را نیز در این گونه مناقشات دخیل کند.
از مهمترین جنبههای خلیجفارس در زمان حاضر می توان به موقعیت جغرافیایی خلیج فارس اشاره کرد که به دلیل نزدیک ترین مسیر به هند از سمت غرب، همواره مورد توجه ویژه قرار گرفته است و حتی امروزه نیز این موقعیت واجد ارزش های غیر قابل انکار است؛ ارزش های انکارناپذیر بویژه در ارتباط با کشورهای حوزه خلیج فارس. وضعیت اقتصادی خلیج فارس، سرمایه گذاری های خارجی، ظرفیت بازار در منطقه خلیج فارس (شامل کالهای مصرفی، کالاهای سرمایه ای، خدمات، مشاوره ای، سرمایه انسانی، بازار سرمایه و..). را باید به این موارد افزود. منابع بسیار غنی نفتی و به عبارت دیگر ثروت های نفتی موجود در حوزه خلیج فارس از مهم ترین موجودی های ارزشمند در این منطقه محسوب می گردند؛ به ویژه اینکه امروزه در جهان نفت نه تنها به عنوان منبع تولید انرژی، بلکه به عنوان ماده اولیه برای تولید بسیاری از کالهای اساسی مورد توجه ویژه قرار دارد.
خلیج فارس از دیدگاه کلی دارای موقعیت استراتژیک جهانی است. سال ها قبل از اینکه نفت این آبراه را به عنوان یک منطقه مهم در جهان معرفی کند، موقعیت استراتژیک خلیج فارس آن را به یک مسیر ارتباطی بسیار مهم برای رقبای تجاری تبدیل کرده بود و منافع امپراتوری های مختلف به این آبراه ارزشمند وابسته بود. از این رو خلیج فارس مرکز توجه سیاسی و نیز صحنه حملات دریایی به شمار می رفت. وقایع دهه های گذشته حکایت از آن دارد که نه تنها خلیج فارس محل رویدادهای مهم اقتصادی در جهان است، بلکه صلح جهانی نیز به این دریای نیمه بسته و این بستر آبی منحصر به فرد وابسته است. بنابراین خلیج فارس در اتخاذ راهبردهای نظامی و اقتصادی در سطح جهانی بسیار حائز اهمیت است. به عبارت دیگر، وقایع دهه های گذشته نشان می دهد که خلیج فارس نه تنها سکوی
رویدادهای بسیار مهم در اقتصاد جهان است، بلکه صلح جهانی نیز به این سکوی آبی منحصر به فرد و مهم در سطح جهان بستگی دارد و خلیج فارس در دهه های آینده همچنان بستری خواهد بود برای چالش های اقتصادی و نظامی در سراسر جهان. وجود هر گونه روند ناپایدار و بی ثبات کننده در این منطقه نشان از آن دارد که کشورهای این حوزه علیرغم عوامل متعدد همگرایی در مسیر واگرایی لغزیده اند و در نتیجه این حوزه مهم جهانی می تواند به بخشی ناپایدار از منطقه خاورمیانه و جهان تبدیل شود که می تواند صف آرایی های منطقه ای و بین المللی را تحت تاثیر قرار دهد. وانگهی، از سوی دیگر، حوزه خلیج فارس به جای تشدید تنش و رقابت منفی بین کشورهای ابن منطقه، باید به دنبال فضایی باشد که موجد صلح، ثبات، همکاری، و رقابت سازنده باشد.
به گزارش ایبنا؛ نظامالدین فقیه متولد استهبان در استان فارس مهندس مکانیک ایرانی و استاد دانشگاه شیراز است. او در سال ۱۳۸۰ به عنوان استاد نمونه کشوری انتخاب شد. در سال ۲۰۲۰ میلادی دواثر با عناوین «دینامیسم تغییر وتحولات نهادی در جوامع در حال توسعه» و «دینامیسم تغییر و تحول در نهادهای حقوقی-اقتصادی، کارآفرینی و مدیریتی» به قلم این استاد دانشگاههای شیراز و تهران و استاد کرسی یونسکو منتشر شد.
نظر شما