چهارشنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۰۸:۳۲
ایمان، مسئولیت‌پذیری و دفاع وجب به وجب از خاک کشور

آیت‌الله جمی که کتاب «نوشتم تا بماند» روایت ایشان از روزهای محاصره آبادان و جنگ در خوزستان است: می‌گوید روزی یکی از جوان‌ها نزدم آمد و سوال کرد من کفاره دو روز روزه بدهکارم. اگر در این گیر و دار کشته شوم، خداوند من را می‌بخشد؟ با خود حدیث نفس کردم آیا با داشتن این جوانان مؤمن باز ما در این جنگ شکست می‌خوریم؟

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)‌، یادداشت‌های روزانه آیت‌الله جمی که در روزهای محاصره آبادان امام جمعه این شهر بود سال 1386 به کوشش محسن کاظمی به کتابی با عنوان «نوشتم تا بماند» تبدیل شد و انتشارات سوره مهر هم این کتاب را چاپ و منتشر کرد. این کتاب روایتی ملموس از آن مقطع به خواننده عرضه می‌کند، از اظهارنظرهای کلی می‌گذرد و ما را به عمق ماجرا می‌برد.
 
نیروهای ایرانی هنوز شهرهای آبادان و اهواز و سوسنگرد را تحت کنترل خود دارند
هفتم اردیبهشت 1360 رادیو بی‌بی‌سی، از زبان یکی از کارشناسانش به نام جان دانر در گزارشی تحلیلی به روند جنگ ایران و عراق پرداخت و به زعم خود، شرایط دو طرف درگیر را بررسی کرد. دانر در آن برنامه گفته بود «این جنگ هفتمین ماه خود را می‌گذراند و مدتی است که هیچ‌کدام از طرفین موفقیت چندانی به دست نیاورده‌اند. در استان خوزستان که محل تمرکز اصلی دو طرف است فعالیت‌های پراکنده توپخانه و زیر آتش گرفتن مواضع یکدیگر به امری عادی تبدیل شده است. نیروهای ایرانی هنوز شهرهای آبادان و اهواز و سوسنگرد را تحت کنترل خود دارند و از ماه‌های آخر سال گذشته میلادی تا به حال نیروهای عراقی دست به حمله‌های قابل توجهی برای عقب راندن نیروهای ایرانی نزده‌اند و تکیه خود را روی توپ‌های صحرایی دورزن خود قرار داده‌اند که موجب وارد آوردن خسارات مالی وسیعی در شهرهای ایران شده است.»
 
کارشناس این برنامه رادیویی صحبت‌هایش را چنین ادامه داد که «در این اوضاع و احوال، نیروهای ایرانی دست به محکم ساختن مواضع دفاعی خود در این شهرها زده‌اند. قدرت تدافعی ایران در حال حاضر بسیار منظم‌تر از ماه‌های اول جنگ است. از زمان آغاز فصل باران‌های بهاری در دشت‌های خوزستان، دو طرف از دست زدن به هرگونه حمله واحدهای موتوری خودداری می‌کنند. در آسمان هم نیروی هوایی دو طرف چندان خودنمایی از خود نشان نمی‌دهند و در تعیین وضعیت جبهه‌ها موثر نبوده‌اند. سه هفته پیش، ایران ادعا کرد یک پایگاه هوایی عراق در نزدیکی مرز اردن را از طریق هوا مورد حمله قرار داده‌اند. عراق نیز مدعی شد که یک چنین حمله‌ای تنها با کمک سوریه ممکن بوده است. سوریه نیز علی‌رغم پشتیبانی کلی‌اش از ایران در جنگ با عراق، این ادعای مقامات عراقی را رد کرد. در هر حال این حمله هوایی به هر صورت که انجام گرفته باشد، از نقطه‌نظر تبلیغاتی برای ایران بسیار مهم و حائز اهمیت بوده است.»
 
آیا با داشتن این جوانان مؤمن باز ما در این جنگ شکست می‌خوریم؟
اما ماجرا به این سادگی نبود و کلی‌گویی‌های تحلیل‌گر این رسانه انگلیسی، اگر نه نادرست، که برای بیان واقعیت ناکافی بود. ایران به قول او «شهرهای آبادان و اهواز و سوسنگرد را تحت کنترل» داشت، زیرا نظامیان و نیروهای داوطلب و حتی مردم عادی و غیرنظامی برای حفظ وجب به وجب این شهرها می‌جنگیدند. با تکیه بر ایمان هم می‌جنگیدند. آیت‌الله جمی که آن روزها امام جمعه آبادان بود و در شهر، در بحبوحه محاصره و درگیری‌ها حضور داشت در خاطراتش، به بخش‌هایی از این مبارزه تا آخرین نفس می‌پردازد. کتاب «نوشتم تا بماند» (کاری از محسن کاظمی، انتشارات سوره مهر) روایت ایشان از آن روزهاست. روزی از روزهای محاصره و بمباران «یکی از جوان‌ها سوال کرد من کفاره دو روز روزه بدهکارم. اگر در این گیر و دار کشته شوم، خداوند من را می‌بخشد؟ با خود حدیث نفس کردم آیا با داشتن این جوانان مؤمن باز ما در این جنگ شکست می‌خوریم؟»
 
روایت آیت‌الله جمی با خاطره‌ای دیگر ادامه می‌یابد. «قبل از غروب بود که گفتند مادری با شما کار دارد. وقتی فهمیدم مادر شهید است خود را آماده می‌کردم که با چه لحنی به او تسلیت بگویم و او را دلداری بدهم. اما قبل از این که جمله‌ای بگویم او که یک پسر دیگرش همراهش بود و شاید 12 یا 13 سال داشت، گفت آقا راجع به فرزند شهیدم چیزی نفرمایید. ما آرزو داشتیم به فیض شهادت برسد. این دومی را هم آورده‌ام تقدیم کنم.» یا آنجا که از یکی از زنان داوطلب، که اتفاقاً زنی تحصیل‌کرده هم بود گفت؛ «به من تلفن کرد که آقا من بچه‌ام دست‌وپا گیر است و صدای انفجار توپ و خمپاره و بمباران‌های هوایی او را خیلی وحشت‌زده کرده. می‌خواهم او را تهران نزد مادرم رسانده، خودم برگردم. شرعاً اجازه دارم این کار را بکنم یا خیر؟»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها