محبوبه حاجیاننژاد، نویسنده «بوماران» گفت: نویسندگان ایرانی به دلیل نداشتن آسودگی،عدم اطمینان از چاپ کتاب و دغدغههای فراوان نمیتوانند همه انرژی خود را برای خلق اثری فاخر بگذارند و اینها بزرگترین موانع برای جهانی شدن رمانهای ایرانی است.
نویسنده کتاب بوماران ادامه داد: پدر سلمان تکیه خاصی بر او دارد. درواقع سلمان بسیار مورد قبول و توجه پدرش است و در راستای تحقق اهداف پدر با چالشها و مسائلی مواجه و به نوعی درگیر حوادثی میشود که این اتفاقات شخصیت سلمان را تحت تأثیر قرار میدهد.
وی که کتابهای «یاماها» و «ح. دوچشم» را نوشته است، تصریح کرد: خانهای قدیمی به پدر سلمان ارث رسیده است، خانهای که سالها در آن مراسم عزاداری برای امام حسین(ع) برگزار میشده است. پدر دوست دارد که چراغ این خانه را در ایام محرم برای مراسم عزاداری روشن نگه دارد و بعد از او سلمان عهدهدار این کار شود.
حاجیان نژاد با بیان اینکه نگارش بوماران حدود ۹ ماه زمان برد،عنوان کرد: هر نویسنده اهدافی را در کتابهایش دنبال میکند به خصوص در رمان این اهداف باید حساب شده باشد. گاهی نویسنده سالها دغدغهای دارد و آن را دستمایه اثرش میکند. کتاب «بوماران» زندگی و دغدغههای آدمها را در برههای از زمان و مکان نشان میدهد. ترجیح میدهم هدف خاصی را برای نگارش این کتاب عنوان نکنم تا مخاطب خودش برداشت داشته باشد .هنر همچون آیینه است که مخاطب خود را در آن میبیند.
وی درباره آثار دیگر خود بیان کرد: کتابم با عنوان «میحانه میحانه» رمانی برای بزرگسالان است که بهتازگی از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده و در مورد خرمشهر و مقاومت مردم این شهر در زمان جنگ است. قصه در مورد زنی است که ساز رباب میزند و این ساز ابزاری اثرگذار و باعث خلق ماجرا و قصهای میشود. کتاب دیگر من «آسودگی» نام دارد که رمانی برای بزرگسالان است و بهزودی نشر صاد آن را عرضه میکند.
این نویسنده در پاسخ به این سؤال که چرا رمانهای ایرانی جهانی نمیشوند، گفت: هر نویسنده در متن اجتماع و بوم خود زندگی و رشد میکند و دیدگاه و شخصیتش شکل میگیرد. هرچه نویسنده مینویسد جدا از وجود او نیست. آنچه نویسنده مینویسد یا تجربهاش بوده یا آن را زیست کرده است. اولین دلیلی که رمانهای ما جهانی نمیشود به جامعه ما برمیگردد.
وی ادامه داد: متأسفانه در جامعه ما به نیازها و دغدغههای نویسنده توجه نمیشود و نویسنده نمیتواند با فراغ بال به نوشتن بپردازد. در ایران نویسندگی شغل نیست که معیشت را برای نویسنده فراهم کند و او تمام ابعاد وجودی خود را متمرکز بر آثارش کند. مسئله دیگر این است که نویسنده آسودگی خاطر ندارد و مطمئن نیست کتابی که مینویسد از موانع و ممیزیها عبور میکند یا نه و اثرش درنهایت به چاپ میرسد یا نه و همه این عوامل باعث میشود نویسنده انرژی لازم را برای خلق اثری بزرگ نگذارد و درنتیجه رمانهای ما در جهان مطرح نمیشود.
نظر شما