مهدی توكليان، عکاس و روزنامهنگار در یادداشتی که در اختیار ایبنا قرار داده، به روز هنر انقلاب پرداخته است که در ادامه میخوانید.
هنر؛ بزرگتر از زندگی
پدیدآوردن، بازآفرینی یا باز نمایاندن هر عین یا معنا به نحو کمال مطلوب آن، برخی از تعاريف مربوط به هنر است و به عبارت ديگر هنر، نسخه دوم خلقت است و تاثير هنر و آثار هنری خلق شده توسط هنرمندان متعهد و اخلاق محور بر هيچ انسان علاقهمند به فرهنگ و هنر پوشيده نيست؛ چراكه هنر تاثيرگذار با فطرت انسانها ارتباط برقرار كرده و تاثير خود را بر جای خواهد گذاشت. هنر، آفریننده جمال است و تصویرگر کمال. هنر، پایبندی به ارائه مطلوبی از جلوهگریهای برترین هنرمند، یعنی خالق هستی است. همان که سازههای عظیم هنری از سرپنجه زیبای صنعتش فوران کرده است. همان که جهان را با چنین پدیدههایی افسونگر و رنگهایی اعجابانگیز و جمالی چنین دل آرا و چشمنواز و بصیرت افزا پدیدار ساخته است هنر بزرگتر از زندگی است. هنر فرزند آرزوهای انسان است. آرزوهایی که زندگی، تولید و جامعه را شکل دادهاند. هنر دریچهای است به سوی دنیای مطلوب و نقبی است در بنبست تکرار و از این رو، هنر طراح زندگی است و جلودار و پیشرو آن. هنر روزنهای است به سوی دنیای خواستهها و آرزوها، آرزوهایی بزرگتر از زندگی و بیشتر از امروز، آرزوهایی که نیازها را رویا ندیدهاند و نیازهایی که زندگی را به چرخ انداختهاند. با این دید، هنر راهی در بنبست است، نه همچون ابزاری در دنیای موجود و به همین سبب همیشه جادو و علم و فلسفه و هنر در کنار هم بودهاند، نه ادامه یکدیگر. جادوگر و دانشمند هر دو تسخیر میکنند، اما هنرمند از تسخیرها و تکرارهای خستهکننده فرار میکند. هنرمندان همواره با هنر خود طرحی نو میاندازند و نقبی به نور میزنند و دریچهای به سوی کوچه محبوب و روزنهای به سوی دنیایی بزرگتر از امروز میگشایند.
ای پسر! کسب هنر کن تا که نام آور شوی/ ور بماندی از هنرها، بهر ننگ آماده شو! (ملک الشعرای بهار)
کارکرد هنر در همبستگی و نظم اجتماعی
فارغ از كاركرد مناسبت گونه رويدادهای مهم توجه به اهداف مهم و تاثيرگذار و استفاده بهينه و بهنگام از فرهنگ و هنر و رسانه در كنار هنری مانند ارتباطات با تمام شيوههای مدرن و تازهاش میتواند زمينهساز مناسبی در ضرباهنگهای مهم زمانه ما قرار گيرد. فرهنگ و دین به عنوان یکی از موثرترین عناصر در ایجاد و گسترش همبستگی، استحکام و نظم اجتماعی است كه نبايد در رويدادهای مناسبتی مغفول واقع شود؛ چرا كه به همين دليل مهمترین نتیجه و کارکرد نظام اخلاقی، نظام باورها، ارزشها و باورهای مشترک جامعه میداند که در پرتوی آن نظم اجتماعی برقرار بماند و بسياری از آسيبهای اجتماعی مانند جرم، ناهنجاری و خود کشی کاهش یابد و هرج و مرج رخت بربندد و به تبع آن امنیت و ثبات اجتماعی برقرار گردد بدين لحاظ سازمانها، ارگانها و نهادهای گوناگون با كاركردهای متنوع و متفاوت جهت برطرف كردن نياز آموزش به وجود آمدهاند تا به نیازهای آموزش فرهنگی و هنری برای تمام سنين به ويژه تربيت نخبگان هنر و فرهنگ پاسخ دهند. آموزش صحيح و اصولی هنر و احساس امنيت آموزشی اصولی و استوار بر مبنای ارزشها و متكی بر سنتها و آيينهای ايرانی و اسلامی، از جمله نيازهای انسانی است كه قدمتی به وسعت تاريخ بشر دارد.
فرهنگ و هنر بخشنامهای نیست!
در تاريخ پر افتخار ايران اسلامی جامعهای از اصحاب فرهنگ و هنر را سراغ نداريم كه فارغ از دغدغهها و معضلات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی روزگار را سپری كرده باشند؛ اما در رسالت تربيتی و آموزشی خود كوتاهی نكرده و تمام تلاش خود را بر انتقال مفاهيم ارزشمند به كار گماشتهاند و اما امروزه با پيچيدهتر شدن جوامع انسانی و ارتباطات بشری بحث آموزش فرهنگ و هنر و احساس امنيت اجتماعی نيز شكل ويژه و ابعاد گوناگونی به خود گرفته است اين موضوع مهم و حياتی بستگی به ساز و كار و عملكرد مناسب نهادها و سازمانهای متعدد فرهنگی، اجتماعی، سياسی، اقتصادی، مديريتی، انتظامی و ... دارد تا بر اساس منويات و دستورالعملهای ديينی و آيينی و استوار بر ارزشهای مهم ايران اسلامی تاثيری مضاعف گذاشته و بپذيرند كه فرهنگ و هنر تنها از طريق بخشنامه و دستورالعملهای اداری قابل اجرا نخواهد شد.
امروزه، مصرفگرایی نوین به شکل بیرویه یک آسیب اجتماعی است که مستلزم شناخت علمی و سپس درمان اساسی، یا به عبارت دیگر برنامهریزی است. این موضوع از آنجايی حايز اهميت است كه ميزان تغییرات فرهنگی به تصویر کشیده شوند و نمایان کننده اهمیت مصرف کالاهای فرهنگی شود. نگاه سختافزاری و نظارتی صرف به موضوع آموزش هنرمندان و نخبگان فرهنگ و هنر ، همان نگاه سنتی است که در جامعه پیچیده و متغیر کنونی پاسخگو نیست و لزوم نگاه جامعتر و موثر دانستن تمامی بخشهای و نهادهای جامعه در تامین نيازهای آموزشی مبتنی بر شرايط حاضر جهانی و نگاه همه جانبه جهان شمول در آموزش جامعه خصوصا جامعه زنان را طلب می کند تا آنگاه راهکارهای کاملتر و کارشناسیتری ارائه و اجرا شود و آن زمان است كه پس از گذشت ساليان طولانی از شهادت سيد شهيدان اهل قلم میتوان به بزرگداشت چنين مناسبتی با نگاه تحول گرايانه و نو انديشانه اميد داشت.
سواد رسانهای و سوادآموزی رسانهای
لزوم فراگیری سواد دیجیتالی از استفاده از وب سایتهای شبکههای اجتماعی اهمیتی دو چندان پیدا میکند. شبکههای اجتماعی امکانات و فرصتهای بسیار گستردهای را در اختیار کاربران قرار میدهند که تاکنون در هیچ رسانهای سابقه نداشته است، آموزش در بخش رسانه نيز از ضروريات آموزش هنرمندان و نخبگان محسوب میشود. سواد رسانهای به زبان ساده عبارت است از مجموعه مهارتهایی که شهروندان برای مواجهه با رسانههای جدید از جمله شبکههای اجتماعی لازم است بیاموزند. جایگاه رسانه و اثرات رسانهها بر روی مخاطبین و تأثیرگذاری تبلیغات بر ذهنیت افراد و ایجاد ذهنیت مصرفی نسبت به کالاها از جمله مصرف کالاهای فرهنگی اهمیت مسئله آشکار میشود. بنابراین در دنیای امروز رسانههای جمعی یکی از اجزای اساسی جوامع بشری هستند.
نيروی انسانی نوانديش و نوگرا، مؤثرترين و مهمترين ركن تحولات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی هر كشوری است و انسان شريفترين و با ارزشترين سرمايه و منبع عظمت و كمال هر مجموعه فعال محسوب میشود. نيروی انسانی متخصص و متعهد در يک جامعه با كردار، اعمال و اتخاذ تصميمهای صحيح و به موقع خود میتواند همواره برای جامعه خود ارزش اضافی ايجاد کند. بیشک در دنيای كنونی، آموزش صحيح و اصولی نقش بسیار مهمی در تاثیرگذاریهای مختلف فرهنگی دارند و متوليان اين آموزشها انسانها هستند؛ انسانهايی كه در كالبد جامعه روح میدمند و زيست بوم فرهنگی و هنری جامعه را نقشی دگر میزنند و بازنمایی آرمانها و ارزشها، به زبان هنر محقق خواهد شد.
هنر برای هنر؛ یک شعار توخالی
مقام معظم رهبری حفظه الله و امام خمينی قدس سره بر استفاده از هنر و تربیت هنرمندان متعهد جهان اسلام تاکید ویژه داشتهاند. در مقابل هنر متعهد، هنری است که مسئولیتی برای خود نمیبیند. هنرمندان غیر متعهد گرچه به ظاهر خود را رها از هر قیدی میبینند امّا در جهان کنونی هنرشان در خدمت شهوت، خشونت، ابتذال و استحاله هویت انسان و جامعه قرار گرفته است. (آیتالله خامنهای، 1380،75) امروز هنر غیر متعهد در خدمت ترویج بیاخلاقی و لاابالیگری غربی است و هنر به وسیلهای برای تبلیغ فرهنگ منحط غرب بدل شده است و دستگاههای استکباری و استعماری برای پیشبرد هدف خود از این هنر بهره میبرند. (آیتالله خامنهای،20/1/79) و عمده تلاش خود را معطوف به دروغپردازى، تهمت و افتراء بر فرهنگ الاهى اسلام ساختهاند. (امام خمینی، صحیفه نور،ج20، 441) در مجموع میتوان گفت جریان هنر برای هنر به جز شعاری تو خالی چیزی نیست و در حقیقت اینگونه هنر برای اقتصاد، سیاست و سیادت و برتری استکبار است. (شهید مطهری،یادداشتها،ج4،133)
بنابر این برای مقابله با هنر مبتذل غربی و استکباری، ترویج اندیشه و عمق بخشی آگاهی برای هنرمندان جهان اسلام ضروری است. در اندیشه انقلاب اسلامی هنر یک ثروت الهی است. ثروتی عظیم و ماندگار که مانند همه ثروتهای عالم میتوان از آن استفاده مثبت و منفی کرد. همانطور که هنر زبان رسای اخلاق و فضیلت است در جهت مخالف نیز بسیاری از قدرتهای جهان از هنر به عنوان ابزارى براى از بین بردن فضيلت و ترویج مادّيگرى سوءاستفاده مىكنند.(آیتالله خامنهای، 1370،235) با همین ملاک، نخستین تقسیمبندی شکل میگیرد؛ هنری که متعهد به اصول انسانی، اخلاقی و دینی است و زبان هنر را برای نجات انسان به کار میگیرد در ادبیات انقلاب اسلامی هنر متعهد نام میگیرد. در مقابل دسته دوم، هنری است که تعهدی به حقیقت ندارند. هنری یله و رها و بدون قید و بند که فساد، بیاخلاقی و بیدینی را ترویج میکنند و انسانیت انسان را نادیده میگیرد.(آیتالله خامنهای، 1380،74) توجه به این تقسیمبندی هنر مسئولیتی ویژه را متوجه هنرمند میسازد. از آنجا که هنر و هنرمند در غرب ابزاری برای هژمونی غرب بر جهان اسلام و تسلط گفتمانی و ترویج و جایگزینی ارزشهای غربی به جای ارزشهای الهی اسلام هستند، تربیت هنرمندان شاخص ايران اسلامی به منظور مقابله با ارزش سازی غربی و ترویج ارزشهای اسلامی به منظور تمدنسازی اسلامی است.
توانایی تولید آثار هنری و اثر مستقیم در تربیت نیروی انقلابی در جامعه بزرگ اسلامی و توانایی تولید اندیشه و ترویج گفتمان مقاومت و استکبار ستیز میتواند بخشی از دستاورد آموزش نخبگان و تربيت هنرمندان نسل جديد جامعه ايران اسلامی باشد.
نظر شما