به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، موسی بیات در بیستوپنجمین نشست از سلسلهنشستهای زبانشناخت با عنوان «بررسی سیاستگذاریهای زبانی در ایران» که به همت دفتر پاسداشت زبان فارسی حوزه هنری برگزار شد، با اشاره به اهمیت موضوع نشست و با پیشکشیدن این پرسش که «آیا سیاستگذاریهای زبانی موجود را میتوان سیاستگذاری و نظریه سیاستی تلقی کرد یا نه؟» عنوان کرد: بحث ترویج زبان فارسی را چه قبل و چه بعد از انقلاب، به عنوان هدف داشتهایم؛ اما رویکرد و نظریه سیاستی که راهکار و سازوکاری برای رسیدن به آن هدفمان باشد، نداشته و نداریم و فقط با حجمی از گزارههای سیاستی، هم در حوزه داخلی و هم در دیپلماسی خارجی مواجهیم که اهدافمان را مشخص میکند. در عین حال چالش جدی ما این است که با نگاهی روندی به آنها، مواجههای مشخص به عنوان نظریه نداریم.
بیات با اشاره به تأکید صریح بر توسعه زبان و خط فارسی در اصل پانزدهم قانون اساسی و مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در این حوزه اضافه کرد: با توجه به این اصل، سازوکار سیاستی خاصی به عنوان نظریه نداریم و قاعدتاً باید با مرور زمان یک سیر عملیاتی با شیب بیشتری طی کنیم؛ اما فقط با حجم زیادی از سیاستهای تکراری مواجهیم و از سال ۱۳۵۸ تاکنون همچنان ترویج زبان و خط فارسی را ترویج میکنیم. البته بهندرت چند اقدام عملیاتی مثل تأسیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ۱۳۶۱ میبینیم که اقدامات خوبی است؛ اما انتظار میرود که عملیاتیتر کار کنیم.
وی در ادامه به مصداقهای نظریه سیاستی زبان فارسی در طول حیات این زبان اشاره کرد و گفت: مواجهه مشخص یکی از چالشهای جدی ماست و زبانها اگر مواجهه سیاستی مشخصی نداشته باشند رو به زوال خواهند رفت. بسیاری از زبانهای مرده دنیا با چنین چالشهایی مواجه شدهاند؛ مثل زبان قبطی که در برابر عربی حرفی برای گفتن نداشت و به راحتی عربی را پذیرفت ولی زبان فارسی مواجههای مشخص داشته و به حیاتش ادامه داده است.
بیات ادامه داد: فارسی در دورهای زبان علم بوده و در دورهای زبانی حماسی برای بیان احساسات ملیگرایانه شده وواکنش سیاسی داشته است؛ به همین سبب، در آن دوره شاهد تولید حجم زیادی از شاهنامهها هستیم. حتی زبان عربی بعد از حمله مغول دچار چالش و دوره فترتش شروع میشود و آثار فاخری در آن دوره در عربی نمیبینیم. اما برعکس، زبان فارسی مواضع سیاستی خودش را مبتنی بر زهد و عرفان در مقابل ادبیات مبتذل مشخص میکند و اوج مفاخر ادبی و قلههای عرفان ما نیز در همان دوره یعنی قرون هفتم و هشتم ظهور میکنند. این مواجهه سیاستی داشتن، ابزاری برای حفظ زبان بوده است؛ البته رویکردهای دیگری هم با قوت و ضعف بیشتری در کنار آن رویکرد اصلی وجود داشته؛ ولی حیات زبان بر اساس مواجهه غالب بوده است.
این پژوهشگر در ادامه به دچاربودن زبان فارسی به نوعی سردرگمی اشاره و عنوان کرد: زبان فارسی اکنون تکلیف خودش را نمیداند و حتماً باید یک مواجهه سیاسی جدی داشته باشد، چون حیات زبان مبتنی بر سیاستورزی آن است. در این اوضاع، خیلی از اندیشمندان حوزه زبان پیشنهاد میدهند که ایران فرهنگی اکنون باید مقاومت خودش را بروز و ظهور دهد و در این حوزه میتواند خودش را احیا کند.
مدیر دفتر مطالعات فرهنگ و آموزش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در ادامه با اشاره به ایجاد ساختارهای داخلی و خارجی برای زبان فارسی ادامه داد: این تمایز و صورتبندی زبانی در اساس اشتباه است و نیاز به درهمتنیدن این مرزها داریم؛ بنابراین ارتقای زبان در داخل کشور، باید در نظریه سیاستی زبان با نگاه به فراسوی مرزها باشد. اتفاقاً مواجههای معطوف به بیرون از مرزها نداریم و برعکس با حجم انبوهی از هجمههای زبانی در ارتباط با دیگر زبانها روبهروییم؛ یعنی هیچ مواجهه فعالانهای نداریم و در درون مرزهای زبانی خودمان ایستادهایم و فقط نگران رواج واژههای بیگانهایم.
بیات همچنین گفت: آفت نداشتن نظریه، این است که هر نهاد سیاستی که تأسیس میکنیم، به سمت پژوهشیشدن میرود. بهعنوان مثال برای بنیاد سعدی در اساسنامهاش وظیفه سیاستگذاری گذاشتهاند؛ ولی ما در این گزارش بررسی کردهایم و تقریباً هیچ کنش سیاستی از بنیاد سعدی نمیبینیم و کارهایی انجام داده که هر مؤسسه خصوصی هم میتواند انجام دهد.
وی در ادامه از سازمان پژوهش و تألیف کتب درسی وزارت آموزش و پرورش بهخاطر نپرداختن به کار اصلیاش انتقاد کرد و افزود: کار اصلی این نهاد تنظیمگری است اما این کار را انجام نمیدهد در صورتی که در سند تحول این کار را از آن میخواهند. متأسفانه فرهنگستان نیز به همین آفت دچار شده و به جای سیاستگذاری، کارهای دانشگاهی انجام میدهد. یکی از سیاستهای فرهنگستان، احیای گویش های ایرانی، بررسی آنها و کمکگرفتن از آنها برای احیای زبان فارسی است. وقتی سیاستگذاری خاصی در فراسوی مرزها نداریم، به جایی نمیرسیم و در عوض مؤسسههایی همچون کنفوسیوس، گوته و یونس امره دارند میلیونها دلار خرج میکنند تا در دیگر کشورها گویشور پیدا کنند.
بیات با اشاره به لزوم نگاه سیاسی به زبان بهمعنای مبنای تصمیمگیری ادامه داد: دولتمردان ما در آییننامههای خود در مذاکره با طالبان، پیششرط بهرسمیتشناختن زبان فارسی را مثل حقآبه هیرمند روی میز بگذارند؛ چون اگر ایرانی قوی میخواهیم، حتماً باید فارسی قوی هم داشته باشیم. اگر بیرون از مرزها را از دست دهیم، در آینده نیز با زبانهای محلیمان نیز این مواجهه را خواهیم داشت. بنابراین، راهکار تقویت زبان فارسی، حتماً در فراسوی مرزهاست.
مدیر دفتر مطالعات فرهنگ و آموزش مرکز پژوهشهای فرهنگی مجلس شورای اسلامی، در ادامه با اشاره به انتشار آموزش زبان کرهای در تهران به ایجاد یک موج فرهنگی کرهای که حاصل اقداماتی از جمله رویآوردن افراطی صداوسیما به سریالهای کرهای در یک دوره بود، عنوان کرد: آنقدر که شهروندان ما با فرهنگ کرهای آشنا هستند با فرهنگ ایرانی اسلامیمان آشنا نیستند و دانشآموزان ما بدون هیچ هزینهای دارند از زبان کرهای استقبال میکنند. مسئلهمندی زبان فارسی در سطح عموم و میان سیاستمداران درک نمیشود و تا سیاستگذاران ما به درکی از موضوعی نرسند، شدیدترین موضوعات هم روی میز سیاستگذار قرار نمیگیرد. هیچ سند راهبردی هم در این زمینه نداریم و باید مواجههها و سیاستهای راهبردی و آییننامهها را در این زمینه مشخص کنیم ولی بهجای پرداخت به این قبیل موضوعات، فعالیتهایمان را به پیکره و خط و فناوریهای زبانی تقلیل دادهایم. از مسئلهمندی زبان فارسی و در معرض ضعف و انحطاطبودن آن در سطح عمومی و بین سیاستگذاران و اهمیت آن سخن به میان نمیآید! باید نهادی مسئلهمندی زبان فارسی را نشان دهد چون اصلاً جز کسانی معدود که به اقتضای رشته و کارشان به این مسئله فکر میکنند، کسی روی بحث زوال زبان فکر نمیکند، درصورتیکه نهادهای متولی زبان همچون فرهنگستان و بنیاد سعدی و شورای پاسداشت زبان فارسی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را داریم و این متولیان باید این مسئلهمندی را ایجاد کنند.
بیات همچنین گفت: گاه سیاستگذاری در تقاطعها شکل میگیرد. باید منافع عموم جامعه و سیاستگذاران در تقاطعی به هم گره بخورد که ما در خصوص زبان این را نداریم.
وی تاکید کرد: زمانی که عموم به زوال یک زبان نمیرسند و فقط متخصصان به میدان میآیند و میگویند باید موضعی اتخاذ کنیم، نتیجهای حاصل نمیشود؛ اما وقتی آحاد جامعه این را حس کند، نهادهای بالادستی هم به میدان میآیند. ما هنوز به این مهم نرسیدهایم که زبان چون نان شب واجب است؛ زیرا متولیان و نهادها و دستگاههای فرهنگیمان این حس را در عموم مردم ایجاد نکردهاند. صداوسیما چقدر درباره مسئلهمندی زبان فارسی برنامه تولید کرده و چه اندازه به زبان معیار فارسی توجه کرده است؟ برنامه زبان معیار تا جایی موفق عمل میکند؛ ولی بعد از آن، زبان معیار در دامن روزمرگی میافتد و با آن بازی میشود.
بیات درباره تقلیل ندادن زبان اضافه کرد: یکی از مواردی که شأن زبان را پایین میآورد، طرح بحث واژهگزینی به هنگام تصویب بودجه سالیانه است که باعث پایینآمدن شأن زبان میشود. مواجهه ما با این مسئله باعث شده است که نهتنها شأن نمیسازیم بلکه آن را هم پایین میآوریم و بحث واژگان بیگانه در مقابل سایر چالشهای زبان اصلاً مسئله نیست.
وی بر لزوم رؤیاسازی قبل از تولید اثر تأکید کرد و گفت: قطر در جام جهانی فقط بر رؤیاسازی تمرکز کرد و اگر نمیتوانیم به زبانمان شأنیت بدهیم، به این دلیل است که برای آن رؤیا نساختهایم تا کسی به سمت ما بیاید.
بیات با اشاره به بیتوجهی به سیاستگذاری زبانی بر مبنای بررسی عناوین سیاستهای زبانی در داخل و خارج از کشور عنوان کرد: ما به اصل سیاستگذاری توجهی نداریم، چون سیاستگذاری بر مبنای شرایط محیطی مناسب اتفاق میافتد.
وی بر لزوم تدوین سیاست عملیاتی ذیل قانون اساسی تأکید کرد و گفت: بهندرت بخش غیردولتی را در سیاستگذاریها مورد خطاب قرار میدهیم؛ درصورتیکه زبان مؤلفهای عمومی است. بنابراین باید به سیاستگذاری زبانی در بدنه دولت بپردازیم؛ اما عملیاتیشدن آن را باید در زبان عموم انجام دهیم. غلبه رویکرد دولتی در سیاستگذاری زبانی بهشدت پررنگ است و به نظر میرسد که چالشی جدی است. به همین سبب، عموم مردم در برابر سیاستگذاری زبانی واکنش منفی نشان میدهند. وقتی فرهنگستان واژه میگزیند، برای آن لطیفه میسازند.
مدیر دفتر مطالعات فرهنگ و آموزش مرکز پژوهشهای فرهنگی مجلس شورای اسلامی با اشاره به موجهایی علمی که در دانشگاههای کشورهای اسلامی نظیر ترکیه و عربستان ایجاد شده و از ما پیشی گرفتهاند عنوان کرد: دراینصورت مرجعیت علمی ما به خطر خواهد افتاد و رشد علمی ما کمتر میشود که نکتهای بسیار مهم است و روی آن باید با اطلاعات و دادههای بیشتری بررسی کرد که آیا زبان علم میتواند مزیت رقابتی زبان فارسی باشد یا نه؟ آیا میتوانیم زبان اسلام را مبنای سیاستگذاری قرار دهیم؟ از این نگاه که مقام معظم رهبری هم چندین بار اشاره فرمودهاند که اگر کسی میخواهد با میراث اسلامی آشنا شود، باید فارسی را بخواند. آیا شعر فارسی با پیشینهای که دارد میتواند این مزیت رقابتی را ایجاد کند یا نه؟ موضوع دیگری که میتواند مبنای ما باشد، میراث عرفانی زبان فارسی است اما یکی از حوزههایی که تعدادی از اندیشمندان حوزه زبان بهعنوان نظریه سیاستی آن را مطرح میکنند، حوزه مقاومت فرهنگی است که در جغرافیای سیاسی خودمان تعریف کردهایم.
بیات با اشاره به خطر تجزیه فرهنگی که از دوران صفویه کیان ایران را هدف قرار داده و در مناطقی مثل بحرین به تجزیه سیاسی هم انجامیده است گفت: باتوجه به جنگ نرم و تهاجم فرهنگی، امروز این خطر پررنگتر شده و مهمترین چالش در حوزۀ زبان است و هر روز با ادبیات و ساز و کارهای بیشتری دارد به سمت ما میآید. من این موضوع را برونمرزی و با مفهوم سیاسی میبینم و فکر میکنم که مزیت رقابتی زبان فارسی در این حوزه از سایر حوزهها بیشتر است؛ اما میتوان از دیگر مزیتهای آن در کشورهای حوزه مقاومت نیز استفاده کرد یعنی از شعر، زبان علمی، زبان اسلام، موسیقی و دیگر صنایع فرهنگی آن استفاده کرد. اکنون نفوذ فرهنگی ما در این حوزه جغرافیایی بیشتر از سایر حوزههای جغرافیایی است؛ چون هم در سایر حوزهها نفوذ فرهنگی به این اندازه را نداریم و هم در مقابل ما موضع میگیرند. ما در اینخصوص نباید با برندهای دولتی جلو برویم؛ بلکه باید با میراث فرهنگ عمومی جلو برویم.
وی بر آسیبشناسی مسیرهای رفته، درسگرفتن از اشتباهات و بهکارنگرفتن سیاستهای تکراری تأکید کرد و سپس سیاستگذاری زبانی را به مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی مربوط ندانست و عنوان کرد: نباید تدوین نظریه سیاستی را از مجلس خواست؛ بلکه باید از نهادهای متولی این مطالبه را داشت.
بیات در این باره به آسیبشناسی پرداخت و گفت: تعداد نهادهای متولی زبان فارسی خیلی زیادند و در عمل هیچ نهادی مسئول نیست. در اساسنامه هر یک از این نهادها تلاش برای زبان فارسی هست؛ اما هیچکدام سیاستگذاری ندارند؛ چون نقشه راه و تقسیم کار ملی نداریم و اگر تقسیم کار شکل گیرد، هر نهادی کار خودش را در ارتباط با دیگران انجام میدهد اما برعکس همه یک کار را به موازات هم انجام میدهند. فرهنگستان، وزارت علوم، آموزش و پرورش و صداوسیما همه در یک سطح کار انجام میدهند به همین سبب باید سند توسعه زبان فارسی را در فراسوی مرزها تدوین کنیم.
بیات ادامه داد: ما در مرکز پژوهشهای مجلس، پژوهشهای راهبردی انجام دادیم و مهمترین یافتههای خود را برای دستگاههای مرتبط و به رسانهها ارسال کردیم. ما روی موضوعهای مختلف کار میکنیم و بستههای رسانهای در این زمینه تهیه کردهایم اما از نهادهایی که فقط متولی همین موضوع هستند، انتظار داریم که بیشترین تمرکز را روی موضوع بگذارند. متأسفانه چون حساسیت عمومی نسبت به زبان فارسی ایجاد نشده، به نظر میرسد که رسانهها به آسانی به این سمت نمیآیند.
وی در جمعبندی سخنانش گفت: مسیری که رفتهایم تقریباً ناموفق بوده و در فرایندها موضعی بوده و نخ پیوندی هم نداشتهاند. باید بار دیگر این مسیر رفته را بازنگری کنیم و نظریه سیاستی زبانی را چه در داخل و چه در خارج از کشور مشخص کنیم.
بیات با اشاره به اینکه زبان فارسی در طول حیاتش خود را نسبت به دیگری تعریف کرده است، افزود: تا دیگری را تعریف نکنیم، نمیتوانیم خودمان را تعریف کنیم. اکنون در دورهای هستیم که این نظریه وجود ندارد و باید آن را اتخاذ کنیم تا بدانیم باید به کدام سمت برویم.
نظر شما