چهارشنبه ۳ آبان ۱۴۰۲ - ۱۱:۵۳
از خانه به دوشی، قبل از انقلاب تا شهادت پس از انقلاب

گاهی شش ماه نشده، سر و کله ساواک پیدا می شد و دوباره مجبور بودیم جابجا شویم. می گفت: یک روز صبح که رفتم خانه ای را اجاره کردم، عصر سرو کله ساواکی ها پیدا شد. روز بعد دوباره جابه‌جا شدیم.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، شهید علی رضاییان، در تاریخ ۱۹ تیر ۱۳۲۶ در تهران متولد شد. او قبل از انقلاب کارگری ساده بود اما از مبارزان و مخالفان رژیم پهلوی بود که بارها تحت تعقیب قرار گرفت و به علت فعالیت‌های ضد رژیم، بارها به زندان افتاده بود.

با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه پاسداران انقلابی اسلامی، به این نهاد پیوست و با شروع غائله کردستان به دست ایادی کفر جهانی، راهی این منطقه شد و در پی تجاوز رژیم بعثی عراق به میهن اسلامی، به جبهه‌های جنوب عزیمت کرد. شهید رضاییان در عملیات‌های فرمانده کل قوا، شکست حصر آبادان، طریق‌القدس، فتح‌المبین، بیت‌المقدس و رمضان حضور فعالی داشت.

وی سرانجام در تاریخ سوم آبان سال ۱۳۶۲، در عملیات پیروزمندانه والفجر ۴ در سمت فرمانده سپاه پاسداران قرارگاه مقدم حمزه سیدالشهدا (ع) هنگامی‌که همگام با یگانی از جان‌برکفان بسیج سپاه پاسداران در خطوط مقدم جبهه‌های نبرد حضور داشت، به آرزوی دیرین خویش دست یافت و شهادت را با آغوش باز پذیرا شد.

روایت قدرت الله میرزایی

قدرت الله میرزایی که در دوران دفاع مقدس؛ مدیر گروه مهمات سازی سپاه ناحیه اصفهان بوده و بنیانگذار تعمیر سلاح در یگان های رزم سپاه می باشد؛ در بخشی از کتاب خاطرات خود با نام «رسا» نقل می کند:

روزی آقای علی‌رضاییان به فریدن آمد. من او را نمی‌شناختم؛ ولی می‌دانستم فرمانده سپاه فریدن است. قبل از این هم چند بار آمده بود؛ ولی اصلاً سراغش نرفته بودم. مسئولیتی هم در سپاه اصفهان داشت. شاید هفته‌ای یا گاهی ده‌پانزده روز یک‌بار، آنجا می‌آمد. من هم آنجا در اطلاعات کار می‌کردم. بااینکه مسئولیت نداشتم، گاهی طرف مشورت قرار می‌گرفتم و بعضی کارها را پیگیری می‌کردم. بعد از آموزش که به سپاه فریدن برگشتم، رفتم و با آقای رضاییان صحبت کردم. یک ملاقات خصوصی و دو نفره داشتیم. گفتم که نیروی اطلاعات هستم و اخیراً هم از آموزش آمده‌ام. خیلی با من گرم گرفت. باهم صمیمی شده بودیم.

وقتی می‌آمد، می‌رفتیم و در فضای سبز می‌نشستیم و باهم صحبت می‌کردیم. آقای رضاییان گذشته‌اش را تعریف می‌کرد که در گروه‌های مسلح قبل از انقلاب بوده است. می‌گفت: مرتب خانه‌به‌دوش و در حال فرار بودم و ساواک دنبالمان بود. یکجا اجاره می‌کردم و با زن و بچه مخفیانه زندگی می‌کردیم.

گاهی شش ماه نشده، سروکله ساواک پیدا می‌شد و دوباره مجبور بودیم جابجا شویم. می‌گفت: یک روز صبح که رفتم خانه‌ای را اجاره کردم، عصر سروکله ساواکی‌ها پیدا شد. روز بعد دوباره جابجا شدیم.

از خانه به دوشی، قبل از انقلاب تا شهادت پس از انقلاب

نگاه تاکتیکی و راهبردی رضاییان در والفجر ۴

علی‌رضاییان فرمانده قرارگاه مقدم حمزه سیدالشهدا (ع) بر اساس برآوردی صرفاً تاکتیکی، درباره وضعیت کلی تصمیم‌گیری فرماندهی سپاه یکم دشمن و تأثیر عملیات خودی (در عملیات والفجر ۴ که در آن نیز به شهادت رسید)، عقیده داشت:

وقتی ما با دشمن درگیر می‌شویم، اگر سه چهار روز پشت سر هم تلفات بدهد، کل سازمانشان به هم می‌ریزد. عملیات رمضان را که انجام دادیم؛ تقریباً سازمان دشمن در شرق بصره از هم پاشید. اگر نیروهایش را در اینجا (منطقه عملیاتی والفجر ۴) هم وارد کند و پشت سر هم ضربه بخورد، سازمانش از هم می‌پاشد. وقتی‌که سازمانش از هم پاشید، تازه موقع ادامه عملیات ما است. ما باید هر جا نیرو داریم، آن‌ها را اینجا بیاوریم و دشمن را تعقیب کنیم. چون او سازمانی ندارد که مقاومت کند، عراق تا یگان‌هایش را بازسازی کند و به آن‌ها روحیه بدهد، طول می‌کشد. بهترین موقع برای ادامه عملیات؛ همین‌الان است که دشمن ضربه خورده.

منابع:

۱- کتاب «رسا»، علی هاشمی، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، نشر مرزوبوم.

۲- «کوهستان آتش»، گلعلی بابایی، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، نشر بیست‌وهفت بعثت.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • سرباز وطنم جمهوری اسلامی ایران و فلسطین قهرمان IR ۲۰:۴۵ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۹
    با سلام و عرض ادب خدمت رهبر معظم انقلاب و ولی امرمسلمین جهان اسلام امام خامنه ای رهبر معظم انقلاب روی سربازی ما شهروندان جنوبی‌ترین نقطه کشور استان بوشهر حساب باز کنید عقبه ما بوشهری ها شهیدان عزیز رئیس علی دلواری و شیخ ابوتراب عاشوری و نادر مهدوی است به وجودت افتخار می کنیم و با افتخار نامت را بر زبان می اوریم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها