به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، «در دوران قبل از انقلاب در مانورهای مشترکی که بین نیروی زمینی و نیروی هوایی برگزار می شد، نفراتی به عنوان افسر ناظر مقدم، از طرف نیروی هوایی به یگانهای زمینی عمل کننده در مانور، مامور میشدند. فرمانده آن زمان تیپ ۵۵ هوابرد، تیمسار قد بلند و ورزیدهای بود به نام تیمسار اکبر غفاری که مشهور بود به اکبر آرتیست! تیمسار غفاری که میخواستند از فاصله نزدیکتری عملیات و پرواز هواپیماها را ببینند، گفتند: جناب سروان! میشه به هواپیماهای بعدی که میان، بگین توی ارتفاع پایینتری پرواز کنن، تا ما بهتر ببینیم شون؟! بدون معطلی گفتم: فریدون جان، میخوام یه خورده بچههای تی پ ۵۵ رو بترسونی! بلافاصله دیدم یکی از اف _۵ ها که مشخصاً خود فریدون ذوالفقاری بود، از دسته جدا شد و به اصلاح خودمونی «نامردی نکرد» و هواپیما رو چسبوند کف زمین! تمام نیروهای تیپ دست از شلیک برداشته و محو تماشای پرواز دیدنی فریدون شدند. فریدون ذوالفقاری یکی از بهترین خلبانان اف _۵ نیروی هوایی بود و چه در زمان آموزش خلبانی در آمریکا و چه در زمان خدمت، بین همه همرزمانش، از نظر شجاعت و مهارت پرواز و تسلط بر پرندهاش شهره بود.»
نامش فریدون بود، کمتر کسی بود که او را نشناسد. به گفته همرزمانش یکی از بهترین خلبانان نیروی هوایی که تسلط کاملی بر جنگدهاش داشت. با مانور او در پیش روی تیمسار غفاری علاوه بر او همه نفرات تیپ از فرمانده گرفته تا افسر و درجهدار را حسابی ترسانده بود، با این حال اما به همه افراد حاضر در جمع ثابت شد که فریدون ذوالفقاری مهارت بیحدی در پرواز دارد و احساس غرور از داشتن چنین خلبانی در ارتش این مرز و بوم در وجود آنان جای گرفت. این قهرمان نام برده در ادامه برای پرواز با گونه شناسایی این شکاری، یعنی آراف -۵ انتخاب و به گردان یازده شناسایی-تاکتیکی تهران منتقل گردید.
فریدونی دیگر!
فریدون ذوالفقاری پس از انقلاب، فرمانده گردان ۱۱ شناسایی شد. در سال ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ بود که سرگرد خلبان فریدون ذوالفقاری به همراه چند تن از سربازان نیروی هوایی در تلاش بودند تا به دشمن ثابت کنند که فتح سه روزه ایران و قادسیه دوم، برخلاف قادسیه اول خیالی بیش نیست.
با آغاز جنگ تحمیلی نیز باید تمامی پروازها به سمت و سوی شناسایی اهداف خطرناک و فوقالعاده حفاظت شده در عمق خاک عراق انجام میشد. اما این پروازها به شدت خطرناک بود ولی با هدایت فریدون ذوالفقاری، نقطه عطفی در تاریخ اکتشافات هوایی رزمی در دنیا محسوب شد.
ذوالفقاری به عنوان فرمانده گردان شکاری شناسایی فانتوم در مهرآباد وارد جنگ شد و بخش اعظم عکسهای شناسایی از فعالیتهای نیروی دشمن توسط این خلبان به ثبت رسیده است. نمونهای از شاهکار او عکس «مجلس الوطنی» و «کاخ ریاستجمهوری» عراق است. علاوه بر کار او در ماموریتهای شناسایی، سمت معلم خلبانی در گردان ۱۱ شکاری را نیز در سالهای ابتدایی جنگ برعهده گرفت.
سرهنگ فریدون ذوالفقاری با اثبات شایستگی، لیاقت و کاردانی به ردههای بالایی دست یافته بود، اما لحظهای میز و پست ریاست او را اغوا نکرد تا از هم رزمان خود عقب نیفتد. او با درجه سرهنگ تمام مانند یک ستوان دوم تازه وارد و با اشتیاق به دل میدان نبرد میزد و کوچکترین هراسی را به دل راه نمیداد.
شهید فریدون ذوالفقاری، خلبان فانتوم عکسبرداری در طی هشت سال جنگ تحمیلی با وجود داشتن پست حساس مثل یک خلبان جوان همچنان فعال و جنگنده در پروازهای برونمرزی شرکت میجست. شهرت و اعتبار این خلبان اسطورهای در کنار شجاعت و سواد پروازی بیشتر به ماموریتهای عکسبرداری برمیگردد که بهعلت خطر بسیار بالای شناسایی رزمی اهداف فقط او توان به انجام رساندن آنها را داشت. خلبان ذوالفقاری تا روز شهادت پا از رکاب جنگنده بیرون نکشید.
در جستجوی فرمانده گمشده
«فریدون ذوالفقاری و محمدرضا نوروزی، پرواز شناسایی جزیره مجنون را در پیش داشتند. در حوالی ظهر در داخل ساختمان گویا بمب منفجر شده بود. تعدادی به صورت انفرادی در گوشه ای خزیده و سر به زانو برده و صورتشان را گرفته بودند و بقیه افراد شامل تعدادی خلبان و بچه های لابراتوار مثل افراد موجی این طرف و آن طرف می رفتند. جناب ملک محمدی را گوشه ای پیدا کردم. شانه هایش را گرفتم و بالا اوردم: ملک! چی شده!
صورتش از اشک خیس بود! با همان حالت بغض و گریه گفت: فریدون رو زدن!
عراقیها از زمان جنگ تا کنون منتظر چنین فرصتی بودند! فریدون ذوالفقاری کسی که شش سال بود نیروی هوایی ارتش عراق را به ستوه آورده و جان آنها را به لب رسانده بود! شش سال بود که وارد خاک عراق می شد، از دوربردترین هدف مثل پایگاه هوایی الولید تا مرزیترین نقاط حساس دشمن را از تیغ چشم دوربینهای هواپیمایش گذراند و به سلامت به میهن بازگشت.»
این فرمانده شهید با وجود بیماری میتوانست از پروازها کنارهگیری کنند اما همه افراد میدانستند خطرناکترین ماموریتها برای فریدن ذوالفقاری است. این شخصیت برای همرزمان و فرماندهانش نماد تمام نیروی هوایی و ارتش بود و با شنیدن خبر شهادت او گویا جنگ برای انان به پایان رسیده و شکست خورده اند. نیروی هوایی ارتش عراق برای به دام انداختن هواپیماهای (آراف -۴) ایران مدتها بود تاکتیک منحصر به فردی را تمرین میکرد. این حمله از ۴سمت مختلف انجام گرفته بود و راس ساعت ۱۲و۳۰ دقیقه، در آسمان مجنون هدف موشکهای شکاری رهگیرهای (میراژ اف .۱) عراقی قرار گرفت.
در کتاب «فرمانده گردان ١١» خاطرات خلبان فریدون ذوالفقاری، نابغه آسمان ایران و فرمانده شجاع گردان یازده شناسایی نیروی هوایی را از زبان همرزمانش میخوانیم. از نقاط قوت این کتاب، تحلیل تعدادی از عکسهای هوایی ارزشمند گرفته شده توسط شهید ذوالفقاری از اهداف در داخل خاک عراق است. در تحلیل همراه با عکس این قسمت خواننده متوجه میشود خلبانان ما از چه مسیری وارد خاک دشمن شده و هدف عکسبرداری شده در چه موقعیتی از سرزمین عراق واقع شده است.
کتاب «فرمانده گردان ١١» نوشته مهدی بابامحمودی در ۴٢٠ صفحه، در قطع رقعی و از سوی انتشارات آتشبار منتشر شده است.
نظر شما