جمعه ۲۹ مهر ۱۴۰۱ - ۲۱:۰۰
شجاع‌ترین و مقاوم‌ترین زنانی که بر قله‌های سخت و باشکوه ایستادند

29 مهر را روز کوهنورد نامیده‌اند و این روز فرصت مناسبی را فراهم آورده تا زیبایی‌های این بلندقامتان طبیعت را در کتاب‌های گوناگون جست‌وجو کنیم و لحظات متفاوتی را برای علاقه‌مندان به کوهنوردی بیافرینیم.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- آناهید خزیر: کوه‌ها نماد استقامت و استواری به‌شمار می‌آیند، آنها در تمام عمر جاودان می‌ایستند و گذر زمان را نظاره می‌کنند. قامتشان با یکدیگر متفاوت است اما همگی سرشان را بالا گرفته و رو به سوی آبی آسمان قد کشیده‌اند. صلابت و شکوهشان به گونه‌ای است که زبان از توصیف کوتاه می‌ماند و هیچ کلمه‌ای جرات خودنمایی پیدا نمی‌کند.

همین صلابت و شکوه بود که ذهن انسانِ همیشه کنجکاو را مشغول خودش کرد. رمز و رازهای این بلند قامتان استوار زمین باعث شد تا بشر گام در راه نهد و لذت فتح بلندی‌های این کره خاکی را بچشد. سختی‌های زیادی بر سر راهش بود؛ عبور از مکان‌های ناشناخته، دست و پنجه نرم کردن با عوامل طبیعی، خطر سقوط، گذراندن شب در پناهگاه‌هایی نه چندان امن و... این‌ها تنها گوشه‌ای از مشکلات کوهنوردی به شمار می‌آید. 

کوهستان همواره جایی برای آرامش و فاصله گرفتن از هیاهو و تنش‌های زندگی روزمره است. سفر به کوهستان و کوهنوردی یکی از کارهایی است که هم ورزش است و هم طبیعت‌گردی. سفر کوهستان یکی از هیجان‌انگیزترین ماجراجویی‌هایی است که هم برای سلامتی جسم مفید است و هم برای سلامتی روان. آرامش و لذتی که صعود به قله دارد را فقط یک کوهنورد درک می‌کند. هوای پاک، طبیعت بکر و آرامش کوهستان از عواملی است که دوستداران طبیعت را بارها به سمت خود دعوت می‌کند. 

هر کسی که این راه را می‌پیمود، از شیرینی طعم آن سخن می‌گفت و با آب و تاب قصه‌های کوهستان را برای دیگران روایت می‌کرد. لذت فتح استوارترین عنصر خلقت به حدی شیرین بود که انسان را تشنه و تشنه‌تر می‌کرد. زمان گذشت و قله‌های بسیاری فتح شد و کوهنوردان زیادی در گوشه و کنار دنیا، این طعم به یادماندنی را چشیدند و کم کم کوهنوردی به یک رشته ورزشی پرطرفدار تبدیل شد.

29 مهر را روز کوهنورد نامیده‌اند و این روز فرصت مناسبی را فراهم آورده تا زیبایی‌های این بلندقامتان طبیعت را در کتاب‌ها جست‌وجو کنیم و لحظات متفاوتی را برای علاقه‌مندان به کوهنوردی بیافرینیم. کتاب‌های بسیاری درباره کوهنوردی منتشر شده است اما در این گزارش به کتاب‌هایی اشاره شده که شاید انگیزه کوهنوردی را برای دوستدارن این ورزش بیشتر کند. 



کتاب «جایی برای زنان بر روی قله آناپورنا»
نویسنده: آرلن بلام/ ترجمه: رحیم دانایی/ ناشر: روان 


این کتاب تنها شرح حال صعود به کوهی بلند و خطرناک نیست، بلکه داستان تلاش جمعی از شجاع‌ترین و مقاوم‌ترین زنانی است که با اتکا به اراده و سرسختی خود برای رسیدن به هدف تلاش می‌کنند. این سرگذشت افرادی است که در کار خود با آن‌ها مواجه می‌شوند. شرح حالی از کاری سازمان‌یافته و با برنامه است که گام به گام غیر ممکن را به امری واقعی تبدیل می‌کند. آناپورنا قله‌ای بزرگ، زیبا، مهیب و دست نیافتنی در جایی بر روی سیاره ماست. خیلی از خوانندگان قبلی و بعدی این کتاب شاید هیچ گاه امکان رفتن به پای این کوه را هم نداشته باشند. ولی این نکته مهمی نیست، مهم این است که در زندگی همه ما آناپورناهای مجازی زیادی وجود دارند و زمانی که دست یافتن به آناپورنای حقیقی پس از تلاش به ممکن تبدیل می‌شود بنابراین فتح آناپورناهای مجازی نیز امکان پذیر است.

در این کتاب می‌خوانیم: «آرلن بلام، زنی است که سرپرستی نخستین تیم مستقل کوهنوردی زنان برای صعود به یکی از قلل مرتفع بالای هشت هزار متری جهان را به عهده می‌گیرد. تا پیش از آن تمام تیم‌های کوهنوردی کاملا مردانه بودند و زنان برای حضور در تیم‌ها و صعود به مردان متکی بودند. پس از سالها تلاش، هیئت هیمالیانوردی آمریکا برای نخستین‌بار در سال   ١٩٧٨ به زنان اجازه تشکیل تیم و صعود مستقل داد. این کتاب که از سوی سرپرست تیم، آرلن بلام نوشته شده است، ماجرای صعود این زنان به قله آناپورنا، دهمین کوه بلند در بام دنیاست، ماجرای پر فراز و نشیبی که خواننده را با خود همراه می‌کند. اگر شما نیز در زندگی خود آناپورناهایی برای صعود داشته باشید، این کتاب می‌تواند بهترین راهنمای اهداف شما باشد.»



کتاب «ورای ممکن: زندگی من در محدوده مرگ یک سرباز و چهارده قله هشت هزار متری»
نویسنده: نیرمال پورجا/ مترجم: شهاب رییسی‌اسکویی/ ناشر: نون 


تصمیم برای صعود به چند قله موضوع عجیبی نیست، اما اگر این قله‌ها به هشت‌هزارمتری‌ها معروف باشند آن وقت است که هر کوهنورد حرفه‌ای با شنیدن حرف شما از جا می‌پرد. اکسیژن موجود در این ارتفاع به نصف می‌رسد، رقیق بودن هوا باعث می‌شود تصمیم‌های اشتباه بگیرید و بدنتان در فشار جوی و مبارزه با طبیعت پژمرده می‌شود. همچنین غذای محدودی در اختیار دارید و نمی‌توانید به رسیدن نیروهای امدادی امیدوار باشید. با این اوصاف اغراق نیست اگر بگوییم با هر قدمی که برای صعود برمی‌دارید، در واقع به مرگ نزدیک‌تر می‌شوید. اما همیشه افراد جاه‌طلبی پیدا می‌شوند که می‌خواهند - هر چهارده قله را فتح کنند و کتاب ورای ممکن (Beyond Possible) قصه یکی از جاه‌طلب‌ترین افراد دنیا است.

فتح هرکدام از این کوه‌ها حدود یک ماه طول می‌کشد، پس می‌توان حدس زد اگر در فاصله بین دو صعود کار دیگری نکنید به حداقل چهارده ماه زمان نیاز دارید. اما نیرمال پورجا (Nims Purja) اعلام کرد در کمتر از هفت ماه به هر چهارده قله صعود خواهد کرد. اطرافیانش به او گفتند که دیوانه شده، اما پورجا آن‌قدر به قدرت و توانایی خود ایمان داشت که این سفر دیوانه‌وار را شروع کرد.

پورجا در توضیح دلیلش می‌گوید: «در زمان کودکی‌ام در نپال، کفشی برای پوشیدن نداشتم چون خانواده‌ام نمی‌توانستند همچین چیزهایی بخرند. این‌گونه بود که به گورکاها پیوستم، یکی از نترس‌ترین واحدهای ارتش بریتانیا که به‌سختی نیرو می‌گرفت و تعداد انگشت‌شماری در آن دوام می‌آوردند. اما برخلاف انتظار دیگران من در ارتش اولین نفر شدم. مسیرهای زیادی را برای دستگیری افراد مسلح دشمن طی کردم، بارها با سازندگان بمب تروریستی روبه‌رو شدم و در خطرناک‌ترین عملیات‌های نظامی شرکت کردم اما این برای من کافی نبود. من به چالشی بزرگ‌تر نیاز داشتم و اینجا بود که پروژه بعدی‌ام آغاز شد.

هیچ‌کس فکر نمی‌کرد این کار شدنی باشد: صعود به چهارده کوه منطقه مرگ در هفت ماه، در حالی که رکورد قبلی فتح همه آن‌ها هشت سال بود. اما من این رکورد را شکستم و باید بگویم اگر برای رهبری چهار مأموریت نجات خطرناک فراخوانده نمی‌شدم، حتماً این کار را سریع‌تر تمام می‌کردم»



کتاب «کوهنوردی و فلسفه» (چون که آنجاست) 
ویراستاری: استیفن ی.اشمیت/ ترجمه: محمدمهدی فلاح/ ناشر: نگارستان اندیشه


هدف از این مجموعه نشان دادن ارتباطی است که فلسفه می‌تواند با مسائل زندگی روزمره داشته باشد. می‌توان مدعی شد که این کتاب در حقیقت کاربست نظریات فلسفی برای فهم ابعاد مختلف ورزش و هنر کوهنوردی است. در نتیجه کتاب برای سه قشر جذابیت خواهد داشت: نخست برای افرادی که در آکادمی‌های فلسفه تحصیل و تدریس می‌کنند؛ چون می‌توانند کاربست برخی اندیشه‌های فلسفی را در زمینه‌ای مشخص (یعنی کوهنوردی) ببینید. دوم کوهنوردان حرفه‌ای که می‌توانند توجیه یا عدم توجیه برخی از وجوه کوهنوردی خود را به بیانی فلسفی ببینند و سوم مردمی که جزو هیچ یک از دسته‌های بالا نیستند ولی می‌توانند با درآمیختن این دو حوزه اندکی از هر دو بیاموزند و با دیدن جزئیاتی که در این کتاب مورد توجه قرار گرفته از هر دو لذت ببرند.

فلاح بر این باور است که سنت طولانی فلسفه در ایران، هنوز فلسفه برای بسیاری از ما واژه‌ای رعب‌آور است و البته برای عده‌ای که به اقتضای نیازهای تکنولوژیکی و فنی به‌دنبال بهینه‌کردن عالم و آدمند، عملی است بیهوده. در ایران هنوز بسیاری از نزدیک شدن به فلسفه پرهیز دارند و با نگاهی از دور، آن را پیچیده و فهم‌ناپذیر می‌یابند. مشاهده بحث‌های جاری در کلاس‌های درسِ دانشگاه هم بر این رعب می‌افزاید و این وضع در مجموع باعث زیستن فیلسوفان در جزیره‌ای متروکه شده ‌است. فارغ از بحث‌هایی که درباب ضرورت یا عدم ضرورت ورود فلسفه به زندگی روزمره مطرح است، به‌نظر می‌رسد که این کتاب تلاش درخوری برای باز کردن مسیر رفت‌وآمدی به این جزیره باشد.

یادداشت‌های موجود در کتاب عمیقاً به‌سنت سقراطی «خرمگس بودن» فیلسوفان وفادار مانده و برخلاف مطالب متداولی که به اسم فلسفه در رسانه‌های جمعی و مجازی منتشر می‌شود، به‌هیچ وجه قصد تأیید هرآنچه در جریان است را ندارد. در مواردی نویسندگانِ یادداشت‌ها حتی به نقد جامعه و منطق حاکم بر نظام اقتصادی آن، به نقد فیلسوفان بزرگی مثل ارسطو و نظرات برجسته و تأثیرگذار او، و به نقد اخلاقیات حاکم بر کوه‌نوردان پرداخته‌اند و از این جهت به‌نظر می‌رسد که کتاب شایسته عنوان «فلسفه» باشد. البته ممکن است که برخی اصحاب فلسفه به نحوه پرداخت فلسفی برخی مقالات نقدهایی داشته باشند و دانش اندک من نیز می‌تواند مواردی از این دست را در کتاب بیابد. ولی در مجموع به‌نظر می‌رسد که کتاب از عهده توجه فلسفی به مسائل مختلفی که در زمینه کوه‌نوردی مطرح است برآمده و در جهت بداهت‌زدایی از مفاهیم آن، گام بزرگی برداشته‌است؛ چه آنکه فلسفه در بدو امر رسالتی جز این ندارد.



کتاب «لمس بام دنیا»
نویسنده: اریک واینمار/ مترجم: بهروز خبازبهشتی/ ناشر: نغمه نواندیش


کتاب سرگذشت نامه‌ اریک واینمایر از ورزشکاران نام‌آور دنیاست. او در سپتامبر سال 1968 در آمریکا با بیماری خراشیدگی شبکه چشم متولد شد و در سیزده سالگی به طور کامل از نعمت بینایی محروم شد. با وجود این معلولیت، اریک زندگی پرشوری را در پیش گرفت. وی پس از فارغ‌التحصیلی از دانشسرای دانشگاه کمبریج در دوره کارشناسی ارشد به عنوان آموزگار مشغول به کار شد. در سال 2001 به عنوان اولین نابینا، به قله اورست صعود نمود و در سال 2002 صعود به هفت قله را به پایان رساند. اریک علاوه بر کوهنوردی به ورزش‌های سنگ‌نوردی، یخ‌نوردی، اسکی، دوچرخه سواری و دوی ماراتن پرداخت و تمام رویاهای خود را به حقیقت رساند.

با وجود این معلولیت، اریک زندگی پرشوری را در پیش می‌گیرد. در این کتاب او از سرگذشت پرماجرا، امیدبخش و تاثیرگذار خویش، در تکاپو برای گذر از محدودیتهایی که نابینایی و دنیای افراد بینا بر او تحمیل کرده و نقش خانواده‌اش در مبارزه با این ناملایمات سخن به میان می‌آورد. او از رویایش برای صعود به بام دنیا، اورست، سخن می‌گوید، رویایی که به حقیقتی حیرت‌انگیز تبدیل می‌شود، رویایی که تنها تعداد اندکی از کوهنوردان موفق به تحقق آن شده‌اند. از قلل برف گرفته مک کینلی (آمریکای شمالی) تا قلل سر به فلک کشیده آکونکاگوآ و کلیمانجارو و سرانجام تلاش واپسین برای گام نهادن بر قله اورست.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «قله آکونکاگوآ (بلندترین قله ی آمریکای جنوبی) در دید من، چشم‌اندازی خیره‌کننده پدید نیاورد. این قله برای من توده‌ای از سنگ بود که صلیبی فلزی و سرد در میان آن قرار گرفته بود. یک قله، چیزی بیش از مکانی است که تنها منظره‌ای خیره‌کننده برای انسان پدید آورد. شاید این یک تعصب باشد ولی من باور نمی‌کنم که انسانی، علت صعودش به قله را، دیدن منظره اطراف بیان کند. هیچ کس سختی کوهستان را برای دیدن یک منظره تحمل نمی‌کند. قله، تنها جایی بر کوهستان نیست. قله در قلب و ذهن ما جای دارد. قله، پاره‌ای از یک رویاست که به حقیقت می‌پیوندد و مدرکی مسلم بر این است که زندگی‌مان با معناست. قله نشانی از آن است که می‌توانیم با قدرت اراده و توان جسممان ، زندگی را به آنچه می‌خواهیم و آنچه دستانمان قدرت خلق آن را دارند، تبدیل کنیم.»



سفر معجزه آسای یک زن از آستانه مرگ تا رهایی از سرطان
زندگی‌نامه خودنوشت لارا ایوانز/ ترجمه: علی ایثاری کسمایی/ ناشر: آموت


زندگینامه خودنوشت یک زن کوهنورد آمریکایی که با کوهنوردی بیماری سرطان را شکست داد، با عنوان «صعود زندگی من» توسط نشر آموت منتشر شد.
این کتاب در واقع خاطرات و زندگی‌نامه خودنوشت و الهام‌بخش لارا ایوانز، زنی مبتلا به سرطان است که راه دشوار خود را برای صعود در پیش می‌گیرد و به همراه ۱۶ کوهنورد دیگر، بلندترین قله در نیمکره غربی زمین را فتح می‌کند. این فتح با پیروزی بر سرطان و فتحی دیگر همراه می‌شود.

لارا ایوانز که یک کارمند شرکت تولید لباس‌ است در این کتاب داستان زندگی خود را پس از مطلع شدن از ابتلایش به بیماری سرطان تا کشف راه مبارزه با آن به وسیله کوهنوردی و کسب اعتماد به نفس و امید به زندگی با ورزش را بیان کرده است. این کتاب پس از انتشار واکنش‌های متعددی در روزنامه‌ها و نشریات غربی با خود به همراه داشت که در یک مورد ای.هارت منتقد مجله نیویورکر درباره آن نوشت: این داستان واقعی مبارزه زنی خستگی‌ناپذیر با بیماری و عشق بی‌پایان او به زندگی، طبیعت و کوهنوردی است. ماجرایی سحرکننده از اراده انسان در برخورد با بیماری و غلبه بر آن و طبیعت که بارها آن را خواهید خواند و مجذوبش خواهید شد.



مسیر ایران بر فراز برودپیک
نویسنده: مجید بزرگی/ ناشر: چشمه 

برودپیک، داستان صعود به یکی از قله‌های بلند جهان از مسیری است که تا آن تاریخ هیچ‌کس بر آن پا نگذاشته بود. این کتاب مجموعه‌ای از سفرنامه است که شما را با کوهنوردی حرفه‌ای جوانان ایرانی و مخاطره‌های همراه آن آشنا می‌سازد.

این کتاب به برنامه‌ گشایش مسیر ایران بر فراز برودپیک، یکی از قله‌های هشت‌هزارمتری و دشوار هیمالیا، می‌پردازد. برنامه‌ای که با تراژدی گم‌شدن آیدین بزرگی، پویا کیوان و مجتبی جراهی پس از صعود قله همراه بود و بسیاری از ایرانی‌ها به دلیل بازتاب وسیعی که این رخداد و درخواست کمک‌های آیدین در اخبار و شبکه‌های اجتماعی داشت، با رویداد برودپیک و احتمالا با کوهنوردی آشنا شدند! داستان برودپیک داستان سه جان شیفته ای است که در راه هدف خود برای فتح قله ها، جان خود را گذاشتند. آن سه آرش وار جان خود را بر سر گشودن «مسیر ایران» بر فراز برودپیک نهادند. آن ها در کوه باهم آشنا شدند و در کوه باهم ماندند. 

خرداد ۱۳۹۲، سومین پویش غیردولتی ایرانی‌ها برای تکمیل مسیر آغاز شد. در تیر 1392 آیدین بزرگی، پویا کیوان، و مجتبا جراهی به شیوه‌ی «سبکبار» یعنی بدون کار گذاشتن طناب ثابت یا برخورداری از امکاناتی مانند نیروی باربران ارتفاع، موفق به تکمیل گشایش مسیر تا قله شدند. این برای نخستین‌بار بود که گروهی ایرانی بر روی یک قله‌ی‌ بلند جهان، مسیر نو باز می‌کردند. آن‌ها برای رسیدن به قله مجبور به چند شب‏مانی در ارتفاع بالای ۷۰۰۰ شدند. اما، سه کوهنورد پُرتوان و پُرتلاش ایرانی در بازگشت از قله از مسیر عادی راه را گم کردند و در بامداد ۲۷ تیر در تماسی تلفنی اعلام کردند که نیاز به کمک دارند. تا شب شنبه ۲۹ تیر که آیدین آخرین تماس را گرفت، تلاش‌ها برای یافتن محل دقیق آن‌ها بی‌ثمر بود و آنان به کوهستان برودپیک پیوستند.



زندگی و مرگ در خطرناک‌ترین کوه دنیا
نویسنده: اد ویسترز، دیوید رابرتز/ مترجم: گلبرگ درویشیان/ ناشر: چشمه

کتاب به خاطرات کوهنوردان از صعود به پیچیده‌ترین و سخت‌ترین کوه جهان را به طور مستند روایت می‌کنند و از تجربیات، خوشی‌ها و ناخوشی‌هایی که در این مسیر با آن مواجه شدند، سخن می‌گویند. این کتاب روایتگر ماجراهایی از این دست و فراز و فرودهای صعود و رنج از دست دادن دوستان با اشاره به روش‌های کار و با اتکا به دانسته‌های علمی است.

کی 2 نام سخت‌ترین کوه جهان واقع در کوهستان قره‌قروم کشور پاکستان است. دو کوهنورد حرفه‌ای به نام‌های اد ویسترز (Ed Viesturs) و دیوید رابرتز (David Roberts) به همراه گروهی از دوستان خود برای صعود از این قله، راهی این مسیر پرخطر و پرریسک شدند. تا پایان نخستین روز، یازده تن از این کوهنوردان در ارتفاعات نزدیک قله جان خودشان را از دست دادند.

در ساعات اولیه نخستین روز ماه اوت در سال 2008، حدود سی کوهنورد از چندین گروه گوناگون و از چادرها و کمپ‌های متفاوت که در ارتفاعات یال ابروزی در کوه کی درست کرده بودند، برای ادامه مسیر راه افتادند؛ اما در 36 ساعت پس از آن، 11 نفر دیگر در این ارتفاعات درگذشتند. فاجعه‌ای که در نخستین روز ماه اوت رخ داد به تلخ‌ترین و وحشتناک‌ترین اتفاقی تبدیل شد که در تاریخچه این کوه روی داده بود و همین طور دومین حادثه دلخراش در دوران بی‌پایان کوهنوردی در هیمالیا و قره‌قروم بود که هیچ‌کس در آن زمان از رخ دادنش اطلاعی پیدا نکرد.

در بخشی از کتاب کی 2 می‌خوانیم: «تعدادی از کوهنوردان همین که فهمیدند اسکات صدمه دیده برای کمک آمدند. یوری استفانسکی، دکتر روسی گروه، شانه‌ی اسکات را جا انداخت و مسکن و آرام‌بخش عضله به او داد. اما به او گفت «باید به خانه برگردی. سفر برای تو به پایان رسیده. اسکات از قبول آن حکم امتناع کرد و گفت که در عرض یک هفته سرحال خواهد شد. باورش کمی مشکل بود. هنگامی که به کمپ اصلی بازگشتیم نوشتم: «اسکات خیلی کله‌شق است.» و البته خودم هم به همان کله‌شقی بودم. در یک حادثه‌ی احمقانه، به‌سادگی سکندری خوردن در جلوِ خیابان، همسفرم دیگر نمی‌توانست ادامه دهد.

روی کار گروهیِ دونفره‌مان بسیار حساب کرده بودم. همیشه خودمان را تصور می‌کردم که باهم از کوه بالا می‌رویم و سپس در قله یکدیگر را در آغوش می‌گیریم. اکنون شب‌هنگام که به فکر فرو می‌رفتم با این احتمال مواجه می‌شدم که اگر به قله‌ی کِی2 برسم شاید با همسفر دیگری باشم. کم‌کم داشتم با چندی از کوهنوردان قوی گروه‌مان ارتباط برقرار می‌کردم. مثلاً با نیل بیدل‌من و چارلی میس و همین‌طور هال و بال. شاید می‌توانستم با آن‌ها قله را فتح کنم. به‌هرحال در این لحظه از این اکسپدیشن کس دیگری در گروه نبود که بتوانم به عنوان دوستی واقعی به او نگاه کنم و مطمئناً کسی نبود که بتوانم همانند اسکات به او اطمینان داشته باشم.

در غیاب هر گونه حس سرپرستی از جانب ولاد، من و دیگران تصمیم گرفتیم خودمان کسی را به عنوان سرپرست گروه در نظر بگیریم. یکی از روزهایی که برای خوردن غذا دور هم جمع شده بودیم، هنگامی که ولاد بین ما نبود و به کار خودش مشغول بود، رأی‌گیری کردم و در نهایتِ شگفتی، من انتخاب شدم. بی‌معطلی سعی کردم نظمی به گروه بدهم و بگویم چه کسانی چه مقدار آذوقه را تا کدام کمپ حمل کنند و کارهایی از این قبیل. گرچه به روس‌ها نمی‌شد گفت چه‌کار انجام دهند. تنها وفاداری‌شان نسبت به یکدیگر بود و تا جایی‌ که می‌توانستم بگویم، همان وفاداری را هم نداشتند.»



نام البرز در اوستا قدیمی‌ترین اثر ایرانیان آمده است
نویسنده: زنده‌یاد منوچهر ستوده/ ناشر: بنیاد موقوفات افشار


کتاب «البرز کوه» نوشته زنده‌یاد دکتر منوچهر ستوده گزارشی خواندنی و سودمند از سال‌ها گشت و گذار نویسنده آن، در دامنه‌های رشته کوه‌های البرز. او که پژوهشگر و مورخ برجسته‌ای بود، ضمن سفر به مناطق گوناگون البرز، با وضعیت جغرافیایی و تاریخی این مناطق از نزدیک آشنا شده و مهم‌ترین دانسته‌های خود در این زمینه را در کتاب گردآوری کرده است. در این کتاب، با راه‌های کوهستانی، راه‌های مال رو، پل‌ها، کاروانسراها، قلعه‌ها، گورستان‌ها، گیاهان و جانوران مناطق بزرگی از البرز آشنا می‌شویم.

برای نخستین بار، نام البرز در اوستا که قدیمی‌ترین اثر کتبی ما ایرانیان است، دیده می‌شود. کوه البرز از قدیمی‌ترین ایام معروف و مشهور بوده و رشته کوهی که فعلا از شمال ایران می‌گذرد، از قرون اولیه اسلامی به این نام شناخته می‌شده است. کتاب حاضر دربرگیرنده مطالبی از نگارنده کتاب و مجموعه مقالات و مطالبی است که درباره رشته کوه البرز و دیگر مناطق مشرف و مجاور آن به رشته تحریر درآمده است. مطالب کتاب از ذکر البرز در شاهنامه فردوسی و ذکر البرز در کتاب‌های جغرافیا آغاز شده و با آشنایی با رشته کوه‌های البرز، قله‌های این رشته کوه؛ راه‌های کوهستانی، اصطلاحات عوارض طبیعی در راه‌ها؛ پل‌ها و کاروانسراهای سرراهی، قلعه‌ها و بناهای دیگر و نیز رستنی‌های رشته جبال البرز و جانوران ادامه می‌یابد و با مقالاتی با مضامین مرتبط پایان می‌یابد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها