دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲ - ۱۶:۲۲
هر جریانی در اوجِ خود به ضدِ خود نزدیک می‌شود/ به داستان‌ها برچسب نزنید

نگین صدری‌زاده، پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان در دومین نشست فصلی کمیته بررسی و انتخاب کتابِ کانون گفت: هر چیزی لزوماً خلاقیت نیست و اگر چیزی را در مسیر خلاقیت بسازیم که برخواسته از تفکر انتقادی نباشد و منجر به کاری بشود که مسئله‌ای را حل نکند، قطعاً مسیر اشتباه را رفته‌ایم.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، دومین نشست فصلی کمیته بررسی و انتخاب کتابِ کانون پرورش فکری با موضوع «ادبیات داستانی کودک و رشد انواع تفکر» با سخنرانی نگین صدری‌زاده، دکتری زبان و ادبیات فارسی و پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان دوشنبه (۲۵ دی ۱۴۰۲) برگزار شد.

صدری‌زاده در این نشست به مباحثی همچون تلاش برای پرورش انواع تفکر متناسب با ظرفیت‌های هر اثر داستانی، ارتباط با کودکان از طریق داستان با رویکرد فلسفه برای کودکان و شناخت مخاطب نهفته هر اثر و ایجاد فرصت‌هایی برای پویایی بیشتر مخاطب در فرایند ارتباط با کودک از طریق ادبیات داستانی پرداخت.

او در ابتدای این جلسه به تعریف «تفکر» پرداخت: تفکر، فرایند گفت‌وگو در جمع است. تفکر اصولاً اتفاقی است که در جمع رخ می‌دهد و کامل می‌شود. تفکر تعریفی دارد که با آنچه ما فکر می‌کنیم متفاوت است. تفکر غالب ما خودبه‌خودی، تکرارشونده، سوگیرانه، تحریف‌گرانه، جانب‌دارانه و پیش‌داورانه است. کیفیت زندگی ما و هرچه می‌سازیم و تولید می‌کنیم تابع تفکر ماست. تعالی فکری چیزی است که باید به صورت نظام‌مند پرورش داده شود.

صدری‌زاده در ادامه به انواع تفکر اشاره کرد و گفت: این مدل تقسیم‌بندی در انواع تفکر بسیار تکرار شده و همین تکرار باعث یک‌سری اشتباه‌های شناختی شده است. به طور مثال، تصور ما این است که تفکر خلاق و تفکر انتقادی در مقابل یکدیگر قرار دارند؛ در حالی‌که اینگونه نیست. ما آدم متفکری که خلاق باشد اما ذهن انتقادی نداشته باشد نداریم یا برعکس؛ این‌ها همه با هم کامل می‌شوند. درباره تفکر مراقبتی کمتر صحبت شده است؛ در حالی که بسیار اهمیت دارد. ذهنی که ارزش مسائل را درک نکند و نداند که درباره چه فکر کند، کامل نیست. ما فکر می‌کنیم هر نوآوری خلاقانه است در صورتی که اگر چیزی بسازیم که کارآمد نباشد و مسئله‌ای را حل نکند، ارزشمند نیست. تفکر خلاق در حوزه علم هم نقش پررنگی دارد؛ در حالی که بسیاری فکر می‌کنند، این تفکر در عرصه هنر و ادبیات پررنگ است.

این پژوهشگر گفت: تفکر شامل مهارت‌های ذهنی بنیادینی می‌شود که این مهارت‌ها را می‌توان با دو هدف متفاوت به کار برد. یکی خودمحوری است که مجموعه‌ای از مهارت‌های سطح پایین استدلالی و فاقد مهارت‌های سطح بالا و ارزش‌های تفکر هنر است. پیروزی در مشاجرات بدون در نظر گرفتن عقاید مخالف و اشتباهات مشهود در تفکر و پایبند نبودن به اصول اخلاقی، برانگیختن احساسات به گونه‌ای ماهرانه برای تحریف واقعیت است. انصاف‌ورزی مدل بعدی تفکر است که متفکر مسئولانه فکر می‌کند و سعی می‌کند نظر دیگران را درک کند. آماده گوش‌دادن استدلال‌هایی است که قبول ندارد. منتظر به دست‌آوردن استنادات است و شواهد را می‌سنجد. متفکرِ منصف به جای استفاده از تفکر برای فرار از حقیقت، به شیوه اخلاقی از تفکر خود بهره می‌برد.

صدری‌زاده ادامه داد: ما به خاطر نوع کارمان با کودک و نوجوان، تفکرمان خلاق است و هویت ما به‌گونه‌ای ساخته شده که ذهن ما به‌شدت این فضائل فکری را با خود به همراه دارد. هر چیزی لزوماً خلاقیت نیست و اگر چیزی را در مسیر خلاقیت بسازیم که برخواسته از تفکر انتقادی نباشد و منجر به کاری بشود که مسئله‌ای را حل نکند، قطعاً مسیر اشتباه را رفته‌ایم. به‌طور مثال شما می‌توانید یک‌سری وسایل را با هم ترکیب کنید که اتفاقاً هیچ کاربردی ندارد؛ بنابراین نمی‌توان آن را خلاق نامید. واژه خلاقیت زیاد به کار برده شده است و نیاز دارد تا دقیق‌تر به آن بپردازیم؛ چراکه اینجا بحث تفکر است.

او همچنین درباره فضایل فکری متفکر عنوان کرد: تفکر قوی شامل ویژگی‌هایی همچون شهامت فکری، تواضع فکری، عدالت‌خواهی و انصاف فکری، همدلی فکری، پشتکار و استقلال فکری و صداقت فکری است. علاوه‌بر این، دورویی و بزدلی فکری، نبود انعطاف فکری، بی‌انصافی فکری، دنباله‌روی فکری، تنبلی فکری، خودمحوری و تکبر فکری از جمله نکته‌هایی است که متضاد فضائل فکری هستند.

این نویسنده درباره رویکرد فلسفه برای کودکان و نقش ادبیات داستانی گفت: کودکان داستان‌خوان دارای جنبه‌هایی از دانش، مهارت یا تسلط هستند که کودکان دیگر ندارند. این کودک شناخت ساختار، اهداف، سبک ادبی، دانش زبانی، مهارت‌هایی مانند پرسش و مباحثه درباره متن، کاوش داستان و تعمیم به مسائل دیگر را درنظر می‌گیرد. همچنین ورای هر داستان ارزشمندی، مفهوم استعاری عمیقی نهفته است. کودکان در مواجهه با داستان می‌آموزند که چگونه لایه‌های پنهان داستان را کشف و مهارت تفسیر و استنباط حل مسئله را در خود پرورش دهند. روایت داستان، تغییرهایی در ساختار ذهنی کودک ایجاد می‌کند، فرایند اصلاح ساختارهای فکری پیشین و ایجاد ساختارهای جدید بر مبنای ایجاد آگاهانه یک جو نامتعادل، مفاهیم آموزشی تفکر، بسیار انتزاعی هستند و هرچه سن یادگیرندگان پایین‌تر باشد، درک و برقراری ارتباط با صحبت‌های نظری و انتزاعی دشوارتر خواهد بود. جهان روایت‌ها و داستان‌ها این روایت‌های انتزاعی را ملموس می‌کند؛ چراکه برای کودک بسیار پیچیده است و تفکر نیز در این حوزه است، پس ناچاریم به روایت‌ها پناه آوریم که ممکن است در یک عکس، بازی، نقاشی و… باشد که در داستان به‌شدت قوی است. ما فرصت تمرین‌کردن تفکر را برای کودک فراهم می‌کنیم. نقش مربی تسهیل‌گر به‌شدت سخت‌تر از مربی مداخله‌گر است؛ چراکه شرایط و فرصت را فراهم می‌کند.

هر جریانی در اوجِ خود به ضدِ خود نزدیک می‌شود/ به داستان‌ها برچسب نزنید

این محقق بیان کرد: حکمای ما به خوبی می‌دانستند که باید از طریق داستان و حکایت با کودک ارتباط برقرار کنند و به شکل نامحسوس آموزش دهند. نمونه بارز آن «قابوس‌نامه» است. کتاب‌هایی که آموزش ماندگار در آن وجود دارد «کلیله و دمنه»، «گلستان»، «مثنوی» و… از این دست آثار هستند که می‌توان گفت قله‌های شکوهمندی هستند که باید روی آن‌ها بسیار کار کرد.

نگین صدری‌زاده همچنین در آسیب‌شناسی این رویکرد گفت: داستان در اینجا ابزار است و سکوی پرشی است برای کندوکاو؛ در صورتی‌که کسانی که با ادبیات و داستان عجین هستند، ناراحت می‌شوند چرا که دیگر داستان نیست. وقتی متنی را می‌خواهید انتخاب کنید اول اصالت ادبی آن را در نظر بگیرید؛ زمانی که تثبیت شد این متن ارزشمند است و این آسیب کمتر متوجه آن می‌شود. از سوی دیگر ظرفیت‌های موجود در داستان را بسنجید، به داستان‌ها برچسب نزنید و بدانید که برای چه از آن استفاده می‌کنید. در پایان به عنوان هنرمند و کسی که اثری را خلق می‌کند سفارش‌نویسی نکنید؛ چراکه داستان خوبی از آب در نمی‌آید. البته گاهی براساس موضوع‌های مختلف داستان می‌نویسیم که با سفارشی‌بودن تفاوت دارد.

صدری‌زاده در ادامه به معرفی کتاب‌هایی با موضوع شهامت فکری مانند «موش سر به هوا»، «تک خال»، «پرواز کن پرواز»، «لباس جدید پادشاه» و… پرداخت.

این پژوهشگر بیان کرد: همدلی فکری قرار دادن خود در موقعیت دیگران است. ما استدلال خود را داریم و اگر بتوانیم مفروضات دیگران را بازیابی کنیم و بر آن اساس استدلال داشته باشیم موفق هستیم و همدلی فکری ایجاد می‌شود. جامعه ما امروز به متفکران مثبت نیازمند است. «هجده + دو دارکوب»، «کی همه چی را بلده؟» و «تیغ تیغو» از جمله کتاب‌هایی هستند که در این زمینه نوشته شده‌اند.

او درباره صداقت فکری نیز گفت: صداقت فکری یعنی صادق‌بودن و آگاه‌بودن از تفکر خود را و تشخیص ناهمخوانی‌ای که در افکارمان هست درک کنیم؛ اما دورویی فکری همراه است با تناقض و ناهمخوانی عمیق در افکار و نبود حساسیت و آگاهی به تناقضات اندیشه و رفتار که در نتیجه نداشتن توانایی اندیشیدن در این زمینه را به همراه دارد.

صدری‌زاده به آخرین محورهای تفکر اشاره و بیان کرد: پشتکار فکری شامل تمایل به ادامه راه از میان پیچیدگی‌های فکری است که به رغم ناکامی‌ها پیروی از اصول منطقی در صورت مواجه‌شدن با مخالفت‌های غیرمنطقی دیگران را به همراه دارد. می‌داند که برای رسیدن به ادراک با بینش درست باید مدت زمان طولانی را با سردرگمی و پرسش‌های حل‌نشده دست‌وپنجه نرم کند. در نقطه مقابل، تنبلی فکری است که تمایل به تسلیم‌شدن، نداشتن قدرت تحمل در برابر رنج و ناکامی را دارد.

این سخنران در پایان درباره مؤلفه‌های انتخاب داستان‌های مناسب برای رشد انواع تفکر گفت: داستان باشد و از اصالت و ساختار ادبی برخوردار باشد. پیرنگ، شخصیت‌پردازی، حادثه، گره‌گشایی و پایان‌بندی تصادفی نباشد و فرآورده تمهید باشد. به کودک نشان دهید که هر عملی را عکس‌العملی است؛ چراکه ما ناگزیریم به عواقب تصمیم خود بیندیشیم. در فرآیند داستان صداها زیاد باشند و تک صدا نباشد و نویسنده اجازه دهد مخاطب فرصت تحلیل داشته باشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط