شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۰ - ۱۰:۵۵
در «گزارش گمان‌شکن» با یک بازروایت خیانت‌کارانه به اصل روایت روبه‌رو هستیم

علی شمس در توضیح رمان «گزارش گمان‌شکن» گفت: در این اثر با یک بازروایت خیانت‌کارانه به اصل روایت روبه‌رو هستیم. این رمان ترکیبی از وقایع و جعلیات است که آنقدر درهم تنیده شده‌اند که نمی‌توان آنها را از یکدیگر تمیز داد که دربرگیرنده زندگی خودم، شنیده‌ها، ارجاع به‌مثابه پاورقی که مانند یک امر بیرونی اما تاثیرگذار در بخشی از مسیر قصه عمل می‌کند و همچنین استفاده از تکنیک اعتراف است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به‌تازگی رمان «گزارش گمان‌شکن» نوشته علی شمس از سوی نشر نیماژ به چاپ رسیده است. نام علی شمس برای اهالی تئاتر و سینما نام آشنایی است، با این حال «گزارش گمان‌شکن» نخستین رمان وی است. او پیش از این نمایشنامه‌ها و ترجمه‌هایی به چاپ رسانده که با استقبال خوب مخاطبان روبه‌رو شده است. در «گزارش گمان‌شکن» به وضوح می‌توان دغدغه روایی شمس را برای خلق جهانی که همزمان هم فرم رمان و هم فرم نمایشنامه را دارد، دید و تنشی که از به‌کارگیری این دو فرم که به‌نوعی در ضدیت با هم قرار دارند، به چالش‌های روایی رمان دامن می‌زند. او با جعل تاریخ به ایجاد تاریخی درون‌متنی که با ارجاع بیرونی معنا می‌یابد، دست زده است. در این نظام روایی‌، بازروایت تاریخ با تمام پیچیدگی‌هایش به‌واسطه نوعی نگاه شخصی صورت می‌گیرد و اجازه می‌دهد که گمانه‌های مختلف از مرگ فواد ثریا در عرصه روایت جان بگیرند و راه خودشان را بروند. در «گزارش گمان‌شکن» نویسنده فرمی بازیگوشانه و طنز را برای روایت برگزیده تا به این واسطه بنای درامای خود را بنیان بگذارد. در ادامه گفت‌وگوی ما با این نویسنده، کارگردان و نمایشنامه‌نویس را می‌خوانید.

در ابتدا بگویید چه شد که قالب و فرم رمان را برای نوشتن «گزارش گمان‌شکن» انتخاب کردید؟
همان‌طور که در خود رمان نوشته‌ام همواره طرح‌هایی برای نوشتن یک رمان داشتم؛ اما بیشتر اوقات به بن‌بست می‌رسید. در این کار ایده‌ام این بود که به فرمی برسم که بتواند هم نمایشنامه و هم رمان باشد و با این رویکرد «گزارش گمان‌شکن» را شروع کردم. از طرفی تلاشم بر این بود تا فضایی بسازم که دائم به بیرون از خودش ارجاع بدهد و بیرون از خودش را برای پیشبرد قصه به یاری بطلبد و حتی نویسنده را نیز وارد فضای متن بکند. طرح اینگونه است که یک نویسنده می‌خواهد نمایشنامه بنویسد و برای توسعه روایتش با استفاده از روای دانای کل، میان دیالوگ و دراما در گردش است.

به‌نظرم این تنش‌های درون‌متنی به‌نوعی با ایجاد مرز نامشخص میان رمان و نمایشنامه ایجاد شده است که بیشتر ارجاع به بیرون دارد و ایده‌محوری خود را با جعل آگاهانه هر آنچه هست، نشان می‌دهد.
بله! من در مواجهه با متن وقتی به کلمه می‌رسم علاقه‌مندم که دست به جعل بزنم و در این کار حتی اسم رمان نیز جعلی‌ است که آن را از یک متن پهلوی که صادق هدایت نیز بر روی آن کار کرده، به عاریه گرفته‌ام. در روایت کردن هم دوست دارم که روایت را مخدوش یا معکوس یا با زاویه دید دیگری روایت کنم. در «گزارش گمان‌شکن» نیز با یک بازروایت خیانت‌کارانه به اصل روایت روبه‌رو هستیم. این رمان ترکیبی از وقایع و جعلیات است که آنقدر درهم تنیده شده‌اند که نمی‌توان آنها را از یکدیگر تمیز داد که دربرگیرنده زندگی خودم، شنیده‌ها، ارجاع به‌مثابه پاورقی که مانند یک امر بیرونی اما تاثیرگذار در بخشی از مسیر قصه عمل می‌کند و همچنین استفاده از تکنیک اعتراف است. در «گزارش گمان‌شکن» تغییر زبان به تبع تغییر فرم‌های مکرر اتفاق می‌افتد و به همین دلیل است که در این رمان ما با یک زبان مشخص سروکار نداریم.

من تلاش کرده‌ام حاشیه را به‌عنوان بخشی از متن به کار بگیرم و به‌واسطه همین میانجی دست به تغییر و مخدوش‌سازی قصه و روایت زده‌ام و همچنین از طریق کنار هم‌نشانی عناصری که در ظاهر ارتباطی بهم ندارند، فرم، روایت و قصه را در یک کل انسجام‌‌یافته سامان داده‌ام و زمانمندی این عناصر دست به یک بازیگوشی تمام در قالب رمان زده‌ام. 
در رابطه با همین نگاه بازیگوشانه و رویکرد طنزآمیز به روایت و قصه بیشتر توضیح دهید.
نگاه طنزآمیز همیشه در تمام کارهایم با من بوده و رد آن را می‌توان در کارهایم دنبال کرد. من به این حرف دورنمات که می‌گوید: «کار ما در سیاست به بمب ناپالم رسید، در تئاتر هم به کمدی می‌رسد.» بسیار معتقدم.

به‌گمانم رویکرد طنزآمیز در صحنه تفاوت عمده‌ای با طنز در رمان داشته باشد.
به هر حال، یک نویسنده آن را نوشته و من ایجاد یک حفره شوخانه را در یک برهوت تراژیک بسیار دوست دارم و از تضارب این دو نقطه کارکرد مهمی می‌توان بیرون کشید.

علی شمس از تاریخ چه می‌خواهد و اساساً جذابیت تاریخ برای او در چیست؟
جذابیت تاریخ برای من در بازنویسی آن است و از طرفی می‌خواهم به «اگرهای» تاریخ جور دیگر پاسخ دهم و ببینم چگونه می‌شود سرنوشت محتوم تاریخی را به شکل دیگری رقم زد. به همین خاطر است که در ساحت روایت علاقه‌مند به جعل و باژگون‌کردن تاریخ یا دوباره‌نویسی آن هستم تا با یک روای دانای کل در نحو روایت آن دست ببرم و به‌نظرم تنها جایی که این امر ممکن می‌شود، در متن است؛ چراکه تنها جهان بی‌نهایتی است که می‌شود در آن هر کاری کرد.

پس تکلیف حال و آینده چه می‌شود؟ «گزارش گمان‌شکن» با اکنون و آینده چه نسبتی دارد؟
فکر می‌کنم بشر بیش و پیش از اینکه چشم به آینده داشته باشد، به گذشته می‌نگرد. گذشته مانند سیاره مشتری که بزرگ و گرد پیش چشم ماست و چشم‌انداز ما را اشغال کرده است. برای فهم آینده یا درک حال، اجتنابی از گذشته نیست. کمااینکه اگر به آن به‌عنوان یک نگره فلسفی نگاه کنیم، لحظه مدام در حال تبدیل به گذشته است و ناپایداری اکنون به‌نفع گذشته است. و گویی هرلحظه که ادعای اکنونیت می‌کند را به خودش جذب و آن را به گذشته بی‌بازگشت تبدیل می‌کند. از طرفی سایه گذشته به دلیل تعین‌داشتن بسیار پررنگ‌تر از هر زمان دیگری‌ست.

با این حساب شما گذشته را به‌نفع زمان محتوم یا روایت خلاقانه جعل کرده‌اید؟
جعل گذشته در برابر یک ابرروایت محتوم به‌نوعی ایجاد تکنیک در ساختار روایی است و بر همین اساس جعل گذشته به‌نفع یک روایت خلاقانه صورت می‌پذیرد. همچنین در ایجاد شخصیت هم چنین رویکردی در نظرم بوده که با استفاده از یک اسم آیکونیک که لزوماً هیچ شناختی با خود به همراه ندارد و فقط یک حس و بوی آشنا و کمی صمیمی به انسان القا می‌کند، دست به بازروایت تاریخ اسم‌ها و کتاب‌های مختلف زده‌ام که اصلاً پیش از این وجود نداشته‌اند و این جعلی است که در خود متن به‌عنوان یک حقیقت درآمده و به دلیل آنکه ارجاع‌محور است، دارای اصالت نیز هست. اگرچه بیرون از متن جعلی تمام‌عیار است.

رمان «گزارش گمان‌شکن» نوشته علی شمس در 162 صفحه، شمارگان 500 نسخه و با قیمت 39 هزار تومان توسط نشر نیماژ به چاپ رسیده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها