كتاب «جامعهشناسي ادبيات فارسي» نوشته محمد پارسانسب، بهار امسال توسط نشر «سمت» منتشر شد. نويسنده در اين كتاب به بررسي دورههاي مختلف ادبي پرداخته و نمايندگان شاخص هر دوره را با آثارشان معرفي و شناسايي كرده است. وي همچنين به نقش ادبيات در شكلگيري جريانهاي مختلف اجتماعي توجه داشته است. به اعتقاد اين استاد دانشگاه، غالبا كتابهاي موجود، تحليل درستي از ادبيات ما ندارند و اين كتاب ميتواند به نوعي، بررسي تاريخ و ادبيات تحليلي هم باشد./
وي با بيان پارهاي نواقص كتابهاي منتشر شده در اين موضوع، افزود: غالبا كتابهاي موجود، تحليل درستي از ادبيات ما ندارند. ولي اين مرور ميتواند به نوعي بررسي تاريخ و ادبيات تحليلي هم باشد.
اين نويسنده كه شيوه تحقيق خود را فرامتني نميداند، اضافه كرد: اين تحقيق را با تكيه بر متون و نه مطالعات فرامتني انجام دادهام و با مطالعه در متن خود آثار، جهتگيري اجتماعي و فكري نويسنده را بررسي و استخراج كردهام.
اين استاد دانشگاه خاطرنشان كرد: يكي ديگر از انگيزههايم، چگونگي تعامل بين اثر ادبي و جامعه بود و در مقابل ميخواستم دريابم كه چقدر ادبيات ما در شكلگيري جريان هاي اجتماعي دخالت داشته است.
وي با بيان تطبيق آراي جديد نظريههاي جامعهشناسي با آثار، اضافه كرد: با دورهبندي كتاب، وضعيت هر دوره تاريخي و نماينده آن را بررسي و بعضا نوشتههايشان را نيز تحليل كردهام؛ همچنین خواستم آراي جديد نظريههاي جامعهشناسي را در آثار ادبي تطبيق دهم و در نهايت اين نتيجه نيز حاصل شد كه چنین کاری در شعر نتیجهای دقیق نخواهد داشت.
اين پژوهشگر در پاسخ به اين سوال كه از نمونههاي كلاسيك يا معاصر، كداميك در جريان جامعهشناسي ادبي، تطور منظمتري داشته، اينگونه پاسخ داد: در اين كتاب، تفكيكي بين گذشته و امروز قايل نيستم. هر اثري را كه در آن نگاه زنده نسبت به مسايل وجود دارد، معاصر ميدانم. اين بدان معني است كه من فردوسي و حافظ را از جهاتي معاصر مطرح كردهام.
وي با اشاره به تقسيمبندي شاعران دورههاي مختلف توضيح داد: بر اساس اين نظر، بسياري از كلاسيكها از نظر من زنده و معاصرند و در اين كتاب آثاري از فردوسي،حافط، سعدي و عبيد، تعدادي از شاعران سبك هندي و از بين معاصران، نيما، اخوان، فروغ، شاملو و شفيعي كدكني آورده شدهاند.
نظر شما