پنجشنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۳ - ۰۹:۳۴
افسوس و آه، باغ و بر آتش گرفته است

هرمزگان- ادبیات در ایام فاطمیه، به عزا نشسته و جامه تیره بر تن دارد و قلم قصه تلخی را روایت می‌کند.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): شاعران آیینی هرمزگان به مناسبت ایام فاطمیه و شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) اشعار آکنده از آه و اندوه خویش را به محضر نورانی حضرت ام ابیها فاطمه زهرا سلام الله علیها تقدیم کرده‌اند.

حیدر رضائی گشوئیه- شاعر آیینی هرمزگان:

غصب فدک چرا؟ به چه رأیی؟ چرا چنین؟

در، از نفاقِ شعله‌ور آتش گرفته است
از داغِ ظلم‌ها جگر آتش گرفته است

غصب فدک چرا؟ به چه رأیی؟ چرا چنین
یک زن نه، یاس پشت در آتش گرفته است

زهرا اگر چه بود گرفتارِ شعله‌ها
بی شک امیر پشتِ در آتش گرفته است

حتی قلم به وقتِ گزارش بدونِ شک
از داغِ شعله‌ی خبر آتش گرفته است

با شعله‌های ِ فتنه‌ی مانند سامری
افسوس و آه، باغ و بر آتش گرفته است

شاعر از این غمی که به پهنایِ دل چکید
تا مغزِ استخوان، بشر آتش گرفته است.

مهدی ناصریان- شاعر آیینی هرمزگان:

شد سینه ریز سینه‌ی گل، میخ در چرا؟!

شد سینه ریز سینه‌ی گل، میخ در چرا؟!
گل نازک است، این همه داس و تبر چرا؟!

پشت در بهشت، جهنم چه می‌کند؟!
آتش شده به زمزمیان حمله‌ور چرا؟!

در سنگ اگر نرفت فرو میخ آهنین،
پهلوی یاس خورده از او نیشتر چرا؟!

این خانه، خانه‌ی گل یاس و محمدی است
نمرود کرده است دوباره خطر چرا؟!

گشته کبود چهره‌ی بشاش آسمان،
چیزی نمانده از بر و روی سحر چرا؟!

سرد است، پاره‌ی تن خورشیدمان چه شد؟
پیش از همه شتافت به سوی پدر چرا؟!

آنکه شکست حرمت نان و نمک ببین،
گشته چنین به کرده‌ی خود مفتخر چرا؟!

شهری که با خزان و زمستان غریبه بود،
شد از بهار و مدفن او بی خبر چرا؟! …

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها