فکوهی در نشست «آسیبشناسی هویت ملی در ایران معاصر(فرصتها و تهدیدها)»:
موفقنبودن ملتسازی و دولتسازی در ایران به دلیل نژادپرستی است
به گفته ناصر فکوهی، ملتسازی و دولتسازی فرایندی ضروری است؛ اما ما در این فرایند به موفقیت نرسیدیم؛ چون در ایران مسائل نژادپرستی داریم.
ناصر فکوهی، انسانشناس و مترجم در ابتدای این نشست بیان کرد: موضوعی که بین افکار عمومی مطرح میشود این است که چه تیپ آسیبهایی از لحاظ اجتماعی در بحث هویت ملی ایجاد شده است. آسیبشناسی اجتماعی بنا بر تعریف، وظیفه ارائه راه حل ندارد و ما وقتی با مسئولان نقدهایی را مطرح میکنیم، میگویند راه حل شما چیست؟
فکوهی با بیان اینکه کار آسیبشناسی اجتماعی راه حل دادن نیست، گفت: بحث همبستگی ملی بحث بسیار قدیمی است. از اواخر قرن نوزدهم و از اواخر دوران قاجار و پهلوی اول همبستگی ملی مطرح است. این موضوع صرفا به کشور ما مربوط نیست. طی قرن نوزدهم انقلابهایی متعددی داریم و این انقلابها باعث تغییر سیستمهای اجتماعی شده است.
مدیر سایت انسانشناسی و فرهنگ ادامه داد: این سیستمها زمانی به دولت جدیدی تبدیل میشوند که دو واژه ملتسازی و دولتسازی مطرح میشود. ملت در ایران بیشتر به معنای «دین» است و دولت بر سنت تاکید دارد. فراز و فرودهای هویت ملی در ایران زیاد بوده است؛ در دوره هخامنشی، ساسانی و بعدها در دوره صفویه و در دوره قاجار انحطاط دولت را داریم و در زمان پهلوی اول به شکل استبدادی این موضوع جبران میشود. نهادهای دولتی شکل میگیرد و آشفتگی از بین میرود و در این دوره بحث انسجام ملی مطرح میشود و یکی از اشکال آن گذاشتهشدن اسم ایران است. در ادبیات اروپایی از کلمه «ایران» به عنوان کشور استفاده نمیشود، بلکه به عنوان صفت از ایران نام برده میشود و این بازمانده قبل از قرن نوزدهم است.
او با بیان اینکه یکی از ارکان این بحث مسئله زبان است، تاکید کرد: یکی از ارکان مسئله تکثر فرهنگی است. این مسئله از ابتدای قرن بیستم تا اندازهای حل نشده باقی مانده است. ایران کشوری چندزبانی بوده و تا قرن بیستم که زبان فارسی زبان رسمی میشود. اما زبان فارسی هم حتی یکدست نیست و در صد سال اخیر ساخته شده است. زبان فارسی امروز یک زبان جدید و متشکل از گویشهای مختلف است. مسئله زبان امروز حل نشده است چون بحث زورگویانهای مطرح بوده که همه باید به فارسی معیار صحبت کنند و این یکی از آسیبهای بزرگی است که تا امروز باقی مانده است. ایران پهنه فرهنگهای مختلف بوده؛ فرهنگهای بلوچ، آذری و کرد با هم متفاوت هستند. نباید این فرهنگها را وادار کرد که فرهنگ دیگری را بپذیرند.
فکوهی ادامه داد: یکی از مهمترین فرهنگهای محلی جشن نوروز است که شروع آن بهار است و در ایران است و در کشورهای همسایه ایران این جشن وجود دارد. ما اگر بیاییم یک فرهنگ یا زبان مرکزی را مبنا قرار دهیم و آن را تحمیل کنیم نتیجهای که اتفاق میافتد واکنشهای قومگرایانه زیاد خواهد شد. این واکنشها خودمحوری میشود و بحث ما این است کشوری مانند ایران هویت فرهنگی خودش را دقیقا در مبنای تکثر بگذارد و بعد هم طی برنامه درازمدت تصمیم بگیرند حضور اینها به صورت بینالمللی چه باشد. به طرف این استدلال نرویم که شبیهسازی کنیم مثلا مردم آذربایجان با مردم آذریزبان دیگر متفاوت هستند و سیاستمداران چون در واحد سیاسی زندگی میکنند باید با این واحد همخوانی داشته باشند.
عضو هیئت علمی گروه انسانشناسی دانشکده علوماجتماعی دانشگاه تهران افزود: همه ما از اینکه در ایران هستیم باید حس ملی داشته باشیم. باید بدانیم ارتباطهای منطقهای جایگزین فرهنگ نیستند. ملتسازی و دولتسازی فرایندی است که ضروری است و ما در این فرایند به موفقیت نرسیدیم. دلیل آن این است که ما در ایران مسائل نژادپرستی را داریم و همین آموزش زبان مادری در مدارس که چهل سال است تصویب شده ولی اجرایی نشده و شکل اقتدارمنشانه آن باعث واکنشهایی شده و عدهای چون از دریچه توطئه میبینند انگ میزنند و متهم میکنند و اگر ما به یک گفتوگو نرسیم نتایجی برایمان نخواهد داشت.
در مقوله هویتهای سنتی و مدرن با مشکل مواجه هستیم
در ادامه نشست علیمحمد طرفداری، مدیر گروه پژوهشهای ایرانشناسی و اسلامشناسی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، بیان کرد: اگر در این بحث تاریخی سده اخیر را ملاک خود قرار دهیم در نگاه آسیبشناسانه مهمترین مشکل بحران هویت برخورد سیاست با مقوله هویت در صد سال اخیر بوده است. از نظر تاریخی ما دو مقوله هویتی را داشتهایم و دو مقوله هویت سنتی و مدرن با مشکل مواجه هستیم.
او افزود: دوگانگی هویتی در دوران پهلوی ادامه دارد و تضادهایی شکل میگیرد و در عمل دوگانگی جامعه ایران به وجود میآید. در دوران بعد حکومت پهلوی شاهنامه را سند شاه پرستی میداند و در دوران پهلوی دوم متوجه میشویم همه آنها دچار دوگانگی بودند و هستند. در تمام ابعاد مختلف به وضوح میتوان این موضوع را دید. با وقوع انقلاب اسلامی و دوران پس از انقلاب چرخش اساسی صورت گرفت و این دوگانگی را بیشتر تصویر کرد. این واکنش وجوه نابخردانه داشت و این درست تفهیم نشد که اگر ضدیتی با ایران باستان رخ داد ضدیت با آنچه بوده که در دوران پهلوی رخ داده است. نزدیک دو دهه زمان برد که در جامعه ایران جا بیفتد که این تصویر واقعی نیست و فردوسی شخصیتی شاهدوست نبوده و به قصد شاه پرستی شاهنامه را ننوشته، اما بعد از انقلاب تصویری از فردوسی ترسیم شد که او پابند مذهب شیعه بوده است.
این پژوهشگر تاریخ مشروطه گفت: امروز واکنشهای تند و غیرمنطقی محلی از اعراب ندارد و اگر این چالشهای هویتی تغییر کند به وحدت ملی دست پیدا میکنیم. در دوره پس از انقلاب جبهه انقلابی برای دفاع از آنچه مولفههای کشور را مورد توجه قرار میدهد گام برداشته است و بلعکس برخی از ایرانیان مخالف نظام جمهوری اسلامی هرکاری انجام دادند که ترامپ به ایران حمله کند و موجب کشتار میلیونها آدم شود. میراث چهل ساله اخیر نشان میدهد همه ارکان قدرت ایران در بعد صیانت از کشور هستند. وحدت ملی که امروز وجود دارد هویت را به وجود آورده و گروههای تجزیهطلب دیگر نمیتوانند تجزیهطلب باشند. اقتدار ملی امروز نه تنها موجب وحدت ملی شده بلکه بحران هویتی را کاهش داده است و منافع ملی باید به کاهش تضادها و وحدت ملی بیافزاید.
نظر شما