در این کتاب همانطور که در مقدمه و توسط نویسنده اشاره شده، «تا آنجا که امکان داشته از حذف و یا تعدیل سخنرانی‌ها خودداری شده است و تنها موارد تکراری و نامفهوم حذف شده است». سبک کتاب به این شکل است که متن سخنرانی‌های شهید خرازی، تاریخ و عملیات مربوط به آن تاریخ ذکر شده است. یکی از این سخنرانی‌ها مربوط به عملیات بدر است.
در پاورقی کتاب نیز توضیح مختصری راجع به عملیات بدر آورده شده است. در این باره آمده است:
«عملیات در ساعت ۲۳ روز ۲۰ اسفند ۱۳۶۳ با رمز مبارک یاالله، یاالله، یاالله و قاتلوهم حتی لاتکون فتنه، یا فاطمه الزهرا، یا فاطمه الزهرا، یا فاطمه الزهرا (سلام‌الله‌علیها) آغاز گردید و در همان ساعات اولیه، تمامی خطوط و استحکامات دشمن به سرعت در هم کوبیده شد.»
در ادامه کتاب، سخنرانی شهید خرازی آمده است که به اختصار به بخشی از آن‌ها اشاره می‌کنیم.
* روایت امدادهای غیبی «بدر»
سردار شهید حسین خرازی در جریان عملیات بدر در جمع رزمندگان اصفهانی لشکر ۱۴ امام حسین(ع)، در ابتدای صحبت‌های شکر خدا را به جا می‌آورد و می‌گوید:
«باید جدا هر لحظه که به فکر می‌افتیم، شکرگزار خدا باشیم. یک عملیاتی با این عظمت، با این وسعت، ۴۰ کیلومتر در عمق دشمن در گستره آب، برادرهای گردان امیرالمومنین(ع) و گردان امام موسی‌بن‌جعفر(ع) زحمت کشیدند، با آن آموزش‌های ویژه‌ای هم که دیدند رفتند و عملیات کردند.»
شهید خرازی در بخش دیگری از سخنانش بازهم به کمک‌ها و امدادهای غیبی خداوند در عملیات بدر اشاره می‌کند و به رزمندگان توصیه می‌کند تا روند عملیات و کمک خداوند را برای کسانی که در عملیات نبوده‌اند شرح دهند. وی درباره این که چرا نام عملیات هم بدر گذاشته شد، می‌گوید:
«برادرانی که توجه دارند، گردان‌هایی که دیدند، برای بقیه گردان‌هایی که توی عملیات هنوز نیامده‌اند، این را بگویند که چطوری خط شکسته شد. لذا اسم عملیات را گذاشتند بدر؛ یعنی ما کمترین امکانات هجوم را داشتیم، ما بلم داشتیم اما بلمی که داخل کشور ساخته شده بود و خدا اینجوری ما را کمک کرد.
عملیات موفق بود. دشمنی هم که جلوی شما بود، بیش از سه لشکر بود. خود شما دیدید، نفربرهای زیادی که از دشمن در منطقه بود. همه را دیدید. شما با این ها جنگیدید. بیش از صد تانک را شما از بین بردید. من حالا می‌گویم صد، اما شاید بیشتر هم باشد.»
* بزنید توی دهان شایعه‌سازان!
فرمانده شهید لشکر ۱۴ امام حسین(ع) در بخش دیگری از سخنانش، به مقاومت گردآن‌ها و رزمندگان در حین عملیات اشاره می‌کند و پس از اشاره به این مقاومت‌ها، نکته جالبی را گوشزد می‌کند و می‌گوید: «این افرادی که خائن‌اند و شایعه‌پراکنی می‌کنند، بزنید توی دهانشان. مگر شهادت بازیچه دست من و شماست؟ آقای چنگانی شهید شد. (شهید محمدرضا چنگانی که در عملیات بدر شركت داشت و درحالی كه نیروهای گردانش را هدایت می‌كرد در اسفندماه سال ۶۳ در منطقه هورالهویزه به درجه شهادت رسید.) فرمانده گردان ما گواه بر مقاومت، گواه بر ایستادگی، گواه بر رزم شما هستند. ما گردآن‌هایمان که عمل کردند مگر چند نفرشان برگشتند؟ صاف دارم صحبت می‌کنم. آقای منصوریان فرمانده گردان امام حسین(ع) ایشان نیامده عقب، اصلا جنازه‌اش را نیاوردیم، توی منطقه مانده است. گردان ابوالفضل(ع) همینطور مقاومت کردند.»
* گریه فرمانده لشکر پیش محسن رضایی
وی همچنین به دیداری که با سردار محسن رضایی فرمانده وقت سپاه داشته اشاره می‌کند و می‌گوید: «ما از خدا مسئلت داریم، تقاضا داریم، او را شاهد و گواه می‌گیریم که ما هر چه داریم هر چه از فرمانده و نیرو داریم در طبق اخلاص گذاشتیم. خدا ان‌شاءالله می‌بیند و شاهد است. لذا ما آمادگی خودمان را برای عملیات دو مرتبه اعلام کردیم. پیش برادر محسن (رضایی) رفتیم و حتی با گریه پیش ایشان گفتیم که آقا ما آماده هستیم و باید برویم شهدایمان را بیاوریم. آن برادران قبول کردند که ما دو مرتبه برای عملیات آماده شویم. ما رفتیم دو مرتبه پیش این برادران گفتیم که ما آمادگی داریم، با همین فرماندهان گردان‌هایمان و خود ما فرمانده گردان می‌شویم. چه اشکال دارد؟ به وقتش ما فرمانده دسته هم می‌شویم. فرمانده گردان هم می‌شویم و باید بجنگیم. اسلام عزیزتر از امثال ما و من است و باید برویم و اسلام را نجات بدهیم.»
این جملات، نه تمام سخنرانی شهید خرازی، بلکه بخشی از صحبت های ایشان در کوران حماسه و خون است.
در پاورقی همین کتاب و در توضیح سخنان شهید خرازی در مورد نتایج عملیات بدر آمده است: «طی عملیات بدر علاوه بر تلفات سنگین که به دشمن وارد شد، بیش از ۵۰۰ کیلومتر مربع از منطقه هور از جمله روستاهای ترابه، لحوک، نهروان، فجره و نیز جاده خندق به طول ۱۳ کیلومتر که فاصله آن با جاده العماره - بصره ۶ کیلومتر است، به تصرف نیروهای خودی در آمد.»
نظر شما