چهارشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۳:۲۴
داستان‌های واقع‌گرا توانایی جلب کامل ذائقه نوجوانان امروز را ندارند

سیدمیثم موسویان گفت: قطعا ما برای آنکه برخی از حقایق این دنیا، به‌ویژه ابعاد ملکوتی آن را در قالب ماده شکل دهیم و ترسیم کنیم، ناگزیر به استفاده از تخیل هستیم. علاوه‌بر این، مخاطب نوجوان نیز به‌شدت تحت‌تأثیر این قالب قرار دارد؛ زیرا داستان‌های واقع‌گرا به‌اندازه کافی توانایی ندارند که ذائقه نوجوانان را راضی کنند.

سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فاطمه خداوردی: رمان «راز جنگل آینه» اثری تازه در حوزه ادبیات نوجوان از سیدمیثم موسویان است که به کوشش انتشارات کتاب جمکران منتشر شده است؛ داستانی که با بهره‌گیری از عناصر فانتزی و اسطوره‌ای، مخاطب نوجوان را وارد فضایی معمایی و پرتعلیق می‌کند.

به بهانه انتشار این کتاب، گفت‌وگویی با نویسنده این اثر درباره روند شکل‌گیری داستان، ایده‌ها و نگاه او به ادبیات فانتزی در ایران داشته‌ایم که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:

- آقای موسویان، داستان کتاب «راز جنگل آینه» چه موضوع و دغدغه‌ای دارد؟ سفر پرماجرای موسی از کجا آغاز می‌شود و قرار است او را به کجا برساند؟

سفر موسی در کتاب «راز جنگل آینه» به این صورت آغاز می‌شود که والدین موسی، برادر کوچک او را به وی سپرده و به عیادت کسی می‌روند. این برادر کوچک، دچار مشکل آپنه خواب است؛ مسئله‌ای که در خواب برای برخی از کودکان پیش می‌آید و احساس خفگی به آن‌ها دست می‌دهد. برادر موسی این ویژگی را دارد و موسی دوستی نیز دارد که او افغان است. در ادامه رمان متوجه می‌شویم که پدر این دوست، دوست صمیمی پدر موسی بوده و او قدرت‌های عجیبی دارد. مثلاً از دور می‌تواند پنجره را بلرزاند. پدر موسی تمایل ندارد که این دو با یکدیگر رفت‌وآمد داشته باشند.

حالا هنگامی که والدین موسی در خانه نیستند، این یونس، پسر افغان، به دیدن موسی می‌آید و می‌گوید که فوتبال داریم، بیا فوتبال برویم. خلاصه اینکه موسی با خود می‌گوید تا برادرش بیدار شود، او یک گل می‌زند و برمی‌گردد؛ اما وقتی برمی‌گردد، متوجه می‌شود که برادرش، سپهر، در خانه نیست. یونس می‌گوید که بیایید و احتمالات را بررسی می‌کنیم که آیا در باز بوده یا نشانه‌ای وجود دارد که دزد آمده باشد. به این نتیجه می‌رسند که نه، دزدی در کار نبوده؛ زیرا اگر دزد آمده بود، در به شکلی دیگر باز می‌شد.

سپس یونس می‌گوید: «خب، برادر تو دچار بختک شده است.» موسی پاسخ می‌دهد: «آره.» یونس ادامه می‌دهد که احتمالاً مانند یکی از اقوام‌شان که بختک در افغانستان به او افتاده، بختک برادر موسی را نیز برده است. بختک در واقع، نام اصلی‌اش برفنجک است؛ یعنی کنیز اسکندر مقدونی که هنگام تلاش برای دستیابی به آب حیات درگیر می‌شود و یک جرعه از آب حیات می‌نوشد. در درگیری پیش آمده، دماغ اسکندر بریده می‌شود و او ماسکی بر صورتش می‌گذارد. قدیمی‌ها می‌گویند اگر کسی دچار بختک شود و دماغ گلی برفنجک را از روی صورتش کنار بزند، صورت واقعی برفنجک نمایان شده و او را به گنج‌های اسکندر مقدونی راهنمایی خواهد کرد.

یونس می‌گوید احتمالاً بختک روی برادر تو افتاده و او صورت واقعی برفنجک را دیده و حالا برفنجک او را به جنگل اسکندر برده است؛ جنگلی که کنار خانه آن‌هاست و گنج‌های اسکندر مقدونی را به برادرش نشان خواهد داد. برای این کار، آن‌ها نقشه‌ای دارند که از پدر یونس به او رسیده است. بعدها متوجه می‌شویم که این نقشه همان چیزی است که باعث شده پدر یونس با پدر موسی درگیر شود و اکنون پدر یونس زندانی است.

در نهایت آن‌ها با نقشه‌ای که یونس از پدرش دارد، به جنگل اسکندر، معروف به جنگل آینه، می‌روند. این جنگل خصوصیات جادویی دارد و هر آنچه را که یک انسان طلب کند، به او نشان می‌دهد. جنگل آینه است. این موضوع ارتباطی عمیق با مباحث عرفانی ما دارد؛ مولوی می‌فرماید: «هر چیز که در جستن آنی آنی». یا اینکه مولا می‌فرماید قیمت هر مرد به آن چیزی است که دنبال آن است. بنابراین این جنگل استعاره‌ای از دنیا است و آنچه انسان طلب کند، تصویرش را به او نشان می‌دهد.

حالا آن‌ها دنبال یونس هستند و در این جریان با خصوصیات جادویی جنگل که خصوصیات استعاری دنیا است، آشنا می‌شوند. در جنگل موجودی به نام «چهارپر» وجود دارد که نماد چهار خُلق ناپسند انسان است: طمع، شهوت، حسادت و غرور. این چهارپر نیرو تربیت کرده و جنگل روزبه‌روز خشک‌تر می‌شود. آن‌ها به‌دنبال گمشده خود هستند و در کنار ماجرای اسکندر متوجه می‌شوند که چه اتفاقی افتاده است. هنگامی که اسکندر در تلاش برای دستیابی به آب حیات بوده، حضرت خضر به او راهنمایی کرده و به او می‌گوید: «دنبال من بیا و به راهنمایی من گوش بده.» خلاصه اینکه آن‌ها در جنگل حضرت خضر را ملاقات کرده و ماجراهایی برایشان پیش می‌آید.

داستان‌های واقع‌گرا توانایی جلب کامل ذائقه نوجوانان امروز را ندارند

- مهم‌ترین پیامی که دوست داشتید نوجوان‌ها از این کتاب بگیرند، چیست؟

در این داستان، به دوستی‌های مختلف اشاره شده است؛ از جمله دوستی پدر موسی و یونس و دوستی موسی و یونس. یکی از عناصر کلیدی که در این جنگل به یافتن گمشده کمک می‌کند، همدلی و محبت است. عواملی که باعث می‌شوند انسان در دام جادوی جنگل گرفتار شود بدبینی، نفاق و خودخواهی‌اند که عناصر مخالف محبت و دوستی هستند.

به‌طور کلی، کسانی که در این جنگل به دستورات حضرت خضر گوش می‌دهند، به‌سمت سبزی و روشنایی حرکت می‌کنند؛ اما کسانی که با خودخواهی رفتار می‌کنند و به سخنان چهارپر گوش می‌دهند، به‌سمت زردی و تاریکی می‌روند و در واقع، تبدیل به انسان‌های پیچکی می‌شوند که درختان سبز را خشک می‌کنند. این افراد در تلاش‌اند تا جنگل را نابود کنند.

هر جا که خودخواهی وجود دارد، چهارپر نیز روی شاخه‌ای نشسته است و در هر کجا که جنگل جادو می‌کند و فریب می‌زند، رد پای چهارپر دیده می‌شود. این مفاهیم، هم درباره دوستی و هم درباره خودخواهی هستند. من دوست داشتم که نوجوانان در این رمان به این نکات توجه کنند.

- شما در «راز جنگل آینه» از عناصر فانتزی در کنار واقعیت بهره برده‌اید. چرا برای ساخت و پرداخت سوژه این داستان به ژانر فانتزی وارد شده‌اید؟ به نظر شما چه ویژگی‌هایی باعث می‌شود فانتزی در ادبیات نوجوان ایرانی تأثیرگذار باشد؟ فکر می‌کنید مخاطب نوجوان امروز از ادبیات فانتزی تألیفی چه انتظاری دارد؟

نام این اثر را می‌توانیم هرچه بگذاریم: فانتزی، تخیل یا هر نام دیگری. قطعاً ما برای آنکه برخی از حقایق این دنیا، به‌ویژه ابعاد ملکوتی آن را در قالب ماده شکل دهیم و ترسیم کنیم، ناگزیر به استفاده از تخیل هستیم. حال، نام آن را فانتزی بگذاریم یا هر نام دیگر؛ این کاری است که گذشتگان ما نیز انجام داده‌اند. سهروردی و مولوی نیز به این شیوه پرداخته‌اند. به‌هرحال مثال‌زدن و ترسیم در قوه خیال را حضرت باری‌تعالی نیز در قرآن به‌نوعی انجام داده است.

در هر صورت، به نظر من یکی از بهترین ابزارهایی که می‌توانیم برای انتقال این حقایق استفاده کنیم، همین قالب است. علاوه‌بر این، مخاطب نوجوان نیز به‌شدت تحت‌تأثیر این قالب قرار دارد: البته به‌صورت غربی آن. او بسیار طرف‌دار این سبک است و به همین دلیل مشتریان زیادی دارد؛ زیرا داستان‌های واقع‌گرا به‌اندازه کافی توانایی ندارند که ذائقه نوجوانان را راضی کنند. نوجوانان می‌خواهند از ابعاد مادی فراتر بروند و ایده‌آل‌خواهی خود را به‌نوعی بال‌وپر دهند و قواعد مادی را بشکنند.

فانتزی تأمین‌کننده این انتظار نوجوانان است. متأسفانه، نوجوانان امروزی کاملاً تحت‌تأثیر فانتزی‌های غربی قرار گرفته‌اند؛ چراکه ما در این حوزه چندان وارد نشده‌ایم و آثار تألیفی زیادی نداریم که بتواند به‌طور مداوم به مخاطب خوراک بدهد. اگر در این زمینه شروع به کار کنیم، همان‌طور که نوجوانان فانتزی‌های غربی می‌خواند، فانتزی‌های تألیفی را نیز خواهند خواند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها