سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): در دنیای امروز، ترویج فرهنگ کتابخوانی یکی از مهمترین اقدامات فرهنگی و اجتماعی است که میتواند نقش بسزایی در ارتقای سطح دانش و آگاهی جامعه ایفا کند. اردشیر خاکی بختیاروند، فوقلیسانس نفت و کارمند شرکت ملی حفاری ایران، از جمله افرادی است که با عشق و علاقه فراوان به کتاب و کتابخوانی، بهصورت فعال در این عرصه فعالیت میکند. او با تلاشها و فعالیتهای خود در مناطق مختلف، بهویژه روستاهای استان چهارمحالوبختیاری، به دنبال ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانی بین کودکان و نوجوانان است.
در این مصاحبه، با این فعال عرصه کتاب درباره تجربیات، اهداف و خاطراتش در زمینه ترویج کتابخوانی گفتوگو میکنیم. او به ما میگوید که چگونه از نوجوانی به کتاب و مطالعه علاقهمند شده و چگونه این علاقه را به دیگران نیز منتقل کرده است. از نقش مهم خانواده در شکلگیری این علاقه، تا ایجاد گروههای کتابخوانی و همکاری با نهادها و مؤسسات فرهنگی برای تحقق این هدف بزرگ.
- چگونه علاقهمند به کتاب و کتابخوانی شدید؟
علاقه من به کتاب و کتابخوانی از نوجوانی شروع شد و تأثیر اصلی را از خانوادهام، بهویژه دو خواهر بزرگترم، گرفتم. جالب است بدانید که در درسخواندن و تحصیلات معمولی، بیشتر دانشآموز و دانشجوی شب امتحانی بودم، اما در مطالعات مختلف، مخصوصاً کتابهای تاریخی و ادبی (شعر)، پشتکار بالایی داشتم. همیشه مشتاق خواندن بودم و این خواندنها را با زندگی خودم، دیگران و گذشتگان تطبیق میدادم و هنوز هم این کار را انجام میدهم. از هر مطلب خواندنی، درسی میگیرم و تلاش میکنم این درس را در زندگی بکار ببرم تا هیچوقت فراموش نشود.
- تجربه شما در زمینه ترویج کتابخوانی چگونه شکل گرفت؟
همیشه بخشی از هزینههایم را صرف خرید کتاب میکردم. با گذشت زمان و افزایش تعداد کتابهایم، با دوستان و اقوام صحبتهایی درباره کتابخوانی داشتیم. من سعی میکردم تجربیات خود را با این دوستان در میان بگذارم و خلاصه کتابها را توضیح دهم. کتابهایم را به دوستانم امانت میدادم بهشرط اینکه خلاصهای از کتاب بنویسند. هر کدام از دوستان که در خلاصهنویسیِ خود، مطلبی را دیده بود که من در مطالعه کتاب به آن نرسیده بودم، آن کتاب را بهعنوان یادگار به او هدیه میدادم. این طور در حدود ۱۷ تا ۱۸ سالگی کار ترویج کتابخوانی را شروع کردم.
- چگونه گروههای کتابخوانی تشکیل و این فعالیتها را گسترش دادید؟
با گذشت زمان و پیدا کردن دوستان بزرگواری در این زمینه، کمکم گروههایی برای خوانش کتاب تشکیل شد. با دوستان دغدغهمند شروع به خوانش کتاب و بعضاً نقد و بررسی برخی کتابها کردیم. با توجهبه محدودیتهای فضای ارتباطی در آن سالها، کار به حجم کنونی انجام نمیشد اما با بالا رفتن سن و افتخار دوستی با تعداد زیادی از دوستداران کتاب و ایجاد بسترهای ارتباطی در فضای مجازی، این کار با سرعت بیشتری دنبال شد.
- چه اقداماتی برای ترویج کتابخوانی بین کودکان انجام دادید؟
من همه کودکان ایران را مثل فرزندان خودم میدانم و خداوند را شاکرم که این محبت را در دل من گذاشته است. همیشه مقداری کتاب کودک و نوجوان همراه خود داشتم و هر جا فضا را آماده میدیدم، کودکان علاقهمند را با هدیه دادن کتاب تشویق میکردم. این کار را در جمعها، خصوصاً جمعهای ادبی انجام دادم که با استقبال زیادی مواجه شد. بعدها با مؤسسه پژوهشی تاریخ و ادبیات کودکان آشنا شدم و با اجرای پروژه «با من بخوان» کار ترویج کتاب در بین کودکان را بهصورت اصولی و علمی شروع کردم. دوست دارم همه ما فرزندان با سواد و آگاهی برای ایران سربلند تربیت کنیم چرا که همین فرزندان هستند که بزرگ میشوند و در آینده امور کشور را به دست میگیرند.
- در حال حاضر چه فعالیتهایی در زمینه ترویج کتابخوانی دارید؟
اکنون در بسیاری از روستاهای استان چهارمحالوبختیاری در حال جمعخوانی و بلندخوانی کتاب برای کودکان و اجرای طرح امانت کتاب برای دانشآموزان مقطع ابتدایی هستم. همچنین در منطقهای در روستای قلعه خاکی، از توابع بخش لاران شهرستان شهرکرد کتابخانه شخصی به نام «کتابخانه حکیم فردوسی» برای استفاده اهالی روستا و روستاهای مجاور تأسیس کردهام. در روستای زمانآباد از توابع شهرستان لنجان استان اصفهان نیز با همکاری دهیاری و نهاد کتابخانههای استان اصفهان در حال ساخت و تجهیز یک کانکس کتابخانه هستیم که بهزودی افتتاح خواهد شد.
- آقای خاکی، حمایتهای مالی برای فعالیتهای شما چگونه انجام میشود؟
با توجه به ماهیت و ارزش این کار برای بنده، به لطف خدا تاکنون هیچ اعتبار نقدی از هیچجا دریافت نکردهام و نخواهم کرد. اما دوستان و آشنایان بسیار زیادی در این زمینه پیدا کردهام که در تأمین کتاب واقعاً به من کمکهای درخور توجهی کردهاند که دستشان را به گرمی میفشارم.
- آیا نهادهای دیگری نیز شما را در این مسیر یاری کردهاند؟
بله، جا دارد از برخی نهادها که در حد توان خود با اهدا کتاب به بنده یاری رساندهاند، کمال تشکر را داشته باشم. در این زمینه از ادارات کل کتابخانههای عمومی استان چهارمحالوبختیاری، خوزستان و اصفهان و همچنین از ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی این استانها تشکر میکنم که باعث دلگرمی برای بنده هستند. کارهای فرهنگی بهویژه ترویج کتابخوانی در چهارمحالوبختیاری باتوجهبه بافت منطقه، مسیرهای صعبالعبور، کوچ عشایر و بسیاری مسائل دیگر جای کار زیادی دارد و ما منابع بسیار محدودی داشتیم این بود که به فکر کمکگرفتن از نهاد کتابخانههای عمومی استان افتادم با مراجعه به این نهاد خوشبختانه پیشنهاد همکاری بنده با استقبال خوبی مواجه شد و پس از انعقاد تفاهمنامهای مقرر شد در گام اول از طرف نهاد کتابخانههای عمومی استان سه کولهپشتی کتاب هر کدام حاوی ۱۶۰ جلد کتاب کودک و نوجوان برای سه روستا و عشایرِ توابع شهرستان کوهرنگ در نظر گرفته شود و کار جابهجایی و امانت کتابها بهصورت ماهانه و جمعخوانی کتاب در مدارس و ترویج کتاب را هم بنده انجام دهم و به امید خدا در درازمدت همکاری بیشتری با هم داشته باشیم.
- آیا خاطرات تلخ و شیرینی از فعالیتهای خود و یا تجربههای خوشایندی در این مسیر داشتهاید؟
بله، خاطرات تلخوشیرین بسیار زیادی در طول این مسیر برای من رخ داده است. وقتی وارد ارتباط با کودکان و روستاها میشویم، حتماً با مشکلات و کمبودهای آنان نیز آشنا میشویم و در این زمینه بعضاً اتفاقات تلخ و شیرینی میافتد. مثلاً وقتی از مشکلی در یک منطقه صحبت میکنیم و دوستی داوطلب حل آن مشکل میشود، خدا را شکر میکنم و اشک شوق میریزم که چقدر مردمان بزرگواری داریم که اقدام به حل مشکلات منطقهای میکنند که شاید تا پایان عمر به آنجا نروند و یا مشکل خانوادهای را حل میکنند که هیچوقت شاید آنها را نبینند.
برای من خیلی خوشایند است که یک دانشآموز از یک روستا زنگ بزند و احوالپرسی کند و درخواست کتابهای جدید کند. یک روز تماسی تلفن از دانشآموزی داشتم که از من دعوت میکرد برای توزیع و جمعخوانی کتاب به روستای آنها بروم. پس از پرسیدن نام روستا دیدم هفته قبل آنجا بودهام، به او گفتم عمو جان سه هفته دیگر مجدداً نوبت روستای شماست. یکدفعه چندین نفر از دانشآموزان پشت تلفن یکصدا و با التماس با لهجه شیرین محلی درخواست کردند که زودتر به روستای آنها در منطقه بازفت بروم. چنان خوشحال شدم که با وجود سردی هوا به خانواده گفتم فردا صبح میرویم به منطقه بازفت. فردای آن روز خودم، همسرم و دو فرزندم حرکت کردیم و بچههایم یک روز از مدرسهشان غیبت داشتند. در آنجا آنقدر انرژی مثبتی گرفتیم که تا هفتهها خوشحال بودیم.
- هدف اصلی شما از این فعالیتها چیست؟
تنها هدف من از این کار آشنا کردن کودکان و نوجوانان با مطالعه و کتابخوانی است. چرا که صرفاً با مطالعه است که آگاهی به وجود میآید. این گونه است که یک روستا، یک منطقه، یک شهر، یک استان و یک کشور رو به پیشرفت خواهد رفت. در حقیقت مهمترین هدف بنده از این کار آگاهیبخشی از طریق مطالعه کتاب است.
نظرات