سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - سیداحسان مصطفیزاده: زندهیاد سعیدتشکری بدون تردید و مبالغه طی دو دهه گذشته جزو معدود و کمتر نویسندگان پرکار در قالبهای مختلف نمایشنامه، فیلمنامه، رمان و داستان در حوزه مفاهیم رضوی است. به گفته خودش از اواسط دهه هشتاد شمسی هیچگاه جز برای حضرت رضا علیهالسلام ننوشت. مرور مختصر آثار وی نیز این سخن را به درستی تایید میکند. تقریباً در دهها کتاب او ردپای رضوی و داستانهای نابی از دل تاریخ متصل به حضرت به خوبی نمایان است. او پیش از اینکه خادم و کفشدار حرم مطهر امام رضا علیهالسلام شود، بدونشک با قلم، ذهن و نگارشش خادم این درگاه سراسر نور و برکت بود. بخش عظیمی از اهالی ادب کشور معتقدند که گفتمانسازی رضوی در حوزه داستان و رمان معاصر را «سعید تشکری» باب کرد.
آثار او بخش زیادی از فرهنگ و سیره رضوی را بازنمایی میکند. حرم، فرهنگ زیارت، تاریخ خراسان و مشهدقدیم رئوس اصلی آثار این معلم ادبیات کشور بود. رویکرد زندهیاد سعیدتشکری، رویکردی حماسی و بومی- هویتی بود، نوشتههای وی بر با یافتن شخصیتهایی از گوشه و کنار تاریخ اسلام و همچنین گذشته خراسان قدیم نوشته شده است. تشکری اسطوره و حماسه را هم به خوبی احیاء و زنده کرد.
او نه تنها نوشتن برای امام مهربانیها و زائرانش را انتخاب کرده بود که آموزش و پرورش نویسندگان این حوزه را نیز بر خود وظیفه میدانست. تشکری تبحر خاصی در تدریس، کلاسداری و برگزاری کارگاه داشت. اغراق نیست اگر بگوییم یکی از بارزترین استعدادهای وی؛ شاگردپروری حول محور امام رضا علیهالسلام و ادبیات دینی و به ویژه رضوی بود. با وجود بیماری اما عاشقانه و متعهدانه چراغ کلاسهای آموزشیاش را بصورت منظم و مستمر روشن نگه میداشت. کم نیستند داستاننویسان و نویسندگان جوان و غیرجوانی که پای کارگاههای او رشد کردند، یاد گرفتند، نوشتند و منتشر کردند. اخلاق خاص او در مسیر آموزش اگر نگوییم بینظیر، حتماً کمنظیر بود. تشکری در کلاسهایش به موقع خشن بود، زیاد مهربان و شوخ و همیشه جدی و پای کار. داستانهای شاگردانش را موشکافانه میخواند، گوش میکرد، نکاتش را یادداشت برمیداشت و نظراتش را صریح و دغدغهمندانه بیان میکرد. او معلمی حرفهای و مهربان اما دقیق و بدون تعارف بود. کار و خروجی کلاس برایش از هر چیزی اولویت داشت هرچند که با تکتک داستانهای شاگردانش زندگی میکرد. او از یک ناداستان نویسندهای جوان اما علاقمند و پرتلاش، اثری وزین و درخور متولد میکرد.
زندهیاد سعید تشکری در طول عمرش یک جریان متفاوت و خاص ادبی را راه انداخت و همه کار میکرد تا ادبیات ایران پیشرفت کند؛ ادبیات رضوی شکل بگیرد و بماند. نوشتن، تدریس، سخنرانی، مصاحبه، آموزش، جلسه و هرکاری از دست و جسم و ذهنش برمیآمد کرد تا چراغ ادبیات و داستان در کشور و به ویژه در مشهد کمسو نشود. تشکری میگفت: «من دردی دارم برای امروز، پس برای مردم امروز مینویسم، درد فردا را مردم فردا روایت میکنند.» یادش گرامی…
به گزارش ایبنا، سعیدتشکری نویسنده، منتقد، کارگردان و رماننویس برجسته کشورمان متولد ۱۳۴۲ بود که ۱۹ بهمنماه سال ۱۴۰۰ پس از سالها مبارزه با بیماری MS از دنیا رفت و در حرم مطهر رضوی به خاک سپرده شد. از او بیش از یکصد عنوان اثر شامل رمان، داستان بلند، کتاب، نمایشنامه، فیلمنامه و مقاله منتشر شده است. کتابهایی همچون «ولادت»، «پاریس پاریس»، «بارِ باران»، «غریب قریب»، «مفتون و فیروزه»، «هرایی»، «هندوی شیدا»، «پاکان و الماس»، «آبیها»، «موقف»، «اوسنه گوهرشاد»، «دورتاب»، «سیمیا»، «آرتیست»، «پریزاد»، «شاه بهار» و «دورگه» نیز از او به یادگار مانده است.
نظر شما