بررسی و نقد «انجمنهای نیمه سری زنان در مشروطه»؛
ژانت آفاری از منظر تجدد به زنان در مشروطه پرداخته است/ زنان در بطن انقلاب مشروطه
حجتالاسلام امیر مهاجر میلانی پژوهشگر و مدرس دانشگاه گفت: مساله ژانت آفاری در این کتاب چندان مشخص نیست. یکسری روایتها را از لابهلای کتب نه چندان مشهور مشروطهپژوهی بیرون کشیده و آنها را ارائه میدهد. در این کتاب هدف و مساله چیست و مولف دقیقا دنبال کدام سوال نظری است؟
او افزود: اگر بخواهم به کتاب پیش رو نگاهی انتقادی داشته باشم، نخستین پرسشی که به ذهن هر خواننده کنجکاو میرسد که مسئله این کتاب دقیقا چیست؟ در این کتاب جز یک سری روایتهای پراکنده که بعدا به اشکالات آن خواهم پرداخت عملا مطلب خاصی دستگیر خواننده نمیشود. در آثار تاریخی وقتی کتاب ارزشمند است که یک مسئله داشته باشد. هر چند ما رویکردهای متعددی در تاریخ داریم؛ تاریخ اندیشه، تاریخ مفهومی، جامعهشناسی تاریخی، پدیدارشناسی تاریخی که همه اینها به دنبال یک مسئله هستند؛ برای مثال پژوهشگری که رویکردش تاریخ اندیشه است سؤال پژوهشش آن است که فرایندهای منجر به تحول در نظام اندیشه چیست؟
این پژوهشگر عنوان کرد: در تاریخ جنسیت مسئله این است که چگونه مادری در ایران مسئله شد؟ مادری در دنیای پیشامدرن دارای چه مؤلفههایی بوده است؟ چهطور و طبق کدام فرایندهای تاریخی این مفاهیم در دالشان جابهجایی صورت گرفته است؟ این حوزه بسیار مهمی است و طبق اطلاعاتی که دارم در حوزه تاریخ مفهومی تا کنون پژوهشگری وارد نشده است! لذا شرط و مقدمه تدوین تاریخ جنسیت یک آگاهی مفهومی نسبی از تاریخ جنسیت است که مفاهیم جدید چطور وارد زیست جامعه ایرانی شد؟ البته ما با برخی دوستان در حال انجام یکسری کارها هستیم اما تا آنجا که میدانم هیچ متن منقحی در این زمینه نداریم و این خود یک مساله است!
حجتالاسلام امیر مهاجر میلانی گفت: مساله ژانت آفاری در این کتاب چندان مشخص نیست. یکسری روایتها را از لابهلای کتب نه چندان مشهور مشروطهپژوهی بیرون کشیده و آنها را ارائه میدهد. در این کتاب هدف و مسئله چیست و مؤلف دقیقا دنبال کدام سؤال نظری است؟ آیا میخواهد مقاومت اندیشه دینی در برابر تجدد در زمینه جنسیت را دریابد؟ سؤال پدیدارشناسانه دارد؛ ماهیت این مقاومت چیست؟ اینگونه نیست که اگر اینطور بود باز هم خیلی ارزشمند است که پژوهشگری ماهیت مقاومت اندیشه دینی و نظام اندیشه قدمایی در حوزه جنسیت را بفهمد. چون میدانم به احتمال زیاد این مقاومت اندیشه دینی نیز از سوی تجدد روایت شده و عملی غیراخلاقی و مذبوحانه در راستای حفظ مناسبات سنتی قدرت، روحانیون محافظهکار و سنتیها میخواستند مناسبات قدرت تحول پیدا نکند.
او ادامه داد: مقاومت اندیشه دینی و مقاومت نمایندگان صاحب صلاحیت اندیشه قدمایی چیزی جز در مناسبات قدرت حل نشده است. در حالی که هم چپ تجددی روایت کرده مقاومت اندیشه دینی را هم راست تجدد. ما هیچ روایت همدلانهای از مقاومت اندیشه دینی در مدارس دخترانه نداریم. وقتی فردی کتاب آفاری را میخواند نخستین باوری که برایش شکل میگیرد، چهقدر این نظام محافظهکار ما بد بوده و چهقدر نسبت به مسائل تحول در حوزه جنسیت متصلب بوده است! آفرین به نخستین زنانی که خواستند تصلب سنت را بشکنند. این رویکرد روایت تجدد است و ما تا به حال یک روایت عالمانه از مقاومت اندیشه دینی و نظام قدمایی در برابر تجدد نداریم، چون همین مقاومت را هم تجددگرایان روایت کردند.
این عضو هیئت علمی دانشگاه بیان کرد: حسین کچویی هم در کتاب بسیار مهم «غربشناسی و تجددشناسی: حقیقتهای متضاد» خیلی خوب توضیح داده است که چهطور مقاومت در نگاه تجدد یک عمل غیراخلاقی است و این موضوع آنقدر گفته و شنیده میشود در دادههای تاریخی که عملا تفسیربردار است و تفسیر هم نشده از طریق نگاه تجدد به عنوان شاهد و پشتیبان آمده و عملا در ذهن نسل جدید شکل گرفته که چون مرحوم شیخ فضلالله نوری به نقل از یحیی دولتآبادی گفته است اگر اینها بروند و درس بخوانند فردا کسی حرف مرا گوش نمیکند! پس چیزی نبوده جز مناسبات قدرت و حفظ نظم سنتی حوزه جنسیت.
حجتالاسلام امیر مهاجر میلانی گفت: همین روایت و برساختی که صادق هدایت در کتاب «حاجیآقا» بسیار خواندنی ارائه کرده است که در حقیقت ایده اصلی هدایت در این کتاب بر آن است تا زمانی که مردانگی در ایران متحول نشود، زنانگی هم متحول نمیشود. مردانگی سنتی همزادش زنانگی سنتی است و اگر بخواهیم زنانگی سنتی از هم پاشیده شود و نظم نوین جنسیتی جایگزین نظم قدمایی بشود، باید مردانگی تغییر پیدا کند و «حاجیآقا» نماد یک مرد سنتی است که هر نوع پلشتی، بداخلاقی و هر کنش غیراخلاقی را در خود دارد.
راضیهسادات شاهمرادی در ادامه این بررسی و نقد کتاب «انجمنهای نیمه سری زنان در مشروطه» گفت: در واقع این کتاب بخشی از کتاب «انقلاب مشروطه در ایران» اوست که پایاننامه دکتری. مولف معتقد است در این کتاب قصد داشته که بگوید انقلاب مشروطه یک انقلاب سیاسی نبوده که زمامداری بروند و زمامداران دیگری جای آنها را بگیرند؛ بلکه یک انقلاب اجتماعی و فرهنگی بود همراه با جنبههای مهم رادیکال و در واقع ابعاد طبقاتی، جنسیتی و قومیتی داشت و قشرهای مختلف در آن تاثیرگذار بودند. از این لحاظ یک فصل هم به زنان اختصاص داده است.
او افزود: آفاری معتقد است که در فصل هفت «انجمنهای نیمه سری زنان در مشروطه» سه نگرش را با هم تلفیق کرده است؛ نخست تاریخ ثبت و ضبط مشارکت زنان در انقلاب مشروطه. نشان دادن خاستگاههای فمنیستی در این جنبش و بحث این نکته که مسئله زنان در این انقلاب یک موضوع حاشیهای نبوده بلکه در تعارضات جنبش مشروطه بین روحانیون محافظهکار و روشنفکران مسئله زنان یک مساله اصلی بوده است.
نظر شما