سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - بیتا ناصر: اشتراکات فرهنگی یکی از اساسیترین و ریشهایترین مواردی است که میتواند زمینه برقراری و تثبیت پیوندهای میان کشورها را فراهم آورد. این مسئله در میان ایرانیان و تاجیکها که از ریشههای تاریخی یکسان، زبان و حتی دین و آیینهای مشترکی برخوردارند، بسیار پررنگتر است.
شمسالدین محمدی، عضو هیئت علمی انستیتوی زبان و ادبیات رودکی آکادمی ملی علوم تاجیکستان معتقد است، زبان فارسی در میان همه قومهای ایراننژاد، زبانی یگانه و عمومی است که در تمام طول تاریخ این یگانگی را حفظ کرده است.
در ادامه این گفتوگو میخوانید:
لطفاً ابتدا درباره ویژگیهای فرهنگی مشترک میان ایران و تاجیکستان توضیح دهید.
وجه مشترک و یگانه ما زبان، ادبیات و فرهنگ است و نیز گذشتهای که در آن زیر یک چتر، یک دولت، یک خاک و یک سرزمین به سر بردهایم؛ روزگارانی که هیچ فرق و جدایی بین این دو قوم (ایران و تاجیکستان) وجود نداشت. این رویه در سالها و عصرهای متمادی تا زمان فروپاشی امپراتوریهای بسیار بزرگی همچون سامانیان، سلجوقیان و غزنویان، و بعدها تقسیم شدن این کشورها از بُعدهای سیاسی، مذهبی و مواردی دیگر وجود داشت که در نتیجه آن، تغییرات اندکی در گفتوگوها و گفتارهای مردمان این سرزمینها به وجود آمد که این طبعاً در همهجا چنین است. این گونه تغییرات ناچیزِ گفتاری را حتی میتوان در بین گفتوگوها و گفتارهای مردمان مناطق مختلف تاجیکستان هم دید ولی این بیانگر یا نشان آن نیست که زبان چندگونه یا دگرگون باشد. زبان فارسی در میان همه قومهای ایراننژاد زبانی یگانه و عمومی است که در تمام طول تاریخ این یگانگی را حفظ کرده، به این ترتیب هیچ گاه هیچ قومی برای خود ترجمانی نداشته و ترجمانی نکرده است. ما ادبیات یگانه داشتیم، ادبیاتی یگانه داریم و زبان، ادبیات، فرهنگ و گذشته ما مشترک بوده و این اشتراکات همیشه باعث افتخار و پدیدآورنده آثاری شد که امروز در دنیا ما را به همین زبان و ادبیات و گذشتهمان میشناسند و به ما احترام میگذارند. این یگانگی و اشتراکات ما در تمام اعصار ثبت و عیان است و این مسئله را هیچگاه هیچکسی در این سوی و آن سوی که شما قرار دارید، انکار نکرده است.
اشتراکات فرهنگی میان یاران و تاجیکستان تا چه میزان در آثار کهن موجود مشهود است؟
تمام آثار گذشته ما به یک زبان آفریده شده و برای همه ما یگانه است. اگر امروز یک نفر از ما یا شما آثار رودکی که در جغرافیای امروزی تاجیکستان آفریده شده، با آثار فردوسی که در توس آفریده شده را بخواند و مقایسه کند، میبیند که یکی هستند. این آثار، میراث مشترک ما هستند. در گذشته ما این آثار را تقسیم نکردیم و در آینده نیز هیچگاه بین خودمان تقسیم نمیکنیم. شما تصور کنید که این ادبیات و زبان هم به پهنا، هم به طول و هم به عرض آن قدر وسعت دارد که از زمان اولین شعرها که سروده شده تا آثاری که بعدها آفریده شد، همیشه برای ما یگانه و باعث مباهات ما است. تمام آثاری که در قرنهای بعد از آن آفریده شدهاند نیز، متعلق برای همه مردمان فارسیزبان است، چنانکه آنچه نظامی گنجوی از گنجه میسرود برای همه عصرها، دورهها و کشورهای فارسیزبان است و هیچ مانعی برای فهم این آثار وجود ندارد. باید این یگانگی که در تمام آثار ادبی ما مشهود است را حفظ کرد و قدرشناس آن باشیم چراکه در زمانهای که این آثار آفریده شد، نیمی از مردم دنیا با این زبان سخن میگفتند، یا از این زبان برای رفع حاجتهای معنوی خود استفاده میکردند و این یگانگی تا قرن بیستم وجود داشت؛ برای مثال اقبال لاهوری از لاهور به زبان فارسی میسرود هرچند زبان مادریاش نبود و افراد بسیاری در قلب اروپا آثاری به زبان فارسی آفریدند. همچنین این آثار در ترکیه نیز وجود دارد که البته تعداد آن بسیار است. بیشک گستردگی آثار ادبی فارسیزبان باعث افتخار است، اگرچه امروزه جای این زبان در بسیاری از کشورها تنگ شده اما آثاری از این زبان در کتابخانههای بزرگ دنیا همچون آمریکا، اروپا، چین و ژاپن موجود است که نفیس هستند و از بُعد مضمون و محتوا نیز جایگاه ویژهای دارند که از این آثار برای ارتقای معنویتشان استفاده میکنند. خوشبختانه زبان فارسی، زبان ما و میراث ماست و ما میراثدار این فرهنگ و زبان هستیم؛ زبان یکی از عنصرهای نخستینی است که ما را به یکدیگر پیوند میدهد و باید آن را حفظ کنیم، در ارتقای آن بکوشیم و چنان نگاهش داریم و در گسترش آن تلاش کنیم که به شهرت از دست رفتهاش بازگردد. باید از تمام امکانات موجود برای ارتقای آن بهره برد و از آن دریغ نکرد.
با توجه به پیشینههای فرهنگی، آداب و رسوم و گاهاً قصهها و افسانههای مشترک میان ایران و تاجیکستان، این مسئله چه تاثیری بر جوامع امروز دارد؟
این گونه آثار در بیان ایرانیان و تاجیکها شباهتها و عمومیتهایی دارد، اگرچه هر منطقه و هر نقطه از این جغرافیای گسترده با ویژگیهای خود لالایی میخوانند و فولکور و ادبیات گفتاری دارند ولی باز هم ایدهها، معانی، مضمون، تصاویر، قهرمانها و اسطورههای ملیِ مشترکی وجود دارد که ما را به یکدیگر پیوند میدهند؛ قهرمانهایی همچون سهراب، رستم و تهمینه امروز در حیات فرهنگی تاجیکستان و ایران و در بافت زندگی آنها رسوخ کرده به نامهای میهنی ما تبدیل شدهاند؛ چنانکه در هر خاندانی از این نامها وجود دارد و از آنها استفاده میشود. بیشک این مسئلهای طبیعی است که مردم برای فرزندانشان از نامهایی استفاده کنند که از گذشته پرافتخارشان میآید؛ گذشتهای که برای آن احترام قائل هستند. نامهایی که در کتابهای ادبی ما هستند، در زمان تالیف این آثار شهرت داشتند ولی امروز با بیدار شدن حس ملی و با بالا رفتن حس خودشناسی بیش از گذشته به این آثار توجه میشود. پس از به استقلال رسیدن تاجیکستان، در نامگذاری کوی و برزن، اسامی مردم و نامگذاریهای جغرافیایی، تغییرات بسیار مثبتی اعمال شد و امروز مردم بیشتر در میان آثار ادبی و فرهنگی خود در جستوجوی همین نامها هستند و طبیعی است که با همین حس انسانی و قومی به گذشتهشان رجوع میکنند؛ بهخصوص در دورانی که خودشناسی و خودآگاهی مردم بالا میرود، این مسائل بیشتر مورد توجه قرار میگیرد. خوشبختانه این مسائل برای همه ما مشترک است و تمام اقوامی که در این اسطوره فرهنگی و ادبی زندگی کار و فعالیت میکنند، از این ویژگی برخورداند. ما امروز میبینیم که حوادثی در کشورهای همسایه فارسیزبان ما همچون افغانستان رخ میدهد که همه بر ضد زبان و فرهنگ ما است. این مسائل در گذشته هم بود اما هیچکدام نتوانست این زبان، فرهنگ و تعریف ما را از بین ببرند. هیچگاه هیچ حادثهای نتوانست بر این زبان تاثیر بگذارد چون این فرهنگ بر پایه معنویات عظیمی استوار است که تمام جهان آن را اعتراف کرده و از آن بهره میبرد و حتی قومهای مهاجم در گذشته همچون مغولها در این زبان حل شدند و آن را پذیرفتند و به این زبان تالیف کردند.
به نظر شما در حوزه ارتقای روابط فرهنگی و ادبی میان دو کشور ایران و تاجیکستان چه کارهایی میتوان انجام داد؟
همه آثار منظوم چه در گذشته و چه در حال حتی معاصرترین آنها میان ما (ایران و تاجیکستان) مشترک و یگانه است، ولی نثر معاصر خلق شده در ایران و افغانستان و تاجیکستان جزئیات و تفاوتهای ظریفی با یکدیگر دارند که به دلیل گفتار مناطق گوناگون است و در مواردی به تفسیر و تشریح نیاز دارد؛ البته این موارد نادر و جزئی است که باید در این کشورها آموزش داده شده، یا همسان و عمومی شود. در نثر امروزی تاجیک هم آثاری وجود دارد که شاید برای مردم همزبان ما جای شرح داشته باشد و این مسئله به در دسترس نبودن و کمآگاهی از این آثار در حوزه نثر بازمیگردد. متاسفانهآثار ارائه شده در کشورهای فارسیزبان در میان این کشورها به درستی تبلیغ نمیشود. میتوان در این حوزه کارهایی انجام داد و آثار نویسندگان این کشورها را در بین کشورهای فارسیزبان تبلیغ و با کمی شرح برای خوانندگان عرضه کرد تا از آثار یکدیگر آگاه باشند. میتوانیم در این موارد به سوی هم دست یاری دراز کنیم و در تبلیغ و تشریح این آثار موفق کوشا باشیم.
نظر شما