معرفی و بررسی کتاب «تأملی بر ارتباطات علم و تجربه ایران»
کتابی برای آموزش اصول، سبکها و تکنیکهای روزنامهنگاری
این کتاب رویکرد جدیدی به رابطه علم _ جامعه پیشِ رو مینهد. این کتابْ اصول، سبکها و تکنیکهای روزنامهنگاری را به مخاطب آموزش میدهد و میتوان آن را راهنمای عملی مناسبی ارزیابی کرد. فصلهای مختلف این کتاب با تمرکز بر چالشهای روزنامهنگاری علم نوشته شدهاند و در کل مناسباند؛ اما چون نویسندگانش خارجیاند، چالشهای مورد اشاره با مشکلات و مسائل روزنامهنگاران ایرانی متفاوت است.
در بخشی از مقدمه کتاب میخوانیم: «بسیاری از افراد دوست دارند بدانند در حوزه علم چه خبر است. آنها دوست دارند پاسخ سؤالهایشان را از زبانِ یک متخصص بشنوند و درباره کشفیات جدید علم نیز آگاه شوند. حتی ممکن است برخی از آنها بگویند اطلاعات ضد و نقیضی درباره یک موضوع شنیدهاند. مثلاً، در جایی متخصصی گفته که سس گوجهفرنگی مضر است و در جای دیگر، متخصص دیگری گفته که سس گوجهفرنگی مفید است. خیلی از مردم علم را دوست دارند؛ ولی از پیچوخم روش علم و اتفاقاتی که در مؤسسات علمی میافتد، ناآگاهاند. مثلاً تصاویر زیبایی از کهکشان و تولد و مرگ ستارگان میبینند؛ ولی هیچ آگاهی از پس پرده این مطالعات و تصویرسازیها ندارند؛ اما مهم است که مردم از همه جنبههای علم آگاه شوند و درباره اثرهای مثبت و منفی علم بر زندگی خود و نوادگانشان اطلاع پیدا کنند. حتی مهم است که بدانند معرفت سنتی و دانش ضمنی آنها نباید به حاشیه رود و بهتر است که با دانش علمی تعامل داشته باشد.
این قبیل آگاهی و کنشگری میتواند موجب تغییر دیدگاه انسانها از خودشان، محیطزیستشان و کشور و جهان شود و به غنای زندگی آنها منجر شود. اما برای اینکه این تحولات به وقوع پیوندد، باید میان جامعه و حوزه علم ارتباط برقرار شود و به علت دشواری زبان علم لازم است میانجیها یا ارتباطگرانی این رابطه را راحت و ممکن کنند. برای این منظور آنها باید متون علمی عمومی تولید کنند و بتوانند ارتباط خوب و مناسبی با مخاطبانشان برقرار کنند. ازاینرو باید چگونگی تولید متون علمی عمومی را بدانند. این کتاب قصد دارد با استفاده از رویکردها و مباحث نظریِ حوزه ارتباطات عمومیِ علم معیارهایی برای تولید محتوای علمی عمومی با اهداف مختلف ارائه دهد تا علاوهبر دانشجویان و دانشگاهیان، در حوزه عمل ارتباطگری علم نیز کاربرد داشته باشد. این معیارها برای تهیه و تولید انواع قالبهای علمی عمومی مانند تصویری، دیداری _ شنیداری، شنیداری و نوشتاری کاربرد دارند. در این کتاب به روزنامهنگاری علم -که شاخصترین فعالیت ارتباطات عمومی علم در کشور ماست- توجه میشود و ضمن مرور تاریخی بر سابقه نگارش متون علمی عمومی در ایران، مطابقت روزنامهنگاری علم ایرانی با مفاهیم نظری نشان داده میشود.»
مولف کتاب معتقد است، ارتباطگران و روزنامهنگاران علم با پرداختن به مفاهیم علمی و ابعادِ مختلفِ آنها سعی دارند متنی را برای رسانهشان تولید کنند که علم و مفاهیم علمی را برای مخاطب ناآشنا با آن مفاهیم فهمپذیر سازند و با نشاندادن جذابیت علم به مخاطب، آنها را به علم علاقهمند سازند. شاید تفکری که در پسِ ذهنشان آنها را به این کار برمیانگیزد نقش اثباتشده علم در پیشرفت و مدرنشدن جوامع باشد. اما موضوع این است که فقط دانستن مفاهیم و یافتههای علم و فناوری عامل پیشرفت جوامع نبوده است، بلکه فلسفه و تاریخ در جوامعی که علم در آنجا بالیده مبنا و اساس فکری و نگرشی لازم برای توسعه علم را ایجاد کرده که بخشی از آن موجب پیشرفتشان نیز شده است. بههمیندلیل در جوامعی همچون ما، ارتباطگران علم شامل روزنامهنگاران، تسهیلگران موزهها و مراکز، پارکها و خانههای علم، راهنماهای باغهای گیاهشناسی و جانورشناسی، برنامهسازان رادیو و تلویزیون، نویسندگان کتابهای علمیتخیلی، تولیدکنندگان محتوای وبسایتها و خبرگزاریهای علمی و حتی روابطعمومیها و پژوهشگران دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی باید جای خالی آن بستر فلسفی را در تاریخ ایران پر کنند و علم و مفاهیم علمی را چنان توضیح دهند که مخاطب غیرمتخصص آن را بفهمد. اما چگونه باید این کار را انجام داد؟ کتاب حاضر برای پاسخ به این سؤال تنظیم شده است.
نویسنده مینویسد: «با توجه به اینکه شرایط فکری و اجتماعی ما با تاریخ و فلسفه علم در غرب فاصله دارد، نویسنده به ارائه رویکردها و مدلهای ارتباطات عمومی علم پرداخته است تا با استفاده از آنها معیارهایی برای نوشتن متن دانش عمومی ارائه شود که گسست مذکور نیز کاهش یابد. تلاش کردهام تا کتاب با ورود به مباحث فلسفی از مسیر اصلی خود دور نشود و هرگاه به نام فیلسوف یا نظریهپردازی رسیدهام، در بخش واژهنامه توضیح مختصری برای مخاطب ناآشنا ارائه دادهام. این توضیح، صرفاً برای متوجهکردن مخاطب به رابطه نظریهای خاص با کلیت کتاب، یعنی رابطه علم ـ جامعه است.
در اهمیت ارتباط علم با جامعه یا ارتباطات عمومی علم در ایران باید به سه نکته اشاره کرد: اول اینکه امروزه علم در جامعه و زندگیِ روزمره افراد حضور برجستهای دارد. بهطوریکه بخش عمدهای از تلاشهای روزانه ما مانندِ استفاده از فناوریها، درمان بیماریها و رقابتهایمان از سطح فردی تا بینالمللی جنبه علمی دارند. در این شرایط، آگاهی از علم و بهبود فهم علمی ضروری به نظر میرسند. نهادها و رسانههای علمی عمومی میتوانند فهم و آگاهی علمی ما را ارتقا بخشند، اما برای اینکه بتوانند چنین نقشی را ایفا کنند باید محتوای مناسب و متناسب با این اهداف تولید کنند. مرورِ کلی رسانههای ایرانی نشان میدهد که هرچند رسانهها در افزایش آگاهی علمی ما نقش دارند، محتوای آنها نمیتواند موجب بهبود فهم علمی و جلب مشارکت علمی مخاطبان شود. دوم اینکه نهادها و رسانههای علمی عمومی ایرانی به علت ویژگیهایِ محتوایی که تولید، پخش و منتشر میکنند نمیتوانند در حل مشکلات اجتماعی مربوط به علم ایفای نقش کنند. نمونههایی از این مشکلات به این شرح است که امروزه برداشت نادرست از علم، اطلاعات جعلی، شبهعلم و ضدعلم، بهویژه در فضای مجازی، گسترش زیادی یافته است. سوم اینکه تعداد ارتباطگران و روزنامهنگاران علم باسابقه در ایران بسیار کم است. درواقع، افراد زیادی وارد این عرصه میشوند اما شمار کمی میمانند زیرا تولید محتوا در این حوزه، امری تخصصی و نیازمند درک توأمان علم و ارتباطات است. برای اینکه علم بتواند کارکردهای اجتماعی خود را ازنظر رشدِ آگاهی، افزایش سواد و فهم علمی مردم داشته باشد جامعه ما به تعداد بیشتری ارتباطگر علم نیاز دارد که یکی از بهترین راهها برای افزایش تعداد این افراد تربیت و آموزش آنها در حوزه ارتباطات علم است. تعداد کم روزنامهنگاران موجب افزایش حجم کاری آنها هم شده است. حجم زیاد کار، فرصت کسب و بهروزکردن دانش مربوط به حرفه تخصصی را نیز برای آنها محدود میسازد. ازاینرو ارتباطات علم نیازمند توسعه در ایران است و یکی از بنیادیترین وجوه آن (ازنظر ارتباط با جامعه)، فنون و شیوههای روزنامهنگاری علم و نوشتن علم عمومی بهمثابه کنش تخصصی ارتباطگری علم است.
ازاینرو این کتاب رویکرد جدیدی به رابطه علم _ جامعه پیشِ رو مینهد. پیش از این مرحوم دکتر قانعیراد در چند کتاب به رابطه علم و جامعه از منظر جامعهشناسی پرداخته است. شبیهترین اثر ایشان به کتابِ حاضر پیمایش علم و جامعه؛ تجربه جهانی و اجرای نسخه ایرانی است که در آن، مفهوم درک عمومی از علم را در مرکز قرار داده و به رابطه علم و دین و ارتباطات اجتماعی علم و حتی سیاستگذاری علم پرداخته است. اثر مشابه دیگر که در قالب کتاب عرضه شده روزنامهنگاری علمی؛ سبکها، روشها و تکنیکها است که بلوم، مارنتزهینگ و نادسون نوشتهاند و آقای پوریا ناظمی، که روزنامهنگار علم نیز هستند، آن را ترجمه کردهاند. این کتابْ اصول، سبکها و تکنیکهای روزنامهنگاری را به مخاطب آموزش میدهد و میتوان آن را راهنمای عملی مناسبی ارزیابی کرد. فصلهای مختلف این کتاب با تمرکز بر چالشهای روزنامهنگاری علم نوشته شدهاند و در کل مناسباند اما چون نویسندگانش خارجیاند، چالشهای مورد اشاره با مشکلات و مسائل روزنامهنگاران ایرانی متفاوت است.»
کتابِ حاضر چکیده سه پژوهشی است که با روشهای مطالعه مروری _ تاریخی، تحلیل محتوا و تحلیل چارچوب انجام شده و دادهها با فنون اسنادی، مصاحبه با روزنامهنگاران علم و متون روزنامهنگاری بهدست آمده است. اما تلاش مولف این بوده است که این سه پژوهش را بهخوبی به هم پیوند زند تا علاوهبر فراهمساختن بستری نظری درباره ارتباطات عمومی علم با اتکا به نظریههای مطرح این عرصه، نمونهها و مثالهایش بر تجارب ایرانی مبتنی باشد. ازاینرو معیارهایی که در پایان کتاب برای شیوهها یا اهداف مختلف تولید محتوای علمی عمومی برشمرده برای جامعه ایرانی تدوین شدهاند.
اهمیت این مطالعه در این است که عمومیکردن محتوای تخصصی در ایران موضوعی آشناست و مدتهاست که فقها و عالمان دینی، متون تخصصیِ دین را ساده کرده و در قالب رسانههای شفاهی، مانند منبر، به مخاطبان انتقال میدهند و آداب و اصول دینی را به وجه مهمی از زندگی روزمره ایرانیان تبدیل کردهاند. ادیبان و شعرای بزرگی چون سعدی و حافظ با سادهکردن مفاهیم تخصصیِ فلسفه و عرفان به انتقال این مفاهیم در زندگی روزمره مردم پرداختهاند. مولوی مجالس سبعه را برای فهم مثنوی با زبان ساده ایراد کرده (که بهاء ولد یا حسامالدین چلبی آن را جمعآوری کرده است) و مکاتیب را خود وی برای هدایت عموم در راه تعالی به زبانِ ساده نگاشته است. اما درباره علم مدرن که بهطور مشخص در دوره قاجار توجه ایرانیان را جلب کرد هنوز روشها و فنون لازم برای سادهسازی آن کاملاً شناخته نشده و هنوز مجراهای مناسبی برای ورود آن به زندگی مردم و تبدیلشدن به بخش جداییناپذیری از فرهنگ ایرانی یافته نشده است. فرضهای گوناگونی برای این وضعیت میتوان برشمرد ازجمله ویژگیهای مخاطب ایرانی، خاستگاه علوم مدرن، رابطه علوم مدرن با دیگر ابعاد دانش، رابطه علوم مدرن با سنت در ایران که همگی ارزش انجامدادن پژوهشهای زیادی را دارند. یکی از این فرضها، که کتاب حاضر درباره آن است، به رسانهها بهمثابه مجاری یا کانالهای ارتباطی میان حوزه علم و حوزه عمومی ناظر است که در تبدیل و تحویل علم تخصصی به دانش عمومی یا روزنامهنگاری علم توانایی لازم را ندارند.
کتاب «تأملی بر ارتباطات علم و تجربه ایران» نوشته سیده زهرا اجاق رئیس پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به بهای 28 هزار تومان به تازگی توسط انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر شده است.
نظر شما