کتاب «فریب بزرگ؛ علم اقتصاد یا اقتصاد علم نما» نقد و بررسی شد:
درخشان: این کتاب اعتقاد به علم اقتصاد را میشکند/ نعمتی: عقاید اقتصادی را کاریکاتوری نشان میدهیم
درخشان گفت: این کتاب اعتقاد به علم اقتصاد را میشکند و نشان میدهد چگونه این علم از معنا خالی شده است.
مسعود درخشان در ابتدایاین نشست درباره زندگی شخصی و علمیخود توضیحاتی را ارائه کرد و گفت: کتاب متن نسبتا سنگینی دارد و اگر پاورقیها نبود و سوال و جوابها در پیوست نیامده بود نکاتی که من در کتاب مطرح کردم چندان روشن نبود. در جلسات تدریس 6 ماهه من،این درسگفتارها ضبط شد. در جلسه آخر من مباحث خودم را نقد کردم و به نقد نظرات خود پرداختم تا ببینیم کسانی که کتاب را خواندند آیا میتوانند این نقدها را رد کنند.
او افزود: دیدگاه من را هیچ اقتصاددانی در نظام سرمایه داری و سوسیالیستی به آن معتقد نیست و ممکن است برخی بگویند که پس به همین دلیل حرفهایت قابل استناد نیست. حقایق این کتاب 15 سال بعد مشخص میشود. این کتاب در زمانی منتشر شده که کمترین علاقه در فضای دانشگاهی منتشر شود.
درخشان با بیاناینکه علم اقتصادی که اکنون رایج است و اقتصاد علم نماست ثمره انقلاب صنعتی است عنوان کرد: فلاسفه در مقابله با بحرانهای نظام سرمایه داری سه کار کردند؛ نخست نقد مارکسیسم بود که فلاسفه آلمانی و فرانسوی وایتالیایی آن را انجام دادند. دومین کار تحریف مارکسیسم بود اما زیاد بردی نداشت و بی تاثیر نبود حتی امروز هم یکی از استادان ما میگفت نمیدانم مارکس اساسا چه میگوید. اما جریان سوم هم این بود که میگفتند مارکس نظرات اقتصادی دیگران را نقد کرده و ما نظامی را میسازیم که اساسا مارکس در دسترس آن نباشد یعنی یک نظامی دیگر بنا میکنیم که در تیرس مارکس نیست.
او با اشاره بهاینکه در کتاب تاریخ عقاید اقتصادی بیان شده افزود: این کتاب یک حسنی دارد که میگوید راث که بود و چه کرد. این گونه مطالب در پیوست کتاب آمده و در 32 مدخل بیان شده است. من دراین کتاب گفتم شما میتوانید جنبههایی از زندگی متفکران را بیان کنید که نشان دهد در چه فضایی تنفس کرده اند. پیوست الف کتاب خیلی زحمت روی آن کشیده شده چون بر اساس منابع خارجی نشان داده میشود که هر کدام ازاین نظریه پردازها که بوده و چه کردند.
درخشان در بخش دیگری از سخنانش با بیاناینکه اسلام برای فرمول تورم و میزان تعیین پایه پولی نیست یادآور شد: این کتاب تاریخ عقاید اقتصادی نیست بلکه ریشه یابی علمی است که من از آن با عنوان فریب بزرگ یاد میکنم.
درخشان با تاکید براینکه ما هنوز در توهم فرمول نویسی برای اقتصاد هستیم تاکید کرد: غرب برای ما آینده میسازد در حالیکه ما اساسا نمیدانیم گذشته مان به چه صورت بوده است؟ ما هنوز مختصات کشورمان و اندیشههای فکری مان را دراین جهان نمیدانیم و نمیفهمیم چظور ما را بهاینجا رساندند. غرب تعیین میکند که ما به کجا برویم.
یک جریانی شکل گرفت و در حوزه سیاسی و امنیتی دستکاری فکری را انجام دادند واین در دانشگاهها و اندیشههای ما امروز حضور دارد.
این استاد اقتصاد بیان کرد: امروز سیاست مداران هم اعتقادشان را به اقتصاد دانان از دست دادند. این کتاب اعتقاد به علم اقتصاد را میشکند و نشان میدهد چگونه این علم از معنا خالی شده است. در کدام کتاب بانکداری برتعدد بانکها صحه گذاشته شده؟ در غرب تک واحدی شدن نظام سیاسی دست بانک دارهاست اما در نظام ولایی ما نظام دست بانکدارهاست؟
محمد جواد توکلی نیز در بخش دیگری ازاین نشست طی سخنانی بیان کرد: اگر ما تاریخ عقاید اقتصادی را از یونان باستان آغاز کنیم و بعد به اقتصاد مسیحی برسیم با تحقق رنسانس دین زدایی از اقتصاد صورت گرفت. فریب بزرگ مراحل جدیدی از افول دانش اقتصاد بود. اقتصاد تلاش کرد به تقلید از سایر علوم طبیعی خودش را علم کند و زدایش سایر دانشها از اقتصاد صورت گرفت و فلسفه و جامعه شناسی و ... از علم اقتصاد کنار رفت و ریاضی زدگی آخرین لگدی بود که به اقتصاد زده شد.
توکلی گفت: در نهایت ارزش زدایی و دین زدایی هم از علم اقتصاد صورت گرفت واین علم تبدیل به یک دانش فنی و ریاضی زده شد. این باعث شد اقتصاد از روش میان رشتهای خودش عدول کند و جدایی اخلاق از اقتصاد صورت گرفت و مدل زدگی و ریاضی زدگی در اقتصاد شکل گرفت.
این مدرس دانشگاه بیان کرد: امروز اقتصاد دانشی برای تفسیر کیک اقتصادی شده واینگه چگونهاین کیک بزرگ میشود و از اخلاق و معنویت فاصله گرفته است. میراثاین اقتصاد برایایران خوب نبوده و ما در فضای دانشگاهی دچار علم زدگی و تقلید گرایی شدیم و حتی منافعی که آنها به آن رسیدند هم نداریم. علی پایا در مقالهای به الگوی اسلامیایرانی پیشرفت اشاره میکند و میگوید الگوی توسعه مانند بنز است که در هر کشوری میشود سوار آن شد. بعد من در مقالهای گفتم کهاین نگاه باعث بی جهتی علم میشود.
توکلی گفت: من در دانشگاه در پاسخ بهاین سوال که چرا باید دوباره چرخ را اختراع کنیم در جواب گفتم اطبای غربی بدخطند و نسخههایی که مینویسند هم مال یک مریض دیگر است و از سوی دیگر ما بسیاراین نسخه را گرفتیم و پدر مریض را هم در آوردیم واین اتفاقی است که برای ما رخ داده است. ما اگر دین زدایی و اخلاق زدایی را دراین روند در نظر بگیریم بهتر میتوانیم داستان استحاله اقتصاد را تعریف کنیم.
محمد نعمتی هم دیگر سخنراناین نشست بود که طی سخنانی عنوان کرد: دکتر درخشان تاریخ عقاید اقتصادی و اجتماعی را در این کتاب بیان کرده است ما عقاید اقتصادی را خیلی کاریکاتوری نشان میدهیم. ما انسان پیچیده را با ساده ترین فرمول نشان میدهیم و وضعیت اقتصاد ما به همین میزان رقت انگیز است اما درخشان عقاید را در بستر وقایع شرح میدهد و این مهمترین کار است. اگراین تحلیل دقیق وجود داشته باشد ما میتوانیم تحلیل درستی داشته باشیم امروز ما فکر میکنیم هر چه غرب برای ما تعیین کرده درست است در حالیکهاین طور نیست و یک نگاه ساده اندیشانه و سطحی داشتیم.
او افزود: بعد از انقلاب هم ما از دانشی استفاده کردیم که خودش کلی بحران درست کرده و شلاق جز ابزارهایش بوده است و بعد هم به شکل دیگری تزئین شده است. این اقتصاد چپاول و غارتی را به خوبی آرایش کردند و ما بعد از انقلاب با همین ساختار میخواهیم مشکلاتمان را برطرف کنیم. باید از خام اندیشی فاصله گرفته و به مسایل جامعه خودمان توجه کنیم.
نظر شما