یکشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۰۰
ماجرای کودتای 28 مرداد در وصیت‌نامه سرگرد علمیه/ ننگ کودتا بر جبین آمریکا و بریتانیا ماند

محمد ترکمان، پژوهشگر تاریخ گفت: وصیتنامه سرگرد علمیه سند ارزشمندی است که جای کار و بررسی بیشتر دارد تا بیشتر دیده شود. قصد دارم به همراه یکسری مطالب پراکنده در این ارتباط، اسناد مذکور را تحت عنوان کتاب «روایت ایرانی از کودتای 25 و 28 امرداد» به چاپ برسانم.

سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا): نهضت ملی شدن صنعت نفت به رهبری دکتر محمد مصدق پیکاری بزرگ در مقابل بریتانیا و کارتل‌های بزرگ نفتی بود و بالاخره این ستیز و مقاومت، هفتاد سال پیش با کودتایی آمریکایی -انگلیسی سرکوب شد. در واقع کودتای 28 مرداد 1332 به عمر جنبش ملى كردن صنعت نفت و آزادى‌هاى دهه سى پايان داد و دولت مصدق نیز به بدترین وضع ممکن سقوط کرد، دکتر مصدق اگرچه شکست بزرگی متحمل شد، اما در بیداری و آگاهی ملی و رشد شعور سیاسی نه تنها ایران، بلکه سراسر خاورمیانه نقش اساسی ایفا کرد. بسیاری از تاریخ‌نگاران مصدق را در کنار گاندی و نهرو از سران برجسته جنبش استقلال‌خواهی جهان سوم می‌دانند. با محمد ترکمان، پژوهشگر تاریخ که کتاب «روایت ایرانی از کودتای 25 و  28 امرداد» را در دست نگارش و چاپ دارد، به گفت‌و‌گو نشستیم که در ادامه می‌خوانید:

کتاب «روایت ایرانی از کودتای 25 و 28 امرداد» چه زوایایی از تاریخ ایران را روشن خواهد کرد؟

دو کودتا در مردادماه به وقوع پیوست؛ بیست‌وپنجم و بیست‌و‌هشتم مردادماه. کودتای اول شکست خورد، شاه در این زمان تحت عنوان استراحت چند روز بود که به  کلاردشت رفته بود. هدف این بود که در زمان کودتا در تهران حضور نداشته باشد. سه مینوت بدون تاریخ و شماره به سرهنگ نعمت‌الله نصیری فرمانده گارد سلطنتی می‌دهد. یکی از این مینوت‌ها به خط نعمت‌الله نصیری است و دومی مشخص نیست که به خط چه کسی است. اولی به نام دکتر مصدق و عزل او است که غیر قانونی بود. دومی انتصاب نخست‌وزیر جدید که بدون ذکر نام نوشته شده بود تا اگر نصیری دستگیر شد، مطلب افشاء نشود. در 22 مردادماه نصیری وارد تهران می‌شود. با زاهدی تماس می‌گیرد. نصیری فرمانده گارد سلطنتی در کاخ سعدآباد و باغ شاه بود. او طی بخشنامه‌ای محرمانه از قبل دستور آماده‌باش داده بود. آن روز بعدازظهر برای افسران سخنرانی می‌کند و از خطر حمله به کاخ و... توسط توده‌ای‌ها و مخالفان سخن می‌گوید. در آن شب بنا به دلیل عدم آمادگی لازم کودتا انجام نمی‌شود. لازم به ذکر است در این روز نصیری به خانه رحیم هیراد منشی مخصوص دفتر شاه و طلبه سابق مدرسه سپهسالار با نام رحیم افقه رفته و می‌گوید این احکام باید نوشته شود. کاغذ سه فرمان کاغذ سفید بود. با هیراد به دفتر مخصوص رفته و مینوت‌ها را در آنجا روی سه برگ مخصوص صدور فرامین می‌نویسند.

نصیری به هیراد می‌گوید: روی فرمان انتصاب نخست‌وزیر که در مینوت فاقد ذکر نام بود، نام زاهدی را بنویس. در کل مینوت مغشوش و غیرقانونی و مغلوط و دارای خدشه بود ‌و دارای تاریخ ۲۲ مرداد ۱۳۳۲. کودتا به 23 مرداد و شب هنگام تغییر می‌کند. باز هم هماهنگی انجام نمی‌شود و با پرتاب موشک تعویق عملیات اطلاع‌رسانی می‌شود. در بعد از ظهر روز ۲۴ مردادماه دکتر مصدق که توسط وفاداران به نهضت از عملیات کودتاچیان اطلاع یافته بوده است با درایت قابل تحسین پیش‌بینی‌های لازم را انجام داده از جمله به سرتیپ تقی ریاحی، رئیس ستاد ارتش که تازه به خانه رسیده بوده است، تلفن می‌زند که به ستاد ارتش برود. در این شب ساعت ۲۱ نصیری برای افسران در کاخ سعدآباد سخنرانی و ماموریت آنان را در کودتا از دستگیری رئیس ستاد ارتش و دکتر فاطمی و مهندس حق‌شناس وزیر راه و مهندس زیرک‌زاده و... و اشغال تلفنخانه بازار و اکباتان و برخی مراکز حساس ابلاغ می‌کند. خود او نیز به اتفاق چند افسر گارد به باغ شاه رفته و در آنجا نیز عین سخنرانی سعدآباد را تکرار و عازم دستگیری دکتر مصدق می‌شود. لازم به ذکر است که در باغ شاه دستور دستگیری سرتیپ کیانی معاون ستاد ارتش را می‌دهد که انجام می‌شود. آمادگی دکتر مصدق و مدیریت عملیات ضد کودتا و همچنین اقدامات به موقع محافظان او به فرماندهی مرحوم سرهنگ ممتاز و  حضور سرتیپ ریاحی در ستاد ارتش منجر به شکست کودتای ۲۵ مرداد می‌شود.

دکتر مصدق در ساعت یک صبح ۲۵ مرداد فرمان غیرقانونی و ضد ملی و مغشوش را دریافت و ضمن یادداشت در ذیل مرسوله دستور دستگیری نصیری را صادر می‌کند و توطئه کودتا را نقش بر آب می‌کند. با دستگیری فرمانده گارد سلطنتی و همراهان او و توقیف تسلیحات همراه و آشفتگی در ستاد کودتا، کودتای ۲۵ مرداد شکست می‌خورد. بلافاصله سرهنگ اسکندر آزموده، سرهنگ زند کریمی، سرهنگ حمیدی، سرلشکر باتمانقلیچ، سروان جعفربای و در حدود 30 تا 40 نفر از نظامی‌ها و غیرنظامی‌ها به همراه ابوالقاسم امینی کفیل وزارت دربار و رحیم هیراد و سلیمان بهبودی و ارنست پرون و... دستگیر می‌شوند. صبح روز 25 مردادماه دستگیرشدگان از سوی دادستان فرمانداری نظامی مرحوم دکتر علینقی شایانفر به مرحوم سرگرد دکتر اسماعیل علمیه، بازپرس شعبه ۸ بازپرسی فرمانداری نظامی برای بازپرسی و صدور حکم دستگیری بقیه متهمان کودتا و انجام تحقیقات لازم سپرده می‌شوند. سرگرد علمیه به همراه گروهی از افسران میهن‌دوست وارد پرونده شده و از این افراد بازجویی می‌کنند و بسیاری از اتفاقات پشت پرده کودتاچیان کشف می‌شود.

مقداری از این بازجویی‌ها سال‌ها پیش به دست من رسید که برخی از آنها را به تناوب در بعضی جرائد انتشار دادم. سرهنگ دکتر علمیه بعد از کودتای 28 مردادماه می‌دانست که وضع خطرناکی خواهد داشت، چون اسرار کودتا و دخالت انگلیس و آمریکا را متوجه شده بود و احساس خطر کرده بود، لذا وصیت‌نامه‌ای شامل اهم تحقیقاتی که از 25، 26، 27 تا ظهر 28 مردادماه به‌دست آورده بود، نوشته و نزد خانواده به یادگار گذاشت. این وصیت‌نامه در سال ۵۸ در یکی از نشریات البته به شکل ناقص منتشر شد و بعدها به کوشش مرحوم سرهنگ غلامرضا نجاتی به چاپ رسید. این وصیتنامه سند ارزشمندی است که جای کار و بررسی بیشتر دارد تا بیشتر دیده شود. قصد دارم به همراه یکسری مطالب پراکنده در این ارتباط، اسناد مذکور را تحت عنوان «روایت ایرانی از کودتای 25 و 28 امرداد» به چاپ برسانم.

دلایل بزرگ شکست نهضت ملی نفت چه بود؟

مصدق حاضر نبود به هر قیمتی نخست‌وزیر بماند و کارهای خلاف مصالح ملی و مردم انجام دهد، در نهضت ملی سرمایه اجتماعی، مصالح ملی، آرمان‌ها شکست نخورده است و آن آرمان‌ها همچنان جاری و ساری است. آرمان آن روز؛ آرمان هر ایرانی آزادی‌طلبی است. نهضت ملی در یک مقطعی که سیاست جهان دوقطبی بود، قدم به عرصه گذاشت. نهضت ملی می‌خواست زیر سلطه و توقعات نامشروع  قدرت‌های جهانی نباشد. هدف دکتر مصدق این بود که سیاست موازنه منفی را پی بگیرد. او می‌خواست نفت را به معنی واقعی کلمه ملی کند. نه آن‌گونه که بعدها در کنسرسیوم انجام شد یا شاه هم بعدها ادعا کرد که نفت را ملی کردم. او  با پول فروش نفت سلاح می‌خرید. این با منطق دکتر مصدق فرق داشت. مصدق اگر از فروش نفت یک دلار به دست می‌آورد، نمی‌خواست خرج تسلیحات کند. او  می‌خواست این پول برای تاب‌آوری، اقتصاد، فرهنگ، بهبود زندگی مردم ایران صرف شود. انواع و اقسام توطئه‌ها شکل گرفت اما درایت دکتر مصدق و پشتیبانی مردم ایران موجب شد که 28 ماه از نوع دیگر در تاریخ صدساله ایران رقم بخورد. مشابه این 28 ماه را پیدا نمی‌کنیم.

برعکس دوره اختناق و  نظامی‌گری رضاخانی و دوره محمدرضا شاه در این 28 ماه سعی بر آن بود تا نهادهای مدنی تقویت شود. مطبوعات رونق بگیرد. گروه‌ها و احزاب تقویت شدند، شخصیت‌ها ارج و قرب بیابند. دانشگاه استقلال پیدا کرد، کانون وکلا استقلال یافت. نهادهای صنفی مستقل شدند. این باب طبع سلطه‌گران غربی نبود، خصوصا بریتانیا که در نهایت توطئه‌های فراوانی را عملی ساخت. تا زمانی که دموکرات‌ها در آمریکا بودند، بریتانیا موفق به کودتا نشد. با روی کار آمدن حزب محافظه‌کار در لندن و آیزنهاور در آمریکا توافقی بین آنها انجام گرفت. این کودتای ننگین را انجام دادند. انسان‌هایی که دارای اندکی انصاف بودند اذعان کردند که ما جنبش دموکراسی ایران را به مذبح بردیم و ضربه وارد کردیم. بعدها کلینتون، وزیر خارجه آمریکا عذرخواهی کرد. کشور و ملت آسیب دیدند اما آن آرمان‌ها همچنان وجود دارد و راه پیشرفت کشور گام نهادن در همان مسیر است. پول نفت در چهارچوب مصالح کشور خرج بشود. میلیاردها دلار پول نفت به ایران آمد اما صرف تاب‌آوری ایران، حفظ محیط‌زیست و حفظ سرمایه‌های انسانی نشد و به مصارف دیگری رسید.

آیا قیام سی تیر 1331 را می‌توانیم مقدمه‌ای برای کودتای 28 مرداد بدانیم؟

البته قیام ملی سی‌ام تیر که موجب تثبیت و استحکام نهضت ملی شد. توطئه علیه نهضت ملی و نخست‌وزیری دکتر مصدق از همان روزهای نخست نخست‌وزیری او آغاز شد. ابتدا نقشه ترور دکتر مصدق را داشتند. بعد تشنجات و پروپاگاندا راه انداختند. سپس معاون پارلمانی دکتر مصدق؛ شهید فاطمی را ترور کردند. توطئه به صورت دائم انجام می‌شد. در تیرماه 1331 چون مجلس جدید تشکیل می‌شد، طبق سنت پارلمانی باید نخست‌وزیر استعفا می‌داد و مجلس به نخست‌وزیر جدید اظهار تمایل می‌کرد. با پشتیبانی مردم ایران مجلس در شرایطی قرار گرفت که به جز فراکسیون هواخواهان نهضت، دیگران هم رای به نخست‌وزیری دکتر مصدق دادند. دکتر مصدق در این مقطع گفت؛ شروطی دارم. دستگاه استعمارساخته‌ بروکراسی کشور و نمایندگان مخالف مانع انجام کارهای مفید بودند. البته انسان‌های شریف نیز در دستگاه اداری بودند. اما جلوی پای آن انسان‌های شریف؛ این دستگاه بروکراسی سنگ‌اندازی می‌کرد. روی این اصل عناصر سالم کمتر موفق به انجام کارهای مفید راهبردی می‌شدند. پی این جریان در زمانی که وزیر مالیه و وزیر خارجه بود، به تن او خورده بود و با این ساز و کار آشنا بود.

از سوی دیگر از آنجا که در دوره رضاخان و پسرش وزیر جنگ را اینها انتخاب می‌کردند و نخست‌وزیران کاره‌ای نبودند. مرحوم مصدق به شاه گفت: طبق قانون اساسی وزرا مسئولیت مشترک دارند و وزارت جنگ می‌بایست در اختیار دولت باشد، شاه مخالف بود؛ در نهایت منجر به استعفای دکتر مصدق شد. شاه و پشتیبانان خارجی و عوامل داخلی آنان فکر می‌کردند که می‌توانند از این قضیه عبور کنند که قیام سراسری در کشور شکل گرفت که در تاریخ ایران بی‌سابقه بود. دکتر مصدق با آن قیام ملی بر سر کار آمد. نام وزارت جنگ را به وزارت دفاع ملی تغییر داد. چون معتقد بود ایران با کسی سر جنگ ندارد. بعد از کودتا دوباره شاه در حرکتی انفعالی نام آن وزارتخانه را به وزارت جنگ تغییر داد. بعد از 22 بهمن مهندس بازرگان و مرحوم شهید چمران مجددا وزارت جنگ را به وزارت دفاع تغییر دادند.

توطئه‌ها پس از سی‌ام تیر رو به فزونی گذاشت. شاهد کودتای ناکام شهریور ۳۱ هستیم. در دی ماه 31 غائله قم را رقم زدند. که مرحوم بروجردی اجازه نداد که سوءاستفاده کنند و از مرحوم مصدق پشتیبانی کرد. در نهم اسفندماه نقشه قتل دکتر مصدق با رشادت شهید محمود افشارطوس، رئیس شهربانی که مصدق را با لباس خانه به بیرون برد، خنثی شد. وگرنه نظامیان اخراجی و چاقوکشان و... هجوم آورده بودند تا مصدق را بکشند. در ۳۱ فروردین ۳۲ افشارطوس را ربودند و رئیس شهربانی کشور را به طرز فجیعی به قتل رساندند. البته بریتانیا و آمریکا سیاست‌شان این بود که مستقیم وارد صحنه نشوند اما هوشیاری مرحوم مصدق سبب شد ننگ کودتا و سقوط دولت ملی و قانونی بر جبین آمریکا و بریتانیا بماند.

اگر بخواهید از سخنانتان جمع‌بندی کنید چه نکته‌هایی را یادآور می‌شوید؟

می‌بایستی از تجربیات گذشته درس آموخت و اشتباهات گذشته را تکرار نکرد. اگر خواهان استقلال و شکوفایی استعدادهای مردم ایران و بهبود زندگی آنان هستیم باید راه درست را انتخاب کنیم. راهی که به صلح‌خواهی و عدالت‌طلبی منتهی شود. این راه تنها با گفت‌وگو حاصل می‌شود. راه‌های دیگر بن‌بست است. رژیم رضاخانی مدعی بود که ارتش نوینی ایجاد کرده است اما آن ارتش به دلیل اینکه فاقد آزادی بود فروپاشید. محمدرضا شاه هم مدعی بود که پنجمین ارتش جهان را دارد ولی فضای رشد وجود نداشت. اجبار بود. هم‌افزایی نبود. تعمیق وحدت ملی و اشتراک نظر نبود. باید از تاریخ گذشته و تاریخ مردم دیگر درس بیاموزیم. در نهضت ملی درس‌های بسیاری و انسان‌های بزرگی بودند که از آموزه‌های آنان می‌شود بهره گرفت. نباید در آن مقطع بمانیم. می‌بایستی از آموزه‌های زمان خودمان و دستاوردهای جدید هم استفاده کنیم تا جامعه را به سروسامان برسانیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها