محمد ميرشكرايي، مردمشناس و اسطورهپژوه گفت: جشن مهرگان و آيينهاي كهن ايرانيان در شاهنامه فردوسي به روشني آشكار است. اين اسطوره، كاوه و فريدون و به بند كشيدن ضحاك را به تصوير ميكشد. بنا بر اين اسطوره، ضحاك تا پايان جهان در كوه دماوند زنداني خواهد ماند._
وي كه عصر روز دوشنبه (20 مهرماه) در تالار فردوسي دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران سخن ميگفت به متون كهن اشاره كرد و افزود: بعدها با ظهور دين زرتشت، در متون اوستايي نظير مهريشت و كتاب كهن ونديداد، جشنهايي به اين ايزدان اختصاص مييابد. از مهرگان در روزگار پيش از زرتشت هيچ نشانهاي نداريم اما پس از آن در فرهنگ ما والايي و اهميت بسياري مييابد.
اين مردمشناس خاطرنشان كرد: مهرگان جشني است كه چند وجه دارد و در شاهنامه فردوسي به روشني بيان شده است، نخست اين كه جشني ماهانه است. در گذشته باستاني ايران هر روزي كه با نام ايزدي برابر ميشده آن روز را جشن ميگرفتند. از همين جا هم ميتوان دريافت كه مهرگان جشني است مربوط به روزگار پيش از زرتشت. چرا كه در گذشته چنين نامگذاريهايي براي روزها نداشتيم.
وي افزود: از سويي ديگر مهرگان جشن فصلي نيز هست. ما در سرآغاز هر فصل جشني داشتهايم. چله در ابتداي زمستان بوده است و مهرگان در آغاز پاييز. در كنار اينها جشنهاي سالانه هم داشتهايم كه عملا دو تا بودهاند، يكي نوروز در نيمه اول سال و ديگري مهرگان در نيمه دوم سال. ما نيمه دوم را به فراموشي سپرديم و امروزه تنها نيمه اول را جشن ميگيريم، اين جشنها در شاهنامه فردوسي و متون كهن باستاني روايت شدهاند.
اين مردمشناس خاطرنشان كرد: فرهنگ ايراني به لحاظ انواع آيينها و مراسم، حاصل تلاقي فرهنگهاي گوناگون است. يكي برگرفته از فرهنگ بوميان فلات ايران است كه به دوران پيش از مهاجرت آرياييان برميگردد و ديگري آيينها و مراسمي كه آرياييها با خود آوردند. بايد دانست كه دوره آرياييها با همه عظمتي كه دارد، شامل همه فرهنگ ما نيست.
تمدني به قدمت تاريخ
وي افزود: در كتابهاي تاريخي آمده است كه آرياييها 2 تا 4 هزار سال پيش به فلات ايران آمدند در حالي كه بر اساس كاوشهاي باستانشناسي و بازماندههاي اسطورهاي، ما داراي تاريخي 7 – 8 هزار سالهايم. مثلا آنچه در جيرفت پيدا شده است مهمتر از تمدنهاي كهن آسياي غربي است. يا آنچه در شهر سوخته يافتهاند نشان از قدمت تمدن فلات ايران دارد.
اين اسطورهپژوه به كتاب كهن ونديداد اشاره كرد و گفت: آرياييها از شمال آسياي مركزي به ايران آمدند. اسطوره جمشيد كه در كتاب كهن ونديداد اوستا آمده است، حكايت از چگونگي مهاجرت آرياييها دارد. بر اساس اين اسطوره، زمين به روي مردمان 3 بار تنگ شد و جمشيد از اهورامزدا درخواست كرد كه كمك كند تا او زمين را گسترش دهد. به سخن امروز، او دست به مهاجرت ميزند تا اينكه سرانجام به فلات ايران ميرسند.
وي افزود: مردمان آريايي كه به فلات ايران رسيدند، از جايي ميآمدند كه 3 ماه تابستان بود و 9 ماه زمستان. اما در فلات ايران با ويژگي آب و هوايي برخورد كردند كه براي آنها تازگي داشت. آنها ديدند كه در سرزمين جديد ،4 فصل متمايز وجود دارد. پس آرياييها بر اساس هر فصل جشنهايي را برپا كردند. اين جشنها به مرور با جشنهاي بوميان تداخل پيدا كرد. يلدا و مهرگان از شمار اين گونه جشنها بود كه آنان برپا ميداشتند.
ميرشكرايي يادآور شد: مهرگان با آن كه نقطه مقابل نوروز است اما با آن مشتركاتي دارد. ضمن اين كه هر دو جشنهاي فصلي هستند، هر دو داراي جشنهاي بزرگ و كوچكند. ما جشن نوروز بزرگ را داشتهايم و نوروز كوچك را. در نوروز بزرگ شاهان ايران همه طبقات مردم را ميپذيرفتهاند، اما در نوروز كوچك تنها به منسوبان و خانواده خود اجازه باريابي ميدادهاند. در مهرگان هم اين گونه بوده است. گذشتگان مهرگان را در 16 مهر برگزار ميكردند و 6 روز بعد مهرگان كوچك را برپا ميداشتند.
وي افزود: وجه مشترك ديگر مهرگان با نوروز در برپايي بازارهاست. در جشنهاي سالانه رسم بوده است كه بازارهايي برپا ميكردند و مردم در آنجا به خريد لوازم و خوراكيهاي مربوط به جشن سرگرم ميشدند. هنوز هم در گوشه وكنار ايران و در كنار زيارتگاهها بازارهايي برپا ميشود. مردم در جشن مهرگان به ديدن همديگر ميرفتند و به هم عيدي ميدادند. در ضمن سفرهاي نيز ميانداختند كه سعي ميشد تمام آن به رنگ ارغواني يا سرخ باشد.
اين مردمشناس به شاهنامه فردوسي و بيان جشن مهرگان اشاره كرد و گفت: گاهشماري مهرگان بعدهاي مختلفي دارد كه نشان ميدهد مهرگان بعد مناسبتي هم دارد. مناسبت جشن مهرگان اسطوره مربوط به كاوه و فريدون و به بند كشيدن ضحاك است. بنابراين اسطوره، ضحاك تا پايان جهان در دماوند زنداني خواهد ماند و فردوسي در شناسنامه ايرانيان از اين جشن به نيكي ياد ميكند.
وي افزود: از ويژگيهاي ديگر مهرگان قرباني گاو بوده است. اين آيين هنوز هم در جاهايي از ايران زنده است. اگر با فرهنگ ميتراييسم آشنا باشيم، درخواهيم يافت كه قرباني كردن گاو يكي از آيينهاي مهم اين فرهنگ بوده است. اما در جشن مهرگان حتما ضرورت نداشته است كه گاو را قرباني كنند. گاه از قرباني يا نثار كردن چيزهاي ديگر سخن به ميان آمده است.
وي در پايان سخنانش يادآور شد: از ويژگيهاي فرهنگ ايران، استمرار بدون انقطاع آن است. اين استمرار بدون گسست بوده است. وقتي ويژگي جشن كهن مهرگان را در سرودههاي شاعران دوره سامانيان و غزنويان ميبينيم، به اين استمرار پي ميبريم.
نگهباني از نام بزرگان و انديشمندان ايراني
سپس دكتر شروين وكيلي؛ جامعهشناس، گفت: احتمالا نخستين باري كه ايرانيان به ستايش ايزد مهر برخاستند به زباني بود كه مهريشت بدان سروده شده است. با اين همه هنوز ويژگيهاي ايزد مهر آنچنان كه بايد شناخته نيست. ايزد مهر يكي از كهنترين ايزدان ايراني است كه مهريشت در ستايش اوست. مهريشت 146 بند دارد و بعد از آبان يشت طولانيترين يشت اوستاست.
وي افزود: اتصالات معنايي مهر با كلمات ديگر بسيار است. يكي از آن اتصالات پيوند مهر با خورشيد است. اما جالب است كه بدانيد در مهريشت مهر و خورشيد جداي از هم دانسته شدهاند. مهر پيش از طلوع خورشيد سر بر ميآورد. پس با خورشيد متفاوت است. در كتابهاي اسطورهاي رومي كه احتمالا ريشهاي ايراني دارد، از پيكار مهر و خورشيد سخن گفته شده است. آنها قبل از نبرد با هم دست ميدهند. به همين دليل است كه مهر با عهد و پيمان ارتباط و پيوستگي دارد. از طرف ديگر جنگاوران از مهر ميخواسته اند كه به آنان كمك كند تا دشمنان را از دور دست بشناسند.
سرودههاي كهن مهر
وي به سرودههاي كهن مهر در منابع قديمي اشاره كرد و گفت: مهر دشمن پيمانشكنان است. كسي كه پيمان ميشكست، مهر دروج ناميده ميشد. مهر در قالب جوان تنومندي ظاهر ميشد كه سوار بر اسبان زرين و سيمين سم بود. در يك سوي او ايزد رشن و در ديگر سوي او ايزد چيستا قرار داشت و در پيشاپيش آنان ايزد بهرام حركت ميكرد. اين تصويري زيباست كه تنها در ستايش از ايزد آناهيتا بدان برميخوريم. ايزد مهر با چنين همراهاني به دنبال پيمانشكنان ميگردد تا آنان را نابود كند.
اين پژوهشگر فرهنگ و تمدن به واژه مهر در متونهاي غير ايراني اشاره كرد و گفت: واژه مهر در زبانهاي غير ايراني و منابع اروپايي هم باقي مانده است. از جمله در زبان روسي. روسها به مهر «مير» ميگويند و از آن دقيقا صلح و پيمان و آشتي را ميگيرند. از هند گرفته تا اوكراين، كلمه مهر به همين صورت استفاده ميشود. در ايران كلمه «مهربان» كه كاربردي هميشگي دارد، به معناي مهر و محبت است.
وي به كتابهاي كهن ايراني اشاره كرد و افزود: در گاهان زرتشت از ايزد مهر سخن گفته نشده است. به احتمال زياد بدان سبب از اين ايزد نامي آورده نشده است تا خدشهاي به يكتاپرستي زرتشت وارد نشود. زرتشت خداي يگانه را اهورامزدا مينامد. پس ديگر جايي براي ايزد مهر باقي نميماند. با اين همه اين ايزد در فرهنگ ايران باقي ماند و با مهر و محبت يكسان دانسته شد.
وكيلي خاطرنشان كرد: در مهريشت ايزد مهر جنگاوري است كه زره ميپوشد و سوار بر اسب تيز تك است. با اين كه اين ايزد گاه دست به خشونت ميزند، ايزد بخشنده خوشي و شادماني هم هست. به همين دليل است كه شادماني كردن به معني خالص كلمه، نشانه مهرگان محسوب ميشود.
مهندس احسان كرمي بازرس انجمن افراز در سخنراني كوتاهي از مسولان ميراث فرهنگي خواست كه در نگهباني و حفاظت از ميراث فرهنگي تلاش بيشتري كنند و اجازه ندهند كه همسايگان ما ميراث فرهنگي ايران را به نام خود ثبت كنند. وي با اشاره به اين كه دولت امارات با ساختن پروندهاي به نام «مهرجان» ميكوشد تا اين جشن را به نام خود ثبت جهاني كند، وي از ديگر كشورهاي همسايهاي نام برد كه چهرههاي علمي ايران، همانند پورسينا و فارابي را به تاريخ خود نسبت ميدهند و افزود: اگر ما در نگاهباني از ميراث فرهنگي نكوشيم و بزرگان علمي و فرهنگي خود را فراموش كنيم، ديگران ميراث پيشينيانمان را گستاخانه به غارت ميبرند.
نيلوفر پرزيوند دبير فرهنگي افراز، نيز از ميراث فرهنگي خواست تا در ثبت ملي جشنهاي ديگر ايراني همانند تيرگان و مهرگان و... بكوشند.
اجراي نمايشنامه «آژي دهاك»، اجراي گروه موسيقي، سرودخواني كودكان گروه آشيانه همراه با اهداي جوايز به آنان پايان بخش اين نشست بود. جشن مهرگان انجمن فرهنگي افراز با همكاري ناحيه 2 شهرداري منطقه 6 در تالار فردوسي دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران برگزار شد.
نظر شما