یکشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۲ - ۱۸:۴۰
حج مقبول

سفیر ما در بهشت، نشان دهنده یک سبک زندگی و مدل رفتاری خداپسندانه است که هر بخشی از آن می‌تواند برای افراد زیادی الگو باشد.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - محمدرضا خراسانی‌زاده: صبح روز عید قربان بود؛ دوم مهر ۱۳۹۴. مادرم پیامکی داد که رمی جمره را انجام داده و به چادرشان برگشته ولی بابا هنوز نیامده است. من و خواهرم روز عیدی، به خانه داییم رفته بودیم و پدر و مادرم برای انجام اعمال حج تمتع در سرزمین مقدس منی بودند. همه اتفاقات و مسائل داشت به خوبی و خوشی پیش می‌رفت که خبری به سرعت منتشر شد: طی حادثه‌ای ۱۰۰ نفر در منی فوت شدند! تا به خودم بیایم و سراغ تلفن همراهم بروم که خبری از پدر و مادرم بگیرم، این عدد بیشتر شد و مدام بالاتر هم می‌رفت: ۲۲۰، ۳۵۰، ۵۰۰، ۷۰۰ و ... .

هرچه به مادرم زنگ میزدم و پیام می‌دادم، جوابی نمی‌آمد. خطوط شلوغ بود و به سختی تماسی وصل می‌شد. بی‌تعارف ترسیده بودم و داشتم بالاترین حد استرس کل زندگیم را تجربه می‌کردم. از آنطرف هم با پخش شدن خبر، افراد مختلف از خانواده و دوست و آشنا مدام تماس می‌گرفتند تا از من خبر سلامتی پدر و مادرم را بگیرند ولی خبری نزد من نبود... حدود ۱.۵ ساعت بسیار سخت گذشت و پس از بارها تماس و پیام، بالاخره پیامکی از مادرم رسید که پدرم برگشته و سلامت است الحمدلله. خیال ما راحت شد ولی بیش از ۴۰۰ خانواده در ایران و چند صد یا چند هزار خانواده در جهان، خیالشان راحت نشد. مراسم استقبال از عزیزی که با خوشی او را برای رفتن به سفر حج بدرقه کرده بودند، تبدیل به مراسم تشییع شد؛ آن هم بخاطر مرگی عجیب و غیر قابل باور در آن سفر و سرزمین مقدس... .

یکی از این خانواده‌ها، خانواده شهید آقایی‌پور است. کسی که سال‌ها در کسوت دیپلمات و سفیر، برای اعتلای پرچم و نام و عزت جمهوری اسلامی ایران در داخل و خارج تلاش کرده بود و نتیجه زحماتش چنین حج مقبولی شد. سرکار خانم حبیبه آقایی‌پور، دختر بزرگ شهید، پس از گذشت چند سال از شهادت پدر، دست به قلم شد و روایت زندگی پدرش را نوشت تا بفهمیم چه نوع سبک زندگی می‌تواند کسی را به چنین مقامی برساند که چنین شهادت خاص و والایی داشته باشد، مُحرِم باشی، روز عرفه را در عرفات بگذرانی و پاک پاک وارد مشعر و منی شوی و نوبت قربانی که برسد، خدا خودت را به عنوان قربانی انتخاب کند...

این روایت که با عنوان «سفیر ما در بهشت» توسط نشر شهید کاظمی چاپ و منتشر شده، به خوبی، ابعاد مختلف زندگی شهید را بیان کرده است. خانم آقایی‌پور، تلاش کرده تا در هر فصل، از یک زاویه دید به شهید نگاه کند. فصل اول بابا نفسی، بیشتر روایت بین پدر و 4 فرزندش است و به خوبی این رابطه پر از محبت را به تصویر کشیده. در آقای لقمان، روش‌های خاص و جذاب و جالب شهید در نوع تربیت و بیان برخی مسائل مهم به اطرافیانش بیان شده و آقای فرزند، روایت شهید از زبان مادرش است. خانم آقایی‌پور در فصل چهارم کتاب یعنی آقای عاشق، سراغ مادرشان رفته تا ایشان از دید همسرش بیان کند.

آقای حاتم طائی سبک زندگی اقتصادی شهید و دست و دل بازی‌های خودش و خانواده‌اش است که با وجود پست‌های مهم دولتی و زندگی در کشورهایی مانند لیبی و فرانسه به عنوان دیپلمات و سفیر ایران در اسلوونی، زندگی ساده‌ای داشت. در آقای عابد، نقش نماز و عبادت و به طور کل ارتباط با خدا و معنویات در زندگی ایشان بیان شده است. مسائلی از دوران کاری شهید آقایی‌پور با توجه به خاطرات همکارانش از ایشان، در فصل آقای سفیر آمده و در آقای کاتب، به طور خاص به نامه‌ای از ایشان به یکی از همکارانش پرداخته شده است. اما ماجراهای حج آخر و روایت سوزناک شهادتشان، در آقای حاجی آمده و فصل آقای شهید، اثبات آیه قرآن مبنی بر زنده بودن شهیدان است و روایت اتفاقات مختلف پس از شهادت ایشان است که حضور شهید آقایی‌پور در آن‌ها پررنگ بوده است.

سفیر ما در بهشت، نشان دهنده یک سبک زندگی و مدل رفتاری خداپسندانه است که هر بخشی از آن می‌تواند برای افراد زیادی الگو باشد.
یاد و خاطره همه شهدای منی گرامی باد...

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها