پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۲۲:۰۱
برای کار شهدای مدافع حرم، با محدودیت روبه‌رو هستیم/ ده سال زمان لازم است تا کاری در خور و شایسته حاج قاسم نوشته شود

رحیم مخدومی: ما باید به سیر رشد ادبیات دفاع مقدس به‌عنوان سیر صعودی نگاه کنیم. نباید توقع داشته باشیم اتفاقاتی که در سال‌های ابتدایی رخ می‌دهد با سال‌های دورتر یکسان باشد. این ادبیات در حال رشد،  تعالی، آزمون، خطا و آموزش بوده است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - نورا رجب‌زاده: با توجه به اینکه هر کدام از شما بزرگواران از اعضای قدیمی مجمع ناشران دفاع مقدس هستید، تشکیل شدن این مجمع چه آورده ای برای شما داشته و حرکت شما رو چگونه در این مسیر تسریع بخشیده است؟
محسن مهرآبادی؛ مدیر عامل انتشارات فرهنگ گستر و یکی از اعضای مجمع انتشارات دفاع مقدس: تک‌تک اعضایی که عضو مجمع ما هستند به دنبال این نیامدند که به آورده‌ای برسند. اتفاقا خودشان را آوردند تا بتوانند سازوکاری ایجاد بکنند که از آن یک بستری برای چیزی که بهش تعلق خاطر داشتند در حوزه ادبیات دفاع مقدس برسند و همچنین در این حوزه هم افزایی داشته باشند. از دوازده سال پیش این گفت‌وگوها شکل گرفت و ناشرانی که علاقه‌مند به این همگرایی و هم افزایی بودند در نشست و برخاست‌هایی که به طور مداوم بین ناشرها شکل می‌گرفت شرکت کردند و درنهایت منجر به ایجاد مجمع ناشران دفاع مقدس شدند.
این مجمع هفت عضو داشت که این هفت عضو از دوازده سال گذشته که از نظر من به سه دوره کاشت و داشت و برداشت تقسیم می‌شود که دوره کاشت زمانی بود که ما هفت نفر توانستیم مراحل قانونی ثبت مجمع را به انجام برسانیم، یک اساسنامه‌ای را با عنوان میثاق‌نامه بین خودمان تنظیم کردیم و به آن تعهد بخشیدیم که در نهایت به عضوگیری‌های بعدی ما انجامید. در دوره‌ای داشت، ما از تعداد ۷ نفر به ۲۵ نفر افزایش جمعیت داشتیم و بعد از آن در حال حاضر در موقعیتی قرار داریم که اعضای خودمان را تا حداقل ۱۰۰ نفر هم می‌توانیم اعلام کنیم‌ و عضو جدید بپذیریم.
 
  
در حوزه نشر خاطرات و زندگی‌نامه شهدا، چرا اغلب از شهدای شاخص مدافع حرم و حتی شهدای شاخص دوران دفاع مقدس استفاده می‌شود و از سایر شهدا به نسبت شهدای شاخص سخنی به میان نمی‌آید؟ به نظر شما چه تدابیری لازم هست دراین زمینه اندیشیده شود؟
رحیم مخدومی؛ رئیس هیئت مدیره مجمع ناشران دفاع مقدس: در این زمینه دو نکته حائز اهمیت است، یکی اینکه شهدا وقتی کتابشان نوشته می‌شود و معرفی می‌شوند، تازه مشخص می‌شود که شاخص بوده‌اند. اینطور نیست که شهیدی قبل از اینکه کتابش نوشته شود به‌عنوان شهید شاخص معرفی شود‌. این مورد خیلی کم اتفاق می‌افتد. در واقع نقش ادبیات در اینجا نمایان می‌شود. برای مثال شهید قربان‌زاده، کسی ایشان را در ابتدا نمی‌شناخت. غالبا شهدا به همین شکل شاخص می‌شوند. همین‌طور شهید ابراهیم هادی قبل از اینکه کتاب «سلام بر ابراهیم» منتشر شود خیلی شاخص نبود و به‌عنوان یک شهید کاملا عادی شناخته شده بود. به همین خاطر است که می‌گوییم کتاب‌ها دارند نقش خودشان را ایفا می‌کنند. در واقع دارند شهدا و نام شهدا را از انزوا خارج می‌کنند و به جامعه معرفی می‌کنند. نکته دوم این است که چون تعداد شهدا زیاد است و تعداد نویسنده و ناشر در مقایسه با این تعداد شهدا بسیار کم است، اگر خوشبینانه بخواهیم تعداد کتاب‌هایی را که برای شهدا به چاپ رسیده اعلام کنیم، می‌گوییم سی‌هزار عنوان! در صورتی که حدود سیصدهزار شهید داریم ... پس ببینید چقدر کم در این زمینه کار شده است. تازه بخشی از این سی هزار عنوان کتاب، پژوهش است، بخشی تاریخ‌نگاری دفاع مقدس است، بخشی دیگر حتی تکراری است! مثلا راجع به یک شهید شاید سی عنوان کتاب کار شده باشد. پس ما می‌توانیم آمار را اینگونه اعلام کنیم، البته که این آمار دقیق نیست (۳۰۰ هزار شهید داریم و تقریبا فقط برای ۱۰ هزار شهید کتاب کار شده است.)
 
در این فرصت کم که اکثر راویان دفاع مقدس به سن میانسالی و کهنسالی رسیده‌اند و تعدادی از هم از این دنیا رخت بربسته‌اند، چه باید کرد؟
ما در این فاصله زمانی کم باید برای تمامی شهدا کار کنیم. این دغدغه را شاید تنها مقام معظم رهبری به‌عنوان یکی از مسئولین ارشد نظام، به خوبی درک کردند و گوشزد کردند. اشاراتی دارند از جمله اینکه ادبیات دفاع مقدس باید افزایش صد برابری پیدا کند.
حال برای این افزایش صد برابری یک راه حل این است که راجع به شهدا به صورت تجمیعی کار شود. مثلا شهدای یک روستا، یک محله یا یک پایگاه در نظر گرفته شود. یعنی آن حداقل هایی که می‌شود جمع آوری کرد تا ما برای آینده اطلاعاتی راجع به شهید داشته باشیم و حرفی برای گفتن درباره شهید داشته باشیم که محله شهید خودش را گم نکند.
کار دیگری که لازم است در این زمینه انجام شود، برگزاری کارگاه های آموزشی است که به صورت یک نهضت در سراسر کشور انجام شود تا برای جمع‌آوری مصاحبه و گزارش در مورد شهید و تبدیل آن به متون ادبی مشکلی نداشته باشیم. این جریانات باید به‌زودی انجام شود تا بتوانیم در فرصتی که پیش رو داریم، از آفت بزرگی که با از بین رفتن این خاطرات گریبان گیر جامعه خواهد شد، جلوگیری شود.
 
با توجه به اینکه سه سال از شهادت حاج قاسم می‌گذرد و ناشران و نویسندگان مختلف هرکدام بر اساس دیدگاه و سلیقه خود، زندگینامه و حماسه سازی های ایشان را نقل کردند، کیفیت ارائه ها بنظر شما در چه حد بود و آن را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
محسن مهرآبادی؛ من معتقدم مهم‌ترین آثار و ادبیاتی که درباره انسان‌های خاص مثل حاج قاسم می‌تواند محقق شود معمولا بعد از گذشت ۵ الی ۱۰ سال بعد از شهادت آن‌ها شکل می‌گیرد. مگر اینکه مستند نگاری رخ داده باشد یا عده‌ای نظرات شاعرانه خودشان را در قالب نگاهشان به آن آدم در قالب شعر مطرح کنند. باز هم این اشکالی ندارد اما من معتقدم نوع کتاب‌هایی که درباره این بزرگ مرد نوشته شد، شایسته جایگاه ایشان با این علو درجه نبود.
یه جز یک کتاب که آن‌ هم دست نوشته خود ایشان است. مابقی نقل همرزمانشان است که از آن‌ها هم ممنونیم اما هیچ کدام از آن‌ها به عنوان ادبیات ماندگار باقی نخواهند ماند. مگر اینکه همان نظرات مستندنگاری شده به دست یک فرد توانمند در قالب یک داستان پردازی، یک رمان یا یک ژانر سینمایی مورد موضوع مجزایی قرار بگیرد و در قامت حاج قاسم یک کار درست و درمانی نوشته شود. به گمانم ده سال دیگر زمان نیاز دارد تا آن چیزی که در خور و شایسته است محقق شود.
 

بعد از اینکه حدودا ۱۰ سالی از دوران دفاع مقدس گذشته بود و مقام معظم رهبری بر روی ضبط خاطرات دفاع مقدس اهتمام ویژه می‌ورزیدند، ما شاهد افراد به ظاهر نویسنده که بدون اینکه فوت و فن این نوع نگارش رو داشته باشند، اقدام به نوشتن و نشر آثار کردند و همین امر موجب کاهش جذابیت و مخاطب دراین حوزه شد. بنظر شما بهتر نبود تا این نوع خاطرات توسط افراد کمتر اما به طور ارزنده ارائه بشه به جای اینکه با تعداد بالا و کیفیت کم در دسترس قرار بگیره؟
رحیم مخدومی: هدف کتاب فقط این نیست که یک شاهکار ادبی خلق شود و به‌عنوان قله ادبی یک کشور عنوان شود. این یه عنوان هدف متعالی یک کشور هست اما تنها هدف این نیست. یکی از اهداف بسیار مهم ادبیات این هستش که ارزش هایی که ملت آفریده ماندگار شود. برای ماندگار شدن در درجه اول مخاطب این ادبیات، آن فردی که حماسه آفریده، خانواده او و محله اوست که آن‌ها به‌‌عنوان یک اسطوره باید به او افتخار کنند. به همین ترتیب این ماجرا گسترده می‌شود و اسم آن را سوژه می‌گذاریم. یک سوژه قابلیت یه طائفه، یک محله، یک شهر و یک کشور را دارد و ملی، بین‌المللی و شاهکار است. هرکدام از این‌ها یک جایگاهی دارد. ما نمی‌توانیم بگوییم سوژه‌ای که قابلیت یک محله را داراست، بی‌ارزش است، درست است که در مقابل شاهکار ملی ارزشش پایین‌تر است اما بی‌ارزش نیست. آثاری که خلق شده باید به این صورت دسته‌بندی شود؛ یعنی بسنجیم که هر کتاب قابلیت چه جامعه‌ای را دارد؟
اگر از این منظر نگاه کنیم، نمی‌توانیم بگوییم که بعضی از کتاب‌ها بی‌ارزش هستند یا نباید تولید می‌شدند. اگرچه قبول داریم که بعضی از کتاب‌ها ضعیف هستند و آن طور که باید ارائه قوی نشده‌اند. این نگاه کارشناسی برای کتاب‌ها لازم است تا در حق کتابی جفا نشود. ما برای ادامه مسیر هم به این شکل دسته‌بندی شده نیاز داریم و سوژه‌هایی با قابلیت‌های مختلف برای مخاطب‌های مختلف تولید کنیم.
نکته دیگری که در این مقوله حائز اهمیت است این است که ما باید به سیر رشد ادبیات دفاع مقدس به‌عنوان سیر صعودی نگاه کنیم. نباید توقع داشته باشیم اتفاقاتی که در سال‌های ابتدایی رخ می‌دهد با سال‌های دورتر یکسان باشد. این ادبیات در حال رشد،  تعالی، آزمون، خطا و آموزش بوده است. خیلی طبیعی است که این پله‌های ترقی، طی شده باشد و امروزه جوانان سر سفره‌ای بنشیند که در سی سال گذشته طی شده است و جوانان درحال حاضر از تجربیات گذشته استفاده کرده رو به جلو حرکت می‌کنند.
 
ژانر و گونه ادبیات دفاع مقدس دقیقا چیست؟
رحیم مخدومی: گونه به طور عمده در ادبیات دفاع مقدس شامل مستندنگاری و نگارش ادبی است. در مستندنگاری که شامل تاریخ نگاری (تاریخ شفاهی و مکتوب) ، خاطره نگاری (خاطره شفاهی و مکتوب) و هرگونه مستندنویسی دیگر مثل مجموعه وصایای شهدا ، نامه‌نگاری و غیره، این ها در مجموعه مستندنگاری‌ها تعریف می‌شود و آنجا که تخیل نویسنده دخیل می‌شود، رنگ و بوی ادبیات و هنر به خود می‌گیرد. در حوزه نگارش ادبی شامل رمان، داستان کوتاه، قظعات ادبی، دلنوشته ها، شعر و... . یک میان‌رشته در این بین داریم مثل خاطره_داستان  یا رمان_مستند. یک رشته دیگر مستند نگاری است که در آن زمان، مکان، اسامی و تمام امثال این ها باید قید شود.
 
نظر شما درباره ادبیات ضد جنگ که این روزها هم در کتاب‌ها و فیلم‌ها برجسته شده چیست؟
محسن مهرآبادی: باید ببینیم افرادی که ژست ضد جنگ دارند، چه منظوری از این ژست دارند؟ همه ما با جنگ مخالفیم. چیزی که در این بستر اهمیت دارد، ادبیات مقاومت است.
تعداد اندک نویسندگانی که در این قالب فکر می‌کنند می‌توانند برای دیده شدن، خودی نشان بدهند، فراموش کرده‌اند خدایی که قول داده است انسان‌هایی که برای دفاع از مام میهن و ارزش‌های دینی به اخلاص رفته‌اند را عزت ببخشد، آن‌ها نمی‌توانند در خلاف این جهت حرکتی کنند و قادر به کم سو کردن چراغ ادبیات شجاعانه دفاع مقدسی نخواهند شد.
من افتخار این را دارم که جزو پژوهندگان مجموعه فرهنگی جبهه باشم. فرهنگ جبهه مجموعه ای از روایت های مستند از پایین ترین لایه های حاضر شده در دفاع مقدس است. برخلاف گونه های دیگر که در آن یک شخصی از خودش یا دیگری روایت می‌کند، در فرهنگ جبهه در نهایت اسم حدوا سه هزار راوی مقاومت را می‌بینید که خاطرات مستند خودشان را در آن حوزه نقل کرده‌اند.
این‌ها خاطرات ماندگار جنگ هستند و این ها در آینده تاریخ کشور را با استناد به این گفته‌ها و این نوع ادبیات می‌سازند. مجموعه فرهنگی جبهه، تنها یکی از آن مجموعه کم‌نظیر جبهه است. ما از این مجموعه‌ها بسیار داریم.
ما در این مجموعه، خاطرات و روایات را پژوهش کرده و گردآوری کردیم. برای همین است که این اثرها بی‌نظیر است. برای همین است که هیچ کتاب دیگری توانایی عرض اندام در برابر این مجموعه را ندارد. این مجموعه ۱۵۰ هزار جامعه روایتگر دارد.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها