سه‌شنبه ۲۹ تیر ۱۴۰۰ - ۰۹:۵۴
رمان نوجوان خوب، برای بزرگسالان هم جذاب است

عبدالرحمن اونق گفت: اصل داستان متعلق به کل ترک زبان هاست و هیچ جا هم اشاره به امپراتوری عثمانی نشده است. کما اینکه داستان‌های دده قورقود هم در میان ترکمن‌های ایران و ترکمنستان رواج دارد و هم در آذربایجان ایران و هم در کشور آذربایجان؛ افسانه‌‌ای است قدیمی که همه ترک زبان‌ها آن را متعلق به خودشان می‌دانند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) 
 رمان فانتزی «یولبارس وشهر زیرزمینی» اثر عبدالرحمن اونق، برداشتی آزاد از سری داستان‌های حماسی دده قورقود است. ملکه جادوگر «ماموشویلی»ها برای تصاحب سرزمین ترکان سال‌ها نقشه می‌کشد و بابت اجرای این نقشه‌ به کمک جنگجوهایش یک شهر زیرزمینی داخل جنگل می‌سازد. او تدارک جنگ با ترکان را مهیا کرده که سروکله پسر نوجوان قوی‌هیکلی به نام «یولبارس» پیدا می‌شود.
 
پدیدآور این اثر خواندنی نشر پیدایش، متولد ۱۳۳۹ در ترکمن صحراست و از نویسندگان مطرح ادبیات کودک و نوجوان. بعضی از آثار منتشرشده او عبارتند از: قصه‌های ترکمن، مجموعه داستان «سورتیک»، رمان‌های نوجوان «در عمق شب‌های تار»، «چوپان کوچک» و رمان‌های بزرگسالی چون «راز خایر خوجه»، «آوای صحرا» و «حماسه گوراوغلی». اونق همچنین مجموعه داستان‌هایی از ترکمنستان را با عنوان «سماجت» ترجمه کرده است. شایان ذکر است که رمان «رازخایر خوجه» و «آوای صحرا» جایزه‌ جشنواره معلم کشور را در سال‌های ۸۱ و۸۳ دریافت کردند. ضمنا به سفارش شبکه دو از روی کتاب «سورتیک» یک فیلم تلویزیونی ساخته شده است.

به بهانه برگزیدگی رمان نوجوان «یولبارس و شهر زیرزمینی» در جایزه قلم زرین امسال، با ایشان به گفت‌وگو نشسته‌ایم.
 









قصه «یولبارس و شهر زیرزمینی» قصه‌ای حماسی و افسانه‌‌ای است؛ اما با وجود این همه داستان و قصه از تمام ادوار ایران، چه چیز باعث شد به سراغ یک داستان ترک، آن هم از عهد امپراتوری عثمانی بروید؟
 نه؛ داستان به امپراتوری عثمانی مربوط نمی‌شود. داستان یولبارس و شهر زیرزمینی برداشتی آزاد است از سری داستان‌های دده قورقود، یک کتاب قدیمی ترک زبا‌ن‌هاست که یک نسخه از آن در موزه درسدن آلمان موجود است و نسخه دیگرش درموزه واتیکان. من از نسخه ترکمنستان و آذربایجان آن - که برگرفته ازنسخه اصلی است- برداشت کردم. در واقع یکی از داستان‌ها را گرفتم و ربطش دادم به دنیا و عصر خودمان. در داستان اصلی شخصیت یولبارس توسط شیر بزرگ می‌شود و در روایتی هم در جای دیگری آورده‌اند، گرگ نوزادی را که از خانواده‌اش دورافتاده است، مراقبت می‌کند. من این دو روایت را درهم ادغام کردم و رمانم را نوشتم. اصل داستان متعلق به کل ترک زبان‌هاست و هیچ‌جا هم اشاره به امپراتوری عثمانی نشده است. کما اینکه داستان‌های دده قورقود هم در میان ترکمن‌های ایران و ترکمنستان رواج دارد و هم در آذربایجان ایران و هم در کشور آذربایجان. افسانه‌‌ای است قدیمی که همه ترک زبان‌ها آن را متعلق به خودشان می‌دانند.
 
شخصیت تایماز -که شخصیتی تنهاست- زود جذب یولبارس پسر جنگلی شده که به دلیل دورافتادن از جامعه انسانی، آداب و معاشرت با انسان‌ها را به درستی نمی‌شناسد. ارتباط دوسویه است. در واقع این ارتباط چطور باعث تحول شخصیت تایماز می‌شود؟
 در داستان نشان داده شده است که تایماز با دیگر هم‌سن و سال هایش متفاوت است. او و مادربزرگش بازماندگانی از نسل همان زمان هستند. برای همین مادربزرگ مرتب خواب حاکم جوان را می‌بیند و تنها کسی هم که او را درک می‌کند، تایماز است. از آن سو، یولبارس هم که در میان حیوانات زندگی کرده است، به تدریج پی می‌برد به جنگل تعلق ندارد و باید با همنوعان خودش زندگی کند. همین امر باعث می‌شود که آن دو زود جذب هم بشوند. مادربزرگ نیز در این راه به او کمک می‌کند.
 
عامل تصادف باعث آشنایی تایماز و یولبارس می‌شود؛ در واقع بهانه روایت این داستان آشناشدن این دو نفر است؟
 یولبارس دنبال بهانه‌هایی است که با یک نفر ارتباط برقرار کند تا بتواند نزد همنوعان خودش برگردد. برای همین به تایماز که گرفتار موجودات جادویی شده بود، کمک می‌کند و از دست آن‌ها نجاتش می‌دهد. همین باب آشنایی آن دو را فراهم می‌کند. مادربزرگ هم به ادامه  این ارتباط کمک می‌کند. چون مادربزرگ بی آنکه به کسی بگوید در تمام این سال‌ها، نسل به نسل منتظر ظهور پسر جوان حاکم بزرگ ترکان بوده است. 














داستان «یولبارس و شهر زیر زمینی»، به نوعی داستان پسر جنگل را یادآور می‌شود. این شباهت داستانی به کلیت داستان آسیبی وارد نمی‌کند؟
 من داستان پسر جنگل را نخواندم. اگر هم شباهتی بین این دو داستان باشد، غیرعمدی است. امیدوارم شباهتشان طوری نباشد که به کلیت داستان آسیب بزند. اساساً چون داستان از دو منظر متفاوت نوشته شده، فکر نمی‌کنم آسیبی به داستان من وارد کند.
 
نبرد خیر و شر و تلاش برای نجات مردم، همیشه از نکات جذاب برای نوجوانان بوده است‌. وجه قهرمان پروری در این داستان تا چه اندازه به ذهنیات نوجوانان نزدیک است؟
 من به خاطر فعالیت ترویج کتاب خوانی که در مدارس دارم، معمولا داستان‌هایی را که برای نوجوانان می نویسم، قبل از چاپ در مدارس برای دانش آموزان تعریف می‌کنم. اگر احساس کنم گیرایی و جاذبه‌ای برای بچه‌ها نداشته باشد، در داستان تغییر انجام می دهم. یولبارس و شهر زیرزمینی را در چهار مدرسه جداگانه در دو شهر متفاوت برای دانش آموزان تعریف کردم. چون داستان طولانی است، همه داستان را در یک جلسه نمی‌شد تعریف کرد. وقتی می‌دیدم دانش آموزان برای ادامه داستان لحظه شماری می‌کنند، فهمیدم که چقدر جذب داستان شده اند. اگر داستان از ذهنیات بچه‌ها دور بود، علاقه ای به گوش دادن ادامه آن نمی‌داشتند. فکر می‌کنم توانسته است با مخاطبان خودش ارتباط برقرار کند. البته اخیرا در مراسمی متوجه شدم که رمان، مخاطبان بزرگسال را هم توانسته است به خودش جذب کند. این باعث خوشحالی من است. چون اعتقاد دارم رمان نوجوان خوب، رمانی است که بزرگسالان را هم جذب کند.

«یولبارس و شهر زیرزمینی»، امسال برنده قلم زرین شده است. این اتفاق در دیده شدن این کتاب تا چه اندازه موثر است؟
 امیدوارم این جایزه کمک کند برای هرچه بیشتر دیده شدن داستان. هرچند بلای کوید 19 هنوز دست از سر ما برنداشته است و نمایشگاه‌های کتاب در سراسر کشور تعطیل شده و برنامه‌های ترویج کتابخوانی هم به حالت تعلیق درآمده است؛ اما با این وجود فکر می‌کنم برنده شدن در هر جشنواره‌ای مخاطبان را برای تهیه و خواندن کتاب ترغیب کند. حداقل من امیدوارم چنین شود.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها