ایزابل وِیدنر جایزه گلداسمیت (با سویه داستان به بدیعترین شکل ممکن) را برای «طلای تمامعیار» دریافت کرد. داستان یک نظافتچی مهاجر که بازتابی از زندگی خود اوست.
جایزه ۱۰ هزار پوندی گلداسمیت -که با همکاری نیو استیتسمن در سال ۲۰۱۳ راهاندازی شد- به داستانی تعلق میگیرد که قالبها را میشکند یا فرصتهای فرم رمان را گسترش میدهد. از برندگان پیشین میتوان به لوسی المان و ایمیر مکبراید اشاره کرد.
وِیدنر -که پیش از این نیز در سال ۲۰۱۹ برای «ما از الماس ساخته شدهایم» در فهرست کوتاه این جایزه قرار گرفته بود- توانست برای سومین رمان خود برنده شود. «طلای تمامعیار» برای برنده شدن با رمانهایی نظیر «صندوق شماره ۱۹» کلیر-لوئیز بنت، «یک روز آسمانی» لئون راس و «خراش کوچک» ربکا واتسون رقابت داشت. این رمان داستان یک نظافتچی مهاجر نانباینری را دنبال میکند که در لندن دستگیر میشود. پنینسیولا پرس، ناشر این اثر، آن را به مثابه «محاکمه کافکا که برای عصر سمپاشی ذهنی نوشته شده» توصیف کرده است.
کامیلا شمسی، از داوران امسال این جایزه گفت: «وِیدنر هوش زنده و متمایزی دارد که با فشارآوردن به قالب داستان ما را وادار میکند به اطرافمان به شیوهای جدید نگاه کنیم و شاید برای اولین بار خیلی چیزها را ببینیم. سفر در زمان محدود به محدودیتهای گوگلمپز هرگز به پای قلب انسانی این داستان پیرامون دوستی، هنر، بیعدالتی و تمام چیزهایی که میتوان و نمیتوان تصور کرد نمیرسد.»
وِیدنر در آلمان بزرگ شد و در ۲۰ سالگی برای زندگی به بریتانیا رفت. او در حال حاضر مدرس ارشد نویسندگی/ اجرای خلاق در دانشگاه کوئین مری لندن است. او تابستان امسال در مصاحبه با گاردین گفت زندگی قهرمان داستان -که به عنوان یک نظافتچی کار میکند و در عین حال تولید یک پروژه هنری با سرمایه جمعی را به عهده دارد- بازتابی از زندگی خود او تا همین چند سال پیش است.
او گفت: «بسیاری از افرادی که به عنوان مهاجر به لندن میآیند، بهویژه مهاجران کوئیر، این کارها را انجام میدهند، درحالیکه تلاش میکنند کارهای جاهطلبانهتری داشته باشند و در عین حال با ساختارهای ظالمانهای که بر زندگیشان اثر میگذارد، دست و پنجه نرم کنند. من تا اواسط ۳۰ سالگیام -زمانی که از دانشگاه روهمپتون برای دکترا بورسیه تحصیلی گرفتم- شغلهایی با حداقل دستمزد داشتم. من نوعی از پیچیدگی را به صحنه میبرم که اغلب در رمانها نمیبینیم. شخصیتهای طبقه کارگر در داستانها اغلب یک کار انجام میدهند: کار. و شاید کمی هم جنایتکار باشند، همین و بس.»
وِیدنر گفت: «جایزه گلداسمیت نیاز مبرم داشت که ایدههای جدیدی در رابطه با رمان ترویج کند. من رمان انگلیسی را یک فناوری برای بازتولید ارزشهای طبقه متوسط سفیدپوست، زیباییشناسی و نوع خاصی از وطنپرستی «قابل قبول» میدانم. بنابراین این موضوع باید تغییر کند، و نه فقط بهطور نامحسوس. با تجربهای که من دارم، خوانندهها با حس کنجکاوی و ماجراجویی خود بیش از حد آمادگی دارند تا با فرمهای جدید و ناآشنای نوشتن روبهرو شوند و آنطور که اغلب تصور میشود ترس و حالت تدافعی ندارند.»
نظر شما