در معرفی کتاب «عاصف و الدار»، جدیدترین اثر این نویسنده جوان آمده است:
«نویسنده در این داستانها سعی کرده است فضای آشفته و مبهم این روزهای ایران را به تصویر بکشد. شخصیتهای داستانهای او کسانی هستند که آینده مبهمی دارند، میان سنت و مدرنیته در نوساناند و گاهی به سمت سنت و گاهی به سمت مدرنیته گرایش پیدا میکنند. نمیدانند واقعا از زندگی چه میخواهند. تنها نقطه اتصالشان به ذات زندگی در دین جمع میشود. فقط دین است که میتواند به یاریشان بشتابد و التیامشان بدهد. اگر میخواهید آدمهایی را که این روزها اطراف خود میبینید بهتر بشناسید این مجموعه داستان را بخوانید؛ چون احساس میکنید شخصیتهای این داستانها را هرروز اطراف خود میبینید.»
محمدقائم خانی در گفتوگو با ایبنا درباره اینکه چرا قالب داستانکوتاه را برای کتاب جدید خود انتخاب کرده است گفت: داستان کوتاه عرصهای است برای آزمودن ایدههای نو. خیلی از ایدهها را میتوان در داستان کوتاه امتحان کرد ولی در رمان به دلیل بزرگبودن عرصه، به این راحتی نمیشود. من ایدههایی داشتم که در یکی دو داستان نوشتم ولی آن شکلی که میخواستم نشد و مدام از زوایای دیگر با داستانهای کوتاه دیگر به آن نزدیک شدم و دیدم حول آن ایدهی مرکزی شش، هفت داستان نوشتهام و جمعشان کردم.
وی ادامه داد: حس کردم چون در نسبت با یک ایده نوشته شدهاند، میتوانند یک کتاب شوند. مجموعه داستانی شد و برای ناشر فرستادم و نشر صاد از آن استقبال کرد. تجربهورزی تقریبا دلیل اصلی بود که این ایده به داستانهای کوتاه تبدیل شود. در داستان کوتاه مشخص میشود که ایدهام موفقیتآمیز است یا شکست میخورد؛ در رمان خیلی طول میکشد.
این نویسنده در توضیح اینکه چالش و درگیری بین سنت و مدرنیته تا چه حد میتواند بر روحیات انسانها تأثیر بگذارد و چه تاثیراتی دارد بیان کرد: تقریبا معتقدم به اینکه ما ایرانیها اکثرا در حیثیت جمعیمان نوعی سرگردانی داریم و در خیلی از کتابها مخصوصا در این مجموعه داستان حس میکنم این نکته منعکس شده است. ما واقعا سرگردانیم و چیزی نیست که با یکی دوبار روایت حل، و همه عناصر آن شناخته شود. این سرگردانی هم عرصه ملی ما را تحتالشعاع قرار میدهد و هم زندگی شخصیمان، و یکی از دلایلی که بعضی مسائل گاهی برایمان خیلی پررنگ میشوند بهخاطر همین سرگردانیهاست.
وی افزود: بهنظرم یکی از دلایل اینکه چیزی مثل مهاجرت اینقدر مسئله شخصی و ملی شده، سرگردانی است. اینها از زوایای مختلف در کتاب جدیدم آمده است و تقریبا در همه داستانها، موضوع سرگردانی مطرح میشود. اینکه بهراحتی نمیتوانیم انتخاب کنیم؛ چیزی را برگزینیم و چیزی را کنار بگذاریم. خودِ این سرگردانی فشار مضاعفی را در زندگی شخصی، عمل سیاسی-ملی و حتی اقتصاد ایجاد میکند؛ یعنی ما واقعا نمیدانیم که بر چه بایستیم و یکبار برای همیشه حول آن کارهایمان را پی بگیریم. مدام در جاهای مختلف سرک میکشیم و این سرگردانی را داریم و خب فشارهای خیلی زیادی به ما وارد کرده است. بهنظرم بخشی از ناکارآمدی ما در حوزه شخصی و ملی ناشی از همینجاست.
خانی در پاسخ به این سوال که «آیا کسی که از دین دور شده است با خواندن این کتاب به فکر فرو میرود؟ و آیا چنین قصدی داشتید که داستانها تأملبرانگیز باشند؟» توضیح داد: عنصر دین در این کتاب جدی است و در ایدهی مرکزی سهم مهمی دارد. نمیدانم کسی که از دین دور شده است میتواند با این کتاب به فکر فرو برود یا نه. خودم حس میکنم کار ادبیات داستانی همین ایجاد پرسش است؛ آدمها را دعوت کند به فکرکردن و تأملکردن. چه کسانی که روی به دین داشته و چه کسانی که پشت کرده باشند دعوت میشوند که فکر کنند، حداقل دعوت میشوند که این سرگردانی ما را ببینند و به رسمیت بشناسند. خیلی امیدوارم که این اتفاق بیفتد. مهمترین قصدم از ورود به ادبیات داستانی همین است؛ این تأمل نباشد خیلی علاقهای به سرگرمیها و چیزهای دیگر نوشتن ندارم و اگر بخواهد فارغ از این چیز باشد دیگر جذابیت زیادی برایم ندارد.
وی در پایان گفت: وقتی چنین موضع و دعوتی هست حالا عناصر مختلفش از جمله جذابیت میتواند عامل تهیجکنندهای باشد که تبدیل به اثر کاملتری شود. اصل ماجرا تأمل و فکر کردن است و اصلا من حس میکنم بخش مهمی از مشکلاتمان بهخاطر همین تأملنکردن دارند تکرار میشوند. بعضی مسائلمان از 30 سال پیش، 70 سال و حتی بعضی 200 سال هنوز ماندهاند؛ بهخاطر این است که این تأمل را نداریم و درجا میزنیم و مسائلمان پیش نمیروند. بله، من چنین قصدی دارم و امیدوارم که این اتفاق بیفتد.
مجموعه داستان کوتاه «عاصف و الدار» در 162 صفحه با قیمت 66 هزار تومان در دو نسخهی الکترونیکی و کاغذی از سوی نشر صاد منتشر شده و در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
نظر شما