علیرضا رعیت حسنآبادی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره محتوای کتاب «از سرگذشت» گفت: در کتاب از سرگذشت، غالباً مسائل پژوهشی و فضای عمومی گروه ادبیات، دانشگاه فردوسی مشهد و اتفاقات ریزودرشت آن زمان را توصیف کردهام. آن سالها در کنار همراهی و آشنایی با اساتید گروه ادبیات، به مدت سه سال با دو تن از اهالی ادبیات فارسی رابطهای بسیار نزدیک و صمیمی داشتم. نخست دکتر محمود فتوحی رودمعجنی، استاد راهنمای رسالهام که آن سه سال، در دفتر کارش میزی به من داده بود. دوم محمدسعید میرزائی غزلسرای نامآشنای امروز که همکلاسی و هماتاقیام بود.
در یادداشتها علاوه بر بیان دغدغههای پژوهشیام، رفتارهای علمی و فرهنگی این دو عزیز را به دقت نوشتهام. ماجراهای اتاق دکتر فتوحی، کلاس درس عملی برای دانشجویان است؛ آنچه از زیست شاعرانۀ میرزائی در این دوره آوردهام حاوی اطلاعات جالبی از زندگی شاعری تاثیرگذار است که به کار پژوهشگران شعر معاصر خواهد آمد. برای بررسی فرضیات رسالهام دیدار و گفتگوهایی با شاعران مطرح چون یدالله رویایی، احمدرضا احمدی، محمدرضا شفیعی کدکنی و… داشتم. شرح این دیدارها را نیز در این کتاب میخوانید.
این نویسنده در مورد انگیزه تالیف چنین کتابی گفت: ایده نوشتن این یادداشتها از کلاس درسی که ترم دوم سال ۱۳۹۱ با استاد نازنینم دکتر محمود فتوحی داشتم پا گرفت. از همان روز تصمیم گرفتم هر مطلبی که مرتبط با رساله دکتریام بود، بنویسم. او بر بعد علمی مطالب تأکید داشت، ولی من سعی کردم علاوه بر نکات علمی و مهم، اتفاقات حاشیهای مرتبط را هم به کار بیفزایم. علاوه بر آن خاطراتی از ترم یک را که مرتبط با موضوع میشد و ننوشته بودم- آنهایی را که اهمیت داشت -کمکم نوشتم و بهعنوان مقدمه کار اضافه کردم و رخدادهای مهمتر خوابگاه و کلاسهای درسی هم در مرحله نهایی اضافه شد.
وی در مورد مدت زمانی که برای نوشتن این کتاب گذاشته است، گفت: من به مدت چهارسال مداوم یادداشتبرداری داشتم و مینوشتم. یک سال پس از فارغ التحصیلی هم نوشتهها و یادداشتها را جرح و تعدیل و ویرایش می کردم یعنی حدود پنج سال مداوم بر نوشتن کتاب متمرکز بودم. نوشتن از آنجا که عادت هر روز من بوده و هست چندان برایم سختی ندارد و هیچ بخشی نبود که نوشتنش برایم سخت باشد. من در کتاب، آزادی مطلقی را تجربه کردهام و هیچ موضوعی نبود که برای نوشتنش چه از درون و چه از برون فشاری باشد یا نوشتنش دشوار باشد.
رعیت حسن آبادی خاطر نشان کرد: اینکتاب خاطرات زندگی من در فضای دانشگاه است و نیز از زندگی خصوصیام آنچه که مرتبط با رساله و سوژههای دانشگاهی اطرافم بود ذکر کرده ام. هر جا از زندگی خصوصیام گفتهام ربط و رابطهای به این موضوع مهم داشته است. بنابراین بدیهی است که بخشهای مختلفی از زندگیام را در اینجا ذکر نکرده باشم چون ربطی به خط اصلی ماجرا نداشته است.
وی افزود: نوشتن این یادداشتها، ذهن مرا منسجممی کرد و همزمان که آنها را با استادم دکتر فتوحی به اشتراک میگذاشتم، رابطه ما را بسیار صمیمیتر میکرد. نوشتن این یادداشتها مرا به دقت در پدیدهها و جزئیات دانشکده و دانشگاه واداشت و ازاین نظر خیلی خوب بود.
در پایان، نویسنده کتاب «از سرگذشت» گفت: مطمئنم خوانندگان از مطالعه این کتاب، دست خالی برنخواهند گشت. من رفتارهای افراد مختلف را شرح و توصیف کرده ام. از استاد راهنمای من بی شک منش یک انسان والا و دانشگاهی را یاد خواهند گرفت. شاعرانگیهای دوست عزیزم محمدسعیدمیرزایی چیزها به مخاطبان خواهد آموخت و کنش و واکنشهای من هم احتمالاً خوانندگان را به نتایج جالبی از وضعیت دانشجوبان دکتری مملکت خواهد رساند.
نظر شما