مریم مطهریراد، نویسنده کتاب «سفر به آتش» درباره این اثر گفت: رمان «سفر به آتش» بر آن است قبل از هر چیز داستان تعریف کند و بگوید همه بهصورت فردی، حقوقی دارند اما زندگی در جمع معنا مییابد و اگر گذشت نباشد هم فرد به فنا میرود هم جمع.
وی ادامه داد: جنس این اخبار غالبا منفعتطلبانه و تخریبگر است و از آنجاییکه افراد در سطوح تحصیلی مختلف تحتتأثیر پروپاگاندای خبری و در دام غولهای رسانهای هستند قدرت درک و تحلیلشان دستخوش نوسانهای آزاردهنده میشود؛ بهطوری که راه گم میکنند و گاهی در شغلهای مختلف، تصمیمات غلطی میگیرند که منجر به زیان جمعی میشود.
مطهریراد بیان کرد: رمان «سفر به آتش» بر آن است قبل از هر چیز داستان تعریف کند و بعد از آن به انسان بگوید که فرزند زمانهاش باشد و به نفع کشورش داستان واقعگرایانه تعریف کند و بگوید همه بهصورت فردی، حقوقی دارند اما زندگی در جمع معنا مییابد و اگر گذشت نباشد هم فرد به فنا میرود هم جمع.
این نویسنده افزود: این معنا در شکلی گستردهتر بین همسایههای یک کشور هم قابل اطلاق است. هر همسایهای که از جنگ آسیب دیده باشد بیشک دنبال احقاق حق ضایعشدهاش میگردد و کدام کشور است که به خودش حق ندهد؟ اما در منطقه خاورمیانه میبینیم که قدرتهای بزرگی که قرنهاست خود را در این محدوده صاحب سهم میدانند چنان جنگافروزی میکنند که حیات جمعی از کشورها به خطر میافتد، اینجاست که کشورها بهمثابه افراد باید از خودگذشتگی کنند، از ماجراهای فیمابین خود کَنده شوند و نفع جمعی را در نظر بگیرند؛ درغیر اینصورت غافله را دو دستی به دزدان سپردهاند و با سر بیکلاه و پای بیکفش در بیابان رها میشوند.
وی اضافه کرد: حرف اصلی داستان اتحاد است اما خود مفهوم اتحاد معانی و الزامات دیگری در خود دارد که درک آن در داستان به تعداد خوانندگان تأویل و تفسیر میشود. نویسنده در تلاش است رک و راست، صاف و پوستکنده، پرده از حقیقتی بردارد که اجتنابناپذیر است.
رمان «سفر به آتش» تاکید کرد: به هر حال کشور ما با توجه به موقعیت خاص منطقهای و وضعیت استراتژیکی که دارد ناچار است گاهی با همسایگان همداستان شود، از آنجا که این همسایگان غالباً به کشور ما لطماتی وارد کردهاند که در اذهان عمومی قابل جبران و بخشش نیست، درک این مهم را برایشان سخت کرده است؛ چنانچه جنگ در عراق، سوریه و لبنان را توجیهناپذیر میپندارند و خطرات موجود در منطقه را به بهانه مرزهای تفکیکشده جغرافیایی هر کشور نادیده میگیرند؛ غافل از اینکه گاهی برای حفاظت از کشور باید مرزهای فرضی را برداشت و از بالا نگاه کرد.
مطهریراد درباره قصه این رمان هم توضیح داد و گفت: ارسلان، جوانی که پدرش در جنگ ایران و عراق کشته شده، از عراقی جماعت نفرت دارد. از بد حادثه با یک عراقی خوشقواره همکار است. وقتی میبیند الیاس عراقی به مهتاب دختر مورد علاقهاش نزدیک شده، طاقتش تمام میشود و تا کشتن او جلو میرود. ارسلان خیلی زود میفهمد مهتاب وارد دنیایی پنهانی شده و با گروهی همکاری میکند که الیاس هم جزئی از آن است. جریان بسیار پیچیدهتر از آن است که فکر میکرد. در حالیکه نفرتش از الیاس باقی است باید بین ماندن کنار مهتاب و رفتن از ایران یکی را انتخاب کند. روند حوادث راه را برای انتخابی سخت باز میکند.
وی در پاسخ به این سوال که رمان «سفر به آتش» چه ویژگیهای خاصی دارد و چه تمایزی با سایر کتابهای همرده و همموضوع خود دارد؟ گفت: ژانر پس از جنگ که پیش از این رمانهایی در این باب نوشته شده غالباً ژانری اعتراضی با صحنههای منتج از جنگ است که نشان میدهد چگونه انسانها دچار تبعات جبرانناپذیر میشوند اما این رمان طوری جلو میرود که علاوه بر اعتراض به جنگ و تبعات آن، نشان میدهد چگونه گاهی شرایط طوری جلو میرود که ناچار باید به هر شکلی به جنگ ورود کرد. این رمان دیالوگمحور است و برعکس بسیاری از داستانهایی از این دست که بیشتر به کمک روایت و خاطره کار را جلو میبرند، کمتر کار را به راوی سپرده است. دیالوگها با وجود اینکه در موضوعات منطقهای است و تز و آنتیتز را در هم میپیچد اما چالاک و سوار بر داستان است.
نظر شما