
یک نویسنده و منتقد ادبی در نشست نقد و بررسی کتاب «آماده ترور باش» گفت: در این اثر با شخصیتهای «نوعی» مواجه هستیم که تنها با یکی از بعدهای شخصیتی آنها آشنا میشویم؛ بنابراین داستانها، داستانِ موقعیت هستند.
این مدرس داستاننویسی اظهار کرد: هیچ داستاننویسی کامل نیست، یک نویسنده هرچه در حوزه نویسندگی ادامه میدهد، بیشتر به نقصانهای فکری خود میرسد. در این مجموعه داستان، به دنبال افرادی رفتم که دنبال جاه و مقام نبودند؛ بلکه به دنبال آرمانهای واقعی امام راحل بودند، در سینه بسیاری از این افراد خاطرات زیادی باقی مانده که هنوز نقل نشده، من بهعنوان نویسنده همواره به دنبال این حقایق بوده و هستم.
نویسنده کتاب «پسر من قاتل است» برخی از داستانهای این مجموعه را تجربههای زیستی خود اعلام و بیان کرد:
در ابتدای ایام جوانی در روزنامه خراسان و قدس فعالیت و مشابه این داستانها را چاپ میکردم و از همان ایام به فکر چاپ مجموعه داستانی با همین موضوع مشخص بودم که خوشحالم امروز این اتفاق افتاده است.
علی براتیگجوان، درباره شخصیتپردازی در این اثر تصریح کرد: آدمها در این کتاب به شخصیت تبدیل نمیشوند، بلکه به تیپهایی متشخص تبدیل میشوند؛ چراکه برای من موقعیت انقلاب مهمتر دیگر مسائل بود. مرز خاطره و داستان نیز در این کتاب با کنشها، رفتارها و کردارها مشخص میشود.
در ادامه این محفل ادبی، رضا خوشهبست، منتقد ادبی در نقد کتاب «آماده ترور باش» گفت: این مجموعه حاصل 21 داستان است که این داستانها، حاصل برداشت و دغدغههای نویسنده از تجربیات و زیست او از سالهای ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی است.
این منتقد، با بیان اینکه شروع همه داستانها یک حادثه است، بیان کرد: ترور شخصیتهای انقلابی، درگیری حزبهای انقلابی و غیرانقلابی، آتش کشیدن سینما آریا، همبستگی مردم ایران علیه هرگونه ظلم، برخی از ویژگیهای این کتاب است.
خوشهبست ادامه داد: در این اثر راوی، اول شخص است که با توجه به فضای داستانها این مسئله موجب ایجاد صمیمیت برای مخاطب است در برخی از اتفاقات نیز با لحن طنزگونه دیالوگها مواجه میشویم که اتفاق خوبی است. اما شناسنامه اصلی مشهد مقدس یعنی حرم امام رضا(ع) در این اثر فراموش شده است؛ همچنین اینکه راوی گاهی زبان معیار را به سمت لهجه مشهدی میکشاند.
در ادامه نشست محمد خسرویراد، منتقد و نویسنده سرشناس مشهدی نیز در ادامه این نشست با اشاره به اهمیت روابط علت و معلولی در یک داستان خاطرنشان کرد: باید قبل از شروع نگارش روابط علت و معلولی در ذهن نویسنده چیده شوند بهویژه اینکه اگر نویسنده در اثر خود، به حادثهای جدی نظیر انقلاب اشاره داشته باشد. این مسئله در باورپذیری قصه بسیار مهم است.
نویسنده کتاب «فریاد در تاکستان» بیان کرد: تکلیف هیچ اثر ادبیای در جهان، در یک جلسه 30 یا 40 نفره روشن نمیشود؛ بنابراین این جلسات ملاک و معیار نیستند، صرفا در جلسات نقد و بررسی در حد یافتههای خودمان نظراتمان را میگوییم اما بسیاری از نویسندگان آثارشان آنقدر در این جلسات به نقد کشیده شده تا قلمشان به پختگی رسیده است.
خسرویراد اظهار کرد: چیزی که در جهان امروز «خاطره» را از «داستان» جدا میکند، این است که ما در داستان با «ادبیت»، چندمعنایی و تمام نشدنِ همهچیز روبه رو هستیم، یعنی پشت ساختمان داستان، چیزی مخاطب را به جهانی پشت کلمات راهنمایی میکند. در قدیم هم میگفتند داستان خوب، داستانی است که داستانهای دیگری برای مخاطب بسازد، توانایی تخیل قوی کند، معناهای مختلفی را به وجود آورد و پنجرههای جدیدی را به روی مخاطب باز کند.
این نویسنده درباره «خاطره» ادامه داد: اما خاطره صرفا، خاطرهسازی میکند اگر بتوانیم خاطره را به داستان تبدیل کنیم، به آن ادبیت دادهایم. در داستان کوتاه اژدها وارد میشود در همین مجموعه داستانی نیز، چیزی که خاطره را به داستان تبدیل میکند، استفاده از قایق کاغذی است. در قصه اگر بلد باشیم دوربینمان را حرکت دهیم میتوانیم چند معنایی را ایجاد کنیم.
پس از آن مجتبی انوریانیزدی گفت: بیتوجهی نمونهخوان به چاپ و ویراستاریِ این اثر، مرا خیلی ناراحت کرد اما در خصوص کلیت کتاب «آماده ترور باش» باید گفت به لحاظ ساختار داستانی، همه داستانها در یک حد نبودند. برخی از قصهها برای خواننده تداعیکننده یک خاطره هستند.
انوریان یزدی یکی از ویژگیهای مهم این کتاب را غوطهور شدن مخاطب بین دو ساختار خاطره و داستان دانست و خاطرنشان کرد: این مسئله به ساختار این دو مقوله باز میگردد. خاطره بسیاری از عناصر داستانی نظیر تعلیق و کشش را در بر دارد اما نباید فراموش کنیم که وظیفه خاطره با داستان متفاوت است؛ همچنین اینکه خاطره با راوی اول شخص شروع میشود. یک سری عناصر نیز در این کتاب نظیر شخصیتها با ویژگیهایی که دارند و بدون هیچ پیچوخمی هستند، داستانها را به خاطره نزدیک میکنند.
وی افزود: در یک مجموعه داستانی قوی نویسنده با حلقههای نامعلومی اپیزودها را بهم پیوند میدهد، در این کتاب هم مشاهده میکنیم که برخی شخصیتها، نشانهها، اشیاء و نمادها تکرار میشوند و این نکته بسیار خوب است.
حسین عباسزاده نویسنده جوان و نامآشنای مشهد نیز در ادامه نشست بیان کرد: آقای براتیگجوان جزو نویسندههای تجربهگرا هستند، داستانهایشان برآمده از تجربههای زیستهشان است. اینگونه داستانها نقاط ضعف و قدرتی دارند که یکی از نقاط مثبت آثارِ تجربهگرا این است که وقتی نویسنده اتفاق، حادثه و موضوعی را دیده و درک کرده، بهتر میتواند آن را به مخاطب منتقل کند.
نویسنده کتاب «خوش به حال هیچکس» درباره نقاط ضعف آثار تجربهگرا ادامه داد: هوشنگ مرادیکرمانی هم نویسندهای تجربهگرا بود اما این نویسندگان یک روزی تجربهشان تمام میشود و آن روز دیگر نمینویسند.
عباسزاده خاطر نشان کرد: داستانهای آقای براتی گجوان اغلب برگرفته از تجربیات نویسنده هستند ایشان سبک خاص خود را دارند، وقتی نویسنده در داستانهای خود به سبک و فرم مخصوص به خود می رسد یعنی مهر و امضایاش را در هر اثرش دارد و این بسیار مهم است. همچنین اینکه داستانهای اون داستانهای موقعیت هستند نه شخصیت.
حسین عباسزاده در در تعریف داستان کوتاه تصریح کرد: این گونه داستانی، برشی از یک داستان یا شخصیت است اما در کتابهای ایشان ما با شخصیتهای «نوعی» مواجه هستیم که تنها با یکی از بعدهای شخصیتی آنها آشنا میشویم؛ بنابراین داستانها، داستانِ موقعیت هستند و موقعیت هم در این مجموعه داستان به انقلاب اسلامی باز میگردد. در داستانهای موقعیت گاهی اسم هم برای شخصیتها درنظر گرفته نمیشود.
وی افرود: نکته مهم دیگر این است که در اکثر داستانها از زاویه دید اول شخص استفاده شده شاید بهتر بود برای دیدنِ موقعیتها از زاویه دید روایتی دیگری، نظیر سوم شخص یا دانای کل استفاده می شد تا موقعیت برای مخاطب از بیرون بهتر نمایش داده میشد.
این داستاننویس بیان کرد: یکی دیگر از ویژگیهای کتابهای اقای براتی مکانهای آثار ایشان هستند، در برخی آثار با مکان زیستِ خود نویسنده نیز مواجه میشویم، این موضوع برای مخاطب جذاب است. اما شاید در برخی داستانها جا داشت که کمی به شخصیتها نزدیکتر شویم. این نزدیکی میتوانست با اتفاق کوچکی نظیرِ دانستن سن شخصیت هم اتفاق بیفتد.
به گزارش ایبنا، در پایان این نشست بخشهایی از کتاب از سوی نویسنده خوانش شد.
نظر شما