سه‌شنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۲ - ۱۵:۴۸
کتاب‌های دفاع مقدس روایت‌گر زلالی و سادگی زندگی

کتایون‌رجبی‌راد در یادداشتی نوشت: هرچه بیشتر از کتاب‌های دفاع مقدس و روایت‌های زلال و ساده زندگی می‌خوانیم انگار بیشتر الگو می‌گیریم و تفاوت‌های نگاه‌هایمان را درمی‌آوریم.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- کتایون رجبی‌راد: هر روز که بر من و شما می‌گذرد بیشتر درمی‌یابیم که پی چیزی نمی‌گردیم جز خودمان. برای یافتن این خود، به همه جا سرک کشیده‌ایم اما هنوز خودمان را لابه‌لای خیلی از ماجراها نیافته‌ایم. این بار می‌خواهیم تاریخی را که بر کشور ما رفته است مرور کنیم شاید در مقطعی از آن شور حماسی موجود در وجودمان را که ما را زنده و سرزنده نگه داشته است بیابیم.

به عقب سر خود برمی‌گردیم آدم‌هایی را می‌بینیم که شاید دو سه دهه بیشتر با ما تفاوت سنی نداشته باشند اما از اتفاقاتی می‌گویند که باورش برای نسل ما دهه هشتاد و نودی‌ها سخت است:

از حضور داوطلبانه جوان‌هایی به سن و سال ما برای پیشمرگ شدن در جاهایی که در تیررس دشمن بوده؛ از تلاش‌های شبانه‌روزی زنان و مردانی که همه هستی و دارایی خود را به عرصه دفاع از ایران آورده بودند؛ از پزشکان و پرستارانی که بدون توقع دریافت یک ریال تمام وقت خود را برای درمان مجروحان گذاشته بودند؛ از مهندسان و طراحانی که در جنگی که نمی‌خواستندش، نه تنها دستمزدی نمی‌خواستند که جان را هم به هدیه آورده بودند؛ از زنان و کودکانی که طلاهای خود را به مدافعان کشورشان تقدیم می‌کردند؛ از مادرانی که فرزندانشان را علیرغم فطرت مادرانه‌شان به تعبیر ما به حجله مرگ می‌فرستادند؛ از پدرانی که امضا یا اثر انگشتشان پای برگه رضایت‌نامه فرزندشان حکم تیر خلاص به امید و آرزوهایی داشت که برایش داشتند اما برای کشورشان از عصاره وجودشان دل کنده بودند؛ و این‌ها برای ما که ندیدیم این از خودگذشتگی‌ها را حکم معجزه دارد و برای دو سه نسل قبلتر از ما حکم خاطره.
و ما چقدر مشتاق دانستن ریشه‌های خودیم. کسانی که از خاک و گوشت و پوست ما بوده‌اند و رفتار جمعی‌شان منجر به نجات کشور پهناوری شده است چقدر می‌توانند انگیزه‌بخش باشند. آنچه ما را به دیدن و شنیدن و خواندن این خاطره‌ها و از نظر ما، باورنکردنی‌ها، ترغیب می‌کند، به نوعی یافتن خودیت ماست؛ یافتن الگوهایی مطابق شرایط کنونی و معاصر ماست.

با خواندن روایت‌هایی از دفاع مقدس، ناخودآگاه با شخصیت اصلی روایت همزادپنداری می‌کنیم. گاهی می‌بینیم شهیدی که درباره‌اش می‌خوانیم در شخص و شخصیت چندان هم با ما تفاوتی نداشته‌است اما رفتاری که از همین شخصیت به ظاهر یکسان سر زده است انگار زمین تا آسمان با آنچه ممکن است از نسل ما سر بزند تفاوت دارد. به ریشه‌ها دقیق می‌شویم. خاستگاه ذهنی آن‌ها به گمانم با خاستگاه ذهنی ما فرق داشته است. آنان برای دین و کشورشان به خود فکر نمی‌کرده‌اند اما نسل ما، حتی به خاطر دین و کشورش هم به خود فکر می‌کند و آنها از صافی خودش رد می‌کند.

استادی داشتیم که می‌گفت: «بچه‌های رزمنده به این رسیده بودند که خودبینی خوب است.» و این برای همه ما سؤال شد که چگونه؟ و استاد ادامه داد:‌ «ما در برابر آنچه در دنیا مسئولیت داریم باید به خودمان و رشد و تعالی خود بپردازیم. از این جهت رزمندگان ما خودبین بودند و چقدر هم خوب خودبین بودند! حتی در شب‌های عملیات هم به خودشان و رابطه‌شان با خدا می‌پرداختند.» و من فکر می کنم چقدر ما به خود فکر کرده‌ایم و این خودی که ما بدان اندیشیده‌ایم تا خودی که آنها بدان می‌پرداختند چقدر تفاوت دارد! ما همه چیز را برای خود می‌خواهیم بی‌آن که اندکی برایش زحمت کشیده باشیم. می‌خواهیم همه چیز به کاممان باشد، دنیا بر وفق مرادمان بچرخد اما آنها به تنها چیزی که فکر نمی‌کردند این نوع از خودیت بود.

هرچه بیشتر از کتاب‌های دفاع مقدس و روایت‌های زلال و ساده زندگی می‌خوانیم انگار بیشتر الگو می‌گیریم و تفاوت‌های نگاه‌هایمان را درمی‌آوریم. وقتی به تفاوت نگاه‌هایمان مشرف شدیم خواهیم فهمید که ما نیز چه کارهایی می‌توانیم بکنیم تا به درجه خودبینی این حامیان مرز و بوم برسیم. بی‌شک، همین کتاب‌هاست که مرز بین ما و آنها را می‌شناساند و بدون هیچ ادعای به ما راهکار می‌دهد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها