سمیه جمالی، شاعر و نویسنده در قسمت سوم برنامه «مثبت کتاب» از تجربیات نویسندگی خود از ابتدا تا نگارش کتاب «پرچم در اهتزاز» گفت.
این نویسنده راجع به آغاز نویسندگی گفت: از همان دوران کودکی نوشتن را دنبال میکردم. در دوران دبیرستان هم اگر مقاله یا داستانی را مینوشتم، برای مجله «سروش نوجوان» میفرستادم؛ اما هیچموقع شاعری یا نویسندگی را بهصورت حرفهای پیگیری نمیکردم و اینطور نبود که کارگاه یا دورهای را شرکت کنم. نخستین تجربه من از شرکت در کارگاههای شعر به سال ۹۵ برمیگردد؛ البته این به آن معنا نیست که در این فاصله زمانی، نوشتن را رها کنم؛ اما تمرکز اصلی خود را به تئاتر دادم.
جمالی درباره اولین کتابش، «زن رفت تا مترسک باشد» اینگونه توضیح داد: این کتاب، مجموعهای از اشعار سپیدِ کوتاه است و درونمایهای زنانه دارد و مبتنیبر تجربه زیسته است.
وی در ادامه ضمن معرفی کتاب دوم خود، «پرچم در اهتزاز» توضیحاتی را درباره آن داد و گفت: روایت این کتاب در مسجد ارک اتفاق میافتد. مسجدی قدیمی که مدتهاست مراسمهای عزاداری در آن برگزار میشود. آن چیزی که باعث شد تا من این کتاب را بنویسم، رخدادن پدیدهی کرونا بود و مسائلی که برای برگزاری مراسم عزاداری ایجاد شد.
این نویسنده جنس روایتهای این کتاب را به اینصورت شرح داد: فضای روایتها زنانه و مادرانه است و تجربه زیستهای است که به نگارش درآمده است. سعی کردم روایتها عینی و مصداقی باشد و مطابق آنچه که رخ داده، بنویسم و از حال و هوای مفهومی فاصله بگیرم.
در ادامه هنگامی که درباره نقش هنر در بازنمایی شعائر دینی از جمالی سؤال پرسیده شد، وی اینگونه پاسخ داد: هنر هر چیزی که در قالبش ریخته شود را برجسته و آراسته میکند. من این امکان را در کلمه مییابم که بهواسطه آن بیش از هر چیز دیگری در ذهن مخاطب تصویر بسازم و از خیال خواننده استفاده کنم. وقتی که این ظرفیت هنر در وجه دینی به کار بسته شود، مفاهیم دینی و شعائر را در روح مخاطب تهنشین میکند. مهم نیست که مخاطب به چه منظور و مقصودی با اثر مواجه شود، آن تصویر و مفهومی که باید در ذهن مخاطب مینشیند و جایش را پیدا میکند. خود هیئت نیز جلوهای از همین مسئله است.
وی افزود: در هیئت شعر، آواز و حتی موسیقی مخاطب را جذب خود میکند و بهطور غیرمستقیم اثر اصلی خود را بر او میگذارد. نیازی نیست که بخواهیم مفاهیم و شعائر دینی را مستقیمگویی کنیم، یک اثر و جلوه هنری میتواند اثر خود را بر مخاطب بگذارد، بیآنکه حتی مخاطب خود متوجه این اثر باشد و این همان اثرگذاریای است که ما میخواهیم.
جمالی راجعبه روایتنویسی و جستارنویسی گفت: چیزی که ما در ادبیات بهعنوان ناداستان میشناسیم، شامل سفرنامه، تاریخنگاری، خاطرهنگاری و مواردی اینچنین است و به همینخاطر سابقهای بلندمدت و پیشینهای تاریخی دارد؛ بنابراین اهمیت خاصی دارد و بلاشک بر مخاطب تأثیرگذار است. روایتهای ناداستان، خالی از بار دراماتیک هم نیست؛ چراکه برآمده از روایت زندگی خود نویسنده است و زندگی واقعی نیز میتواند نقاط دراماتیک مختلفی را داشته باشد.
وی ادامه داد: همین کتاب «پرچم در اهتزاز» نمونهای از ناداستان است که آغاز این مسیر ادبیات ناداستان است و یقیناً میتوان در آینده شاهد آثار بهتری در اینمدل ادبیات بود. من در این کتاب یک داستان مذهبی را ننوشتم، صرفاً اتفاقاتی که در فضای مسجد ارک و مراسم عزاداری محرم اتفاق میافتاده را روایت میکردم. مشخصاً داستان در بستر مذهبی اتفاق افتاده و نسبتبه آن فضا بیگانه نیست؛ اما هدف من نوشتن یکداستان مذهبی نبود. نگارش ناداستان ظرافتهای خاص خود را دارد، نویسندهای که داستان مینویسد و با عناصر داستانی آشنایی دارد در ناداستان باید عناصر را در روایت واقعی پیدا کند و سعی کند با آن عناصر داستانسرایی کند.
در پایان، سمیه جمالی درباره آخرین اثر خود اینگونه توضیح داد: آخرین اثرم، کتابی درباره زهرا یوسفیان، همسر شهید ابوالفضل محمدی است که بالطبع روایتی زنانه دارد. زندگینامهای است که سعی کردم به حوزه داستان نزدیکش کنم و به وجوه شخصیتی خود زهرا یوسفیان بپردازم، نه وجه همسر شهید بودنشان و روایت خاص زندگی ایشان که اسم کتاب هم «اشک را مهلت ندادیم» است.
نظر شما