سفر به عتبات عالیات با سفرنامههای دوره ناصری/ عبدالعلیخان ادیبالملک
«دلیلالزائرین» و گذر از پل سفید کربلای معلی که برای زوار مایه امید بود
عبدالعلیخان ادیبالملک، پسر ارشد میرزا علیخان حاجبالدوله و برادر محمدحسنخان اعتمادالسلطنه وزیر «وظایف و اوقاف» سفر خود به عتبات عالیات را 14 محرم 1273 از تهران آغاز کرد. ادیبالملک با گذر از شهرهای همدان، کرمانشاه و قصرشیرین به عراق وارد شده و به بغداد، کاظمین، سامرا، کربلا و نجف رفت. او در سفرنامهاش که آن را «دلیل الزائرین» نامیده، به شرح مشاهدات و تجربیات خود در این سفر و توصیف شهرها، مردمان و ابنیه پرداخته است.
مولف سفر خود را صبح چهاردهم 1273 ق از تهران آغاز کرده است و از شهرهای همدان، کرمانشاه و کنگاور بازگشته و از راه فرعی ساروق (شهری نزدیک اراک) به قم رفته و چند روزی را در این دیار مقدس استراحت کرده است؛ آنگاه از راه کناره دریاچه حوض سلطان در روز دوشنبه 27 جمادیالثانی 1273 به تهران بازگشته است. در سفرنامه او گزارشها، دیدنیها و شنیدنیها با انشایی روان و کمتر غلط ضبط و ثبت شده است و از محتوایش چنین برمیآید که شعر نیز میسروده و «واله» تخلص میکرده است.
روزنامه سفر (سفرنامه) عتبات عالیات که مولف، آن را «دلیلالزائرین» نامیده، اثری است از «عبدالعلی خان ادیبالممالک» از خاندان مراغهای، فرزند حاج علی خان و برادر بزرگ محمدحسن خان اعتمادالسلطنه (صنیعالدوله). برخی تصور کردهاند این گزارش درباره سفر ناصرالدین شاه قاجار به عراق عرب است که با واقعیت تطبیق نمیکند. از این سفرنامه دو نسخه موجود است: یکی به خط مولف که خوش تحریر شده و در خانواده آن مرحوم نگهداری میشده است. این نسخه را دکتر محمد مقدم در اختیار ایرج افشار نهاده و وی در پیشگفتار کتاب «دافعالغرور» از آن خبر داده است.
نسخه دیگر به خط نستعلیق است، به شماره 1/6327 مربوط به سده سیزدهم، موجود در کتابخانه ملک. مسعود گلزاری در تنظیم و تهیه متن کتاب به عنوان مصحح سفرنامه، نسخه خانواده مولف را که اعتبار افزونتری دارد، اساس کار خویش قرار داده و برای رفع کاستیها و برخی افتادگیها، از نسخه کتابخانه ملک بهره برده است، این اثر در سال 1364 با عنوان «سفرنامه ادیبالممالک به عتبات» از سوی انتشارات دادجو، در قطع وزیری و در 398 صفحه به همراه فهرستهای فنی به زیور طبع آراسته شده است.
سفر از کاظمین تا کربلا به روایت ادیبالملک
در روز سیم ماه ربیعالثانی در اول طلوع شرفیاب حضور جوادین علیهالسلام شده، مرخصی حاصل کرده، به منزل آمده سوار شدیم و به آرزوی زیارت جناب سیدالشهدا(ع)، رهسپار شدیم. چون از بغداد کهنه گذشتیم- از آنجا سوار شده، به رباط خانزاد که از کاظمین تا آنجا پنج فرسنگ است، رسیده، وارد شدیم و منزل کردیم. از خانزاد تا شهر مصیب شش فرسنگ است و هر دو فرسنگ راه، یک رباط است از برای توقف و درنگ، دو فرسنگی خانزاد، خانبیرونس است و در زمستان و تابستان از برای متردین بهترین مونس و از خانبیرونس تا خانمزراقچی دو فرسنگ است. نزدیکی شهر مصیب که گنبدهای مقبره محمد و ابراهیم، طفلان مسلمبن عقیل پدیدار شد و روانم متالم شد، خود را بر آستانه ایشان کشیدم و به مرام و مقصود دل رسیدم. نخست زیارت کرده، نماز اقامه کردم. مرقد طفلان مسلم دو گنبد از کاشی دارند و هر دو صورت قبر مطهر ایشان در زیر یک بقعه است. صحن کوچکی با روح و صفا دارند.
از مصیب تا کربلای معلی پنج فرسنگ است و همه کس را آنجا اصل و قصد و آهنگ وقت برآمدن آفتاب از آنجا حرکت کرده، احرام طواف کوی جناب اباعبداللهالحسین(ع) بستم ور باره امید نشستم. در وسط راه به تپه سلام رسیدم و خود را بالای تپه کشیدم. اگرچه از کثرت نخلی که تازه رسیده و بلند شده است. گنبد مطهره پیدا نیست، لیکن زیارت کردم و سر به خاک آن تپه مبارک سودم. پس از آن راه پیمودم. از یک فرسنگ و نیم به کربلا مانده، نخلستان است و متصل باغ و بستان یک فرسنگی کربلای معلی پل سفید است و گذشتن از آنجا برای زوار، مایه امید. همه جا در زیر سایه نخلستان حسینی میرود و هر وقت آن آب و نهر را میبیند، چند قطره اشک میریزد و آه از دل میکشد.
بالجمله به شهر کربلای معلی وارد نشده، در بیرون دروازه یکی از خدام به استقبال رسید. به خانه حاجی غلامعلی شعی که در جوار بارگاه حضرت عباس(ع) است، منزل کردیم. به حمام رفته، غسل کرده، وقت غروب داخل صحن مبارک شده، آستانه عرش نشان شهید راه خدا و غریب مظلوم سر از تن جدا حضرت ابیعبداللهالحسین(ع) را بوسیدم. پس از آن، آستان عرشنشان را بوسیده بر در ایستاده، دعای اذن خوانده، داخل آن بقعه مطهر منور شدم. در برابر ضریح مبارک آن غریب تشنهکام و وحید مظلوم ایام و قبله انام ایستاده، با عجز و نیاز زیارت کردم. بعد به آستان ملک پاسبان خسرو ناس حضرت عباس (ع) آمده، غبار درگاهش را به چشم ارادت کشیده و زمین بوسیده، دعای اذن خوانده، داخل بقعه مطهر منور شدم.
بالجمله بعد از زیارت به منزل مراجعه کردم و شکر این نعمت به جای آوردم. روز دیگر عالیجناب سید درویش را که زیارتنامهخوان و از جمله ذاکرهای سیدالشهداء(ع) است، گفتم خیال زیارت خیمهگاه دارم. در همان وقت به خیمهگاه مشرف شدم؛ دیدم مجلس تعذیهداری فراهم است و زمان اشک و آن و ماتم. سید درویش حسینی کیش در آن روز چنان روضه خواند که زمین و آسمان به گریه درآمد. خیمهگاه در بیرون دروازه قبله است و از صحن مطهر تا آنجا به قدر هزار قدم بیشتر است و در زمین پستی واقع است و به ترکیب چادر قلندری ساختهاند.
در پیش روی آن چادر، از دو طرف تمثال کجاوهها را از گچ و آجر طرحی انداختهاند و دیواری در اطرافش کشیده، طاقنماها دارد و در گوشه دست راست صحن آنجا اتاقی است مشهور به حجله قاسم(ع) در زیر خیمهگاه چاهی است که مشهور به چاه حضرت عباس (ع) است و مردم تیمنا و تبرکا از آن چاه آب کشیده، صورت خود را میشویند و بر قاتلان جناب سیدالشهداء(ع) لعنت میگویند. قبر محمد بن فهد حلی که یکی از علمای مشهور است، در باغ خیمهگاه است. وقت غروب، مراجعت به خدمت جناب سیدالشهداء(ع)کرده، زیارت کردم و به منزل رفتم و سپاس پاک یزدان گفتم.
در وصف برخی بناهای کربلای معلی
کربلای معلی قلعه محکمی دارد و درون آن تخمینا نیم فرسنگ است و مکان متوقفین از مجاور و مسافر تنگ. آن قلعه را صد سال پیش از این آصفالدوله هندی کشیده و به تمنای دنیا و آخرت خود رسیده. شش دروازه دارد. دروازه بغداد، دروازه نجل، دروازه خیمهگاه، دروازه خر، دوازه امام جعفر صادق(ع) و یکی بابالخان. چهار مسجد دارد که یکی مشهور به مسجد سنی که قاضی عسکر در آنجا نماز اقامه میکند و دیگری مسجد میرسید که علی نقی مجتهد در آن نماز اقامه میکند و یکی مسجد مادر شاه مغفور که جناب حاج میرزا محیط در ظهرها، در آنجا نماز اقامه میکند و مسجد بالای سر مبارک حضرت امام شهید غریب و چهار مدرسه دارد: یک مدرسه گوشه صحن مبارک است که حسن خان ایروانی ساخته و یکی مدرسه هند و کی مدرسه میرزا علی نقی و یکی مدرسه ترکها. سقاخانه صحن مبار پنج باب است.
شش نفر مجتهد معروف دارد؛ یکی حاج میرزا علی نقی طباطبا و یکی شیخ محمد طاهر رشتی و یکی شیخ محمدحسین قزوینی و یکی حاج میرزا محیط و یکی شیخ زینالعابدین مازندرانی و یکی ملاآقا دربندی. به قدر شش هزار خانه در کربلای معلی است و روی هم، هر خانه را شانزده نفر برآورد کردهاند که صدهزار جمعیت عرب و عجم است. صحن مبارک جناب سیدالشهداء(ع) شش در دارد. باب قبله، باب قاضیالحاجات، باب صحن کوچک، باب الصدر، باب سلطان و باب زینبیه. صحن مبارک نود ذرع طول و هفتاد ذرع عرض دارد.
باب قبله از دو طرف باب، چهارده حجره تحتانی و فوقانی دارد و در دالان باب قبله، سقاخانهای است که آقا سیدابراهیم مجتهد قزوینی ساخته است و از طرف باب قبله که کسی داخل میشود، مقابل ایوان طلاست و گنبد مطهر منور با دو سه منارههای دو طرف ایوان نیز طلاست که خاقان آغامحمدخان قاجار طلا کرده است و اصل بنای بقعه مطهره را آل بویه ساخته و بعد صفویه تعمیر کردند و از ایوان داخل سقیفه میشود و از سقیفه سه در پهلوی یکدیگر دارد که داخل قبر مبارک میشوند. بالجمله در زیر آن بقعه مکرم که رفیعتر از عرش است، در هر ساعتی هزار صاحب درد رنگ زرد و با چشم اشکآلود و اشک خونپالود، سر ارادت بر آن آستان نهادهاند و بر روی هر کس باب اجابت گشادهاند.
ضریح مبارک آن حضرت، یکی از پولاد است و یکی از نقره و در میان دو ضریح، صندوق مبارک و در زیر صندوق مطهره منوره، مدفن انجم پاکی که بیسر است و پاره پاره از تیر و نیزه و شمشیر و خنجر است؛ یعنی غریب وحید، آشکارکننده کلمه توحید، قلب پاک پیغمبر، سرور دل امیرالمومنین حیدر، پاره جگر حضرت فاطمه زهرا(س)، گوشواره عرش خدا، آنکه اسباب مغفرت برای جهانیان است؛ آنکه مهرش وطن اصلی مخلوقات است و آنکه ولایتش مایه نجات است؛ آنکه آفریدگارش خود را مسوول دیت خون او کرد؛ آنکه تربتش شفای بیماران است و دعای هر داعی در تحت قبهاش قبول حضرت یزدان و آنکه ائمه هدی از ذریه اوست و آنکه در قیامت، مغفرت بسته به شفاعت اوست؛ یعنی امام اباعبدالله الحسین(ع).
در پایین پای مبارک حضرت، متصل به ضریح مبارک جناب سیدالشهداء(ع) ضریح مطهر منور شبیه پیغمبر و نور دیده حیدر، جوان هجده ساله حسین، تشنهجگرِ حضرت علیاکبر(ع) است. بالجمله سایر شهداء در زیر پای علیاکبر مدفونند و همگی آغشته به خون و از پشت سر مبارک، مسجد بزرگ است که متصل به بقعه مطهر است و پشت سریها در آنجا نماز اقامه میکنند و از در صحن کوچک که داخل میشوی، طرف یمین، منار کاشی است که مشهور به منار کاکاست و از آنجا به بقعه مطهر سه کفشکن دارد و از طرف قبله، دو کفش کن و از در زینبیه که داخل میشوی در آنجا نیز دو کفش کن دارد.
قبور اشخاص مشهوری که در رواق مبارک است: قبر مرحوم محمدعلی میرزا، پسر مرحوم خاقان مغفور فتحعلیشاه و چسبیده به بقعه مطهره، پهلوی آن در یک صندوق، قبر سیدعلی و آقا باقر بهبهانی؛ قبر مرحوم امینالدوله هندی؛ قبر مرحوم میرزا تقی خان امیرکبیر؛ قبر مرحوم حاج میرزا آغاسی؛ قبر جهانگیر میرزا؛ پسر مرحوم نایبالسلطنه؛ قبر حاج ملا صالح قزوینی؛ قبر میرزا مهدی شهرستانی؛ قبر حاج مهدی کلیددار.
از باب قاضیالحاجات که داخل میشوی و از باب صحن کوچک: قبر آقا سیدابراهیم قزوینی؛ روبهروی آن، قبر آقا سیدمهدی، برادر آقا سیدمحمد و شیخ محمدحسین صاحب اصول. در دالان صحن کوچک، قبر شیخالاسلام قزوینی است و قبر آقا سیدمهدی پدر میرزا صادق، داماد آقا سید محمد. قبر آقاحسین، پدر حاجبالدوله در پهلوی سقاخانه دولتی است.
قتلگاه جای اشک و آه و ناله جانکاه است. نظر به اینکه رواق و بقعه مطهر را کرسیوار ساختهاند، چهار پله میخورد تا داخل قتلگاه میشود و الان بلاتشبیه مثل سرداب کوچکی است و جای قتلگاه دورش محجر سنگ دارد و رویش دری دارد و چون تربت از آنجا پیش از اینها برداشته بودند، بسیار گود شده است و از قتلگاه که بیرون میآیی، قبر حبیبابنمظاهر است که والده آقاخان، ضریح برنجی از برای وی ساخته است و سعادت آن پیرمرد شهید آنقدر بوده است که مثل قاپوچی(حاجب، دربان) ضریح وی در در بقعه مطهر اتفاق افتاده که زوار در اول ورود و بیرون آمدن از حرم، آن پیرمرد شهید با سعادت را زیارت میکنند.
صحن مبارک حضرت عباس را مرحوم حاجی محمدحسین ساخته است و به اتمام گنبد مبارک و دو منار کاشی را نیز او با کمال ارادت پرداخته است. پنج در دارد. در قبله، در غربی دو عدد و در شرقی و در شمالی دو باب و منارهها تخمینا هر یک، سی ذرع طول دارد. از ایوان که داخل رواق مطهر میشوی، یک در است و از رواق، دو در است که داخل بقعه منور میشود و ضریح مبارک، یکی از پولاد است و یکی از نقره و علمهای بسیار در میان بقعه مطهره آویختهاند و اشک زوار را در آنجا ریختهاند. همه روزه در ایوان و رواق مبارک روضهخوانی میشود.
نظر شما