گفتگو با نویسنده کتاب «اتنوموزیکولوژی: رویکردهای مطالعاتی»
اتنوموزیکولوژی بیشتر به مردمشناسی نزدیک است تا موسیقیشناسی
محمدرضا آزادهفر نویسنده کتاب «اتنوموزیکولوژی: رویکردهای مطالعاتی»، عقیده دارد وجود کار میدانی باعث میشود تا رشته اتنوموزیکولوژی بیشتر به مردمشناسی نزدیک شود تا موسیقیشناسی.
تعریف کوتاهی از اتنوموزیکولوژی ارائه دهید و دایره مطالعاتی این رشته را برای ما روشن کنید.
اتنوموزیکولوژی عبارت است از مطالعه موسیقی که مردم میسازند و باورهایی که در مورد آن دارند. اتنوموزیکولوژی مشتمل است بر مطالعه موسیقی محلی، موسیقی هنری شرق و موسیقی معاصر در سنت شفاهی و همچنین مسائل مفهومی مانند ریشههای موسیقی، تغییر موسیقی، موسیقی بهعنوان نماد، موسیقی جهانی، کارکرد موسیقی در جامعه، مقایسه نظام و اساس بیولوژیکی موسیقی و رقص. موسیقی هنری غرب خارج از حوزه اتنوموزیکولوژی نیست، اگرچه کار در آن حوزه بیشتر توسط پژوهشگران موسیقیشناسی صورت گرفته و اتنوموزیکولوژیستها در این حوزه، مطالعات بسیاری کمی انجام دادهاند. بهطورکلی، موسیقی در سنتهای شفاهی و مطالعهی نظامهای موسیقی مرتبط به آنها بیش از سایر موضوعات توجه اتنوموزیکولوژیستها را به خود جلب کرده است.
ارتباط میان مردمشناسی و موسیقی را چگونه تحلیل میکنید؟ درباره چگونگی این ارتباط توضیح بدهید.
موسیقی را میتوان از اولین کنشها و واکنشهای عاطفی انسان نخستین شمرد و مردمشناسی یا انسانشناسی را شاید بتوان یکی از قدیمیترین علوم برشمرد. ارائه تعریف، یا محدود کردن چارچوب حوزه مردمشناسی بسیار مشکل است. شاید سادهترین و درعینحال منطقیترین تعریف این باشد که بگوییم: «مردمشناسی موسیقی عبارت است از مطالعهی موسیقی مردم، در بستر تاریخی، رفتاری، محیطی، ارتباطاتی، اجتماعی و فرهنگی آنان.»
موسیقی شناسی از چه زمانی به عنوان علم کارش را شروع کرد؟
برای پاسخ به این سوال ابتدا باید به یک سؤال ساده پاسخ دهیم: «آیا میتوانیم راجعبه موسیقی که میشنویم چیزی بگوییم یا نظری بدهیم؟» اگر پاسخ ما به این سؤال مثبت باشد، میتوانیم نتیجه بگیریم پس موسیقیشناسی میتواند موضوعیت داشته باشد. در مرحله بعد میتوانیم به این سؤال فکر کنیم: «آیا گفتگوی علمی و دانشگاهی با گفتگوهای روزمره افراد در مورد موسیقی یکسان است؟» اگر پاسخ ما به این سؤال خیر است، پس میتوان نتیجه گرفت که موسیقیشناسی میتواند در حوزهی علوم موضوعیت داشته باشد.
اگر پاسخ اول را مد نظر قرار دهیم تاریخ موسیقیشناسی به بلندای آفرینش و اجرای موسیقی است؛ اما اگر پاسخ دوم را در نظر داشته باشیم میتوان گفت از زمان بهرهمندی موسیقیشناسان از ترکیب دو دانش «تاریخ هنر» و «مطالعات ادبی» در بررسی موسیقی این رشته پایهگذاری شد که به شکل امروزی آن از نیمه قرن نوزدهم شروع شد. اما مباحث مرتبط به دانش موسیقی تاریخی چند هزار ساله دارد که در این زمینه میتوان به آراء فیثاغورث و ابونصر فارابی اشاره کرد.
در کتاب صحبت از کارهای میدانی اتنوموزیکولوژیستها میشود؛ منظور دقیقا چه مدل کاریست؟
اگرچه یک اتنوموزیکولوژیست میتواند یک یا چند جنبه خاص از موسیقی یک فرهنگ را در مرکز مطالعهی خود قرار دهد، لیکن همواره در این مسیر یک ویژگی برای مطالعه او بهصورت پایدار باقی میماند و آن «در نظر گرفتن پسزمینه اجتماعی و فرهنگی موسیقی موردمطالعه» است. سفر به محل زندگی مردم با فرهنگهای مختلف و تجربهی زندگی با آنها و شریک شدن در لحظههای آفرینش و اجرای موسیقی توسط آنان، و فراگیری نواختن سازهای آنان، ازجمله ویژگیهایی است که اتنوموزیکولوژی را از سایر رشتههای موسیقیشناسی متمایز میکند. درواقع، وجود کار میدانی باعث میشود تا رشتهی اتنوموزیکولوژی بیشتر به مردمشناسی نزدیک شود تا موسیقیشناسی.
محققان پس از جمعآوری و به غیر از آرشیو دیگر چه مدل کاری روی صداها انجام میدهند؟
مطالعه میدانی موسیقی در اتنوموزیکولوژی جنبههای بسیار متکثری دارد که تنها یک جنبه آن آوانگاری یا آرشیو موسیقی است. ما به دنبال شناخت انسان هستیم و رابطه او با خود و جهان را با بهرهگیری از بیان موسیقایی او باورهایی که او در مورد موسیقی دارد جستجو میکنیم. بیان موسیقی بیانی متفاوت از سایر انواع بیانهای انسانی دارد. ما برای درک و رمزگشایی آن بایستی برخوردی ساده، مانند نوآموزی که خواندن میآموزد و درعینحال برخوردی دقیق مانند یک رمزشناس که به گشایش رموز میپردازد داشته باشیم.
ما باید آنقدر به انسانهایی که مینوازند و میسرایند و شنوندگان آنان نزدیک شویم که قادر شویم از درون آنان به دنیای بیرونشان نگاه کنیم. این نهایت مکاشفه ما خواهد بود؛ یعنی از یکسو همچون یک رواندرمانگر به درون او نفوذ کنیم و رؤیاهایش را دریابیم و از سوی دیگر از دیدگان او دنیا را ببینیم و از گوشهای او نواها را بشنویم.
درباره رابطه میان موسیقی و فناوری نیز توضیح بدهید.
موسیقی و فناوری امروزه روابط بیشماری دارند. در کتاب اتنوموزیکولوژی صرفاً آن دسته از تکنیکها و ابزارهای فناورانه مد نظر است که در خدمت این حوزه باشد. میتوان در یک تقسیمبندی کلی خدمات تکنولوژی به اتنوموزیکولوژی را در سه سرشاخه اصلی مورد مطالعه قرار داد که عبارتاند از: «جمعآوری، ثبت و آرشیو»، «آوانگاری و تجزیهوتحلیل»، «اشاعه فرهنگی و آموزش».
رابطه موسیقی و تکنولوژی، رابطهای چند سویه است. از یکسو تکنولوژی به کمک موسیقیدانان آمده است تا ابزار و ادوات نوازندگی و اجرا را توسعه دهند و از سوی دیگر تکنولوژی سعی در محافظت و اشاعه موسیقیهای بومی و سنتی داشته است. من امیدوارم در کشور این حوزه از فناوری نیز مورد توجه حوزههای آموزشی و پژوهشی به ویژه دانشکدههای فنی با همکاری دانشکده موسیقی قرار گیرد. امیدوارم این کتاب زمینهای برای فعالیتهای بیشتر در حوزهی مردمشناسی موسیقی در ایران شود.
نظر شما