دونالد نورمن نویسنده کتاب «مدارا با پیچیدگی»، با تجربههای فراوانی که در شرکتهای رایانهای و ارتباطات کسب کرده، مدلهای مختلفی از پیچیدگی را معرفی میکند و باور دارد مدارا با وضعیتهای پیچیده، بیش از هرچیزی به شناخت و درک، نیازمند است. او همچنین طراحی مدلهای مفهومی را نیز یک قدم مهم در مدارا با پیچیدگی میداند.
نورمن البته بین «پیچیدگی» و «پیچیده» تفاوت قائل است. او میگوید: «من از کلمه پیچیدگی برای توصیف وضعیت جهان، کارهایی که انجام میدهیم و ابزارهایی که استفاده میکنیم و با آن سر و کار دارم و از کلمه پیچیده یا سردرگم برای توصیف حالت روانی فردی استفاده میکنم که در تلاش است تا چیزی را در جهان درک کند، از آن استفاده یا با آن تعامل کند.»
نورمن به نظرات روانشناسان نیز گریزی میزند. روانشناسان باور دارند، انسان، سطح متوسطی از پیچیدگی را به حالت ساده و دشوار آن ترجیح میدهد. اگر یک تکنولوژی یا موقعیت، ساده باشد حوصلهشان سر میرود و اگر خیلی پیچیده باشد آنها را سردرگم میکند. این ذائقه با تخصصیتر شدن کارهای ما و متخصصتر شدن خودمان تغییر میکند. هرچه ما تخصص بیشتری داشته باشیم، بیشتر به سمت پیچیدگی گرایش پیدا میکنیم.
نورمن مسئله زمان را نیز در اندازهگیری امر پیچیده مهم میشمارد. او عقیده دارد یکی از راههای اندازهگیری پیچیدگی مقدار زمانی است که برای یادگیری آن مورد پیچیده صرف میکنیم. نورمن میگوید: «برخی دشواریها نتیجه پیچیدگی طبیعت و دنیا است؛ بدین ترتیب، پیچیدگی کشاورزی نتیجه در هم تنیدگی نیازهای زیستی گیاهان، نوسانات آّب و هوایی و چرخه سالانه آن و مراقبت و تغذیه حیوانات مزرعه است. آمادهسازی غذا پیچیده است، چون نیاز به تبدیل مواد خام، حیوانی، گیاهی و یا معدنی، به صورتی دارد که هضمشدنی و خوش طعم باشد.»
نورمن «مدلهای مفهومی» را یکی از مواردی میداند که میتواند به عنوان ابزاری برای فهم پیچیدگی به ما کمک کند. او اینطور مدل مفهومی را تعریف میکند: «مدل مفهومی همان باور درونی فرد درباره نحوه کارکرد چیزی است. وقتی شما به ساختار فایلبندی رایانه خود مینگرید، وقتی در حال جابهجا کردن فایلی از یک پوشه به پوشه دیگر هستید، شما در حال بهرهگیری از یک مدل مفهومی هستید که طراحان نرمافزار به دقت در سر شما قرار دادهاند.»
به عقیده نورمن، مدلهای مفهومی به ما کمک میکنند تا واقعیت فیزیکی پیچیده را به مفاهیم ذهنی قابل اجرا و قابل فهم تبدیل کنیم. او مدلهای مفهومی را ابزارهایی بسیار مهم برای سازماندهی و فهم چیزهای پیچیده میداند. البته این نکته را نیز عنوان میکند که گاهی در فقدان مدلهای مفهومی، ما به دستورالعملهای ساده رو میآوریم، کارهایی که عمدتا تقلیدی هستند و چیزی جز مجموعهای از اقدامات تکراری نیستند. ما در مواجهه با بسیاری از مشکلات، سعی میکنیم افرادی را که چنین مشکلاتی داشتهاند را به یاد بیاوریم و به تبعیت از اقداماتی که آنها برای حل مشکلاتشان انجام دادهاند، ما نیز سریعترین راهحل را پیدا کنیم.
بر اساس آنچه نورمن نتیجهگیری میکند نیاز ما به توضیحات نیز از مدلهای مفهومی ایجاد شده در ذهنمان شکل میگیرد. او میگوید: «این مدلهای مفهومی درباره نگاه ما به واکنشهای دیگران و درباره توضیحاتی که درباره اعمال خود به دیگران ارائه میدهیم نیز صدق میکند». نورمن در جایی دیگر از کتاب اینطور مدلهای مفهومی را تبیین میکند: «مدلهای مفهومی تقریبا درباره هر کاری که در زندگی انجام میدهیم مصداق دارند. هرچه فعالیت پیچیده تر باشد، مدل مفهومی مهمتر خواهد بود.»
نشر کتاب وارش کتاب «مدارا با پیچیدگی» نوشته دونالد نورمن با ترجمه مهدی مقیمی و ندا صالحی را در 264 صفحه منتشر شده است.
نظر شما