حسین میثمی دارای دکترای بررسی و تحلیل هنر از دانشگاه هنر تهران است. وی همچنین عضو هیات علمی گروه موسیقی دانشگاه تهران است و عنوان پژوهشگر برتر سال و برنده کتاب سال موسیقی ایران، در کارنامه علمی وی دیده میشود. «موسیقی کلاسیک در قزوین»، «حاج عبدالکریم جناب قزوینی و نقش وی در موسیقی قاجار» و «موسیقی عصر صفویه» از جمله کتابهایی هستند که تا به امروز توسط این پژوهشگر تالیف شدهاند.
آنچه در ادامه میخوانید ماحاصل گفتوگو با این پژوهشگر و محقق تاریخ موسیقی ایران است.
در ابتدا بفرمائيد این کتاب با چه اهدافی تالیف شده است؟
در این کتاب، تحولات اجتماعی و تخصصی موسیقی در دوران غزنوی بررسی شده است. چیستی و چگونگی تحولات موسیقی در ابعاد اجتماعی و تخصصی در دوره غزنویان مهمترین پرسشهایی است که در این کتاب تلاش شده به آنها پاسخ داده شود و جنبههای اجتماعی موسیقی و نقش آن در سلسله غزنویان ارزیابی و تحلیل شود.
همچنین اهمیت قدرتهای اجتماعی و نقش آنان در موقعیتهای اجتماعی اهل موسیقی و باورهای زمانه؛ نقش تفکر دینی غالب (مذهب اسلام) در موسیقی این دوران؛ درک عمیقتر از تاثیرات فرهنگی ایران، ترک، عرب، ماورا النهر، و هند بر تحولات موسیقی؛ بررسی دقیقتر چگونگی اسارت لوریان (کولیها) در دوره غزنوی؛ شناخت تاثیرات اجتماعی در نظام موسیقایی پردهای؛ شناسایی موسیقیدانان و سازهای متداول، بررسی تحولات نظری موسیقی به عنوان مکتب قدیم خراسان و درک عمیقتر از مراحل شکلگیری نظام پردگانی و ایقاعی از اهداف این پژوهش است.
به طور کلی از مذاهب چهارگانه اهل تسنن، مذهبهای شافعی و حنفی بیشتر در محدوده سلطنت غزنوی رواج داشتند. در کتاب «فقه آسان در مذهب» امام شافعی، نکاتی در مورد موسیقی طرح شده است که این مباحث عبارتند از:
اجاره: ... پس اجاره چیزهایی که حراماند درست نیست؛ مانند آلات لهو و لعب و آوازخوانی و ...
شرایط وقف: ... پس وقف برای خریداری ابزار و وسایل راهزنی و ابزارآلات لهو و لعب حرام است.
شرایط پاسخ مثبت دادن به ولیمه و مهمانی: ... در آنجا کار خلاف و منکری وجود نداشته باشد مانند شرابخواری و اسباب و آلات لهو و لعب از قبیل ساز و دهل و رقص که اگر آنها باشند، اجابت واجب یا مستحب نیست.
شرابخواری: در روایتی از ابومالک اشجعی آمده است که :مردمانی از امت من شراب را مینوشند و آن را به غیر نام خود میخوانند و برایشان آلات لهو نواخته میشود که خداوند آنان را در زمین فرو میبرد و صفات خوک و میمون در آنان میآفریند.»
شرایط بریدن دست: اگر کسی ابزار و آلات لهو و لعب را دزدید، دست وی را نمیکنند چون آنها حرام میباشند و اتلاف آنها واجب است و به مانند شراب دارای احترام شرعی نیستند و هرکس موظف به خراب کردن آنهاست و نگه داشتن آنها جایز نیست و تلف کردنشان واجب است.
مُرتد شدن: هر کس قرائت قرآن کریم را بر آلت لهو و لعب و دف و امثال آن بنوازد کافر میگردد.
در منابع تصوف نقل و قولهای دیگری از امام شافعی شده که تمامی موارد استعمال موسیقی را منع نکرده است. اگر چه این مولفان در مبحث سماع به دلیل گرایشی که به تصوف داشتند، مطالب را جانبدارانه مطرح کردهاند. همچنین با بررسی رساله قُشَیریه متوجه میشویم امام شافعی همه موارد موسیقی را نفی نکرده است.
با این حساب میتوان گفت صوفیان ارتباط خوبی با موسیقی داشتند؟
یکی از گفتمانهای مهم در این دوران صوفیگری بود. استفاده از موسیقی در مجالس صوفیه به قرن سوم در بغداد برمیگردد. شیخ بوسعید ذکر میکند هر قُرایی که سماع درویشان را انکار کند، بَطال (یاوه گو) طریقت است. این موضوع نشان میدهد که برخی از قُرا با سماع موافقت نداشتند.
به نظر میرسد صوفیان برای تفکیک تحریماتی که برای غنا توسط فقها و محدثان مطرح میشده، اصطلاح سماع را رواج دادهاند. تالیف نخستین متون اهل تصوف که در ارتباط با سماع مطالبی را به نگارش درآوردهاند به اواخر قرن سوم هجری برمیگردد؛ با این همه رواج و تالیف اینگونه متون در نیمه دوم قرن چهارم شدت بیشتری گرفت. دفاع از سماع در اصل جوابی به انتقادهای فقها و اهل حدیث بوده است. چنان که بوعبدالله باکو چه به صورت خصوصی و چه در حضور برخی از مردم با سماع و رقص در خانقاه ابوسعید ابوالخیر مخالفت عظیم میکرد.
حساسیتی از طرف فقها نسبت به سماع وجود داشته است؟
پرداختن به سماع در جواب انتقادها نشان میدهد که فقها و محدثان مخالف سماع بودهاند. ولی اینکه چرا عکس العملی نسبت به کارکرد موسیقی در دربارها از سوی فقها مطرح نشده، خود سوالی مهم است. شاید نیروهای مذهبی دوران توان کافی برای برخورد با دربار را نداشتهاند، یا اینکه صلاح را در تضعیف حکومتهای وقت ندیده اند؛ به ویژه غزنویان که تفکر اسلامی را در محدوه جغرافیای هند گسترش بخشیدند.
در مجموع میتوان چنین بیان کرد که موسیقی در احادیث و مباحث فقهی فینفسه حرام نبوده است. دو گفتمان فکری در دوران غزنوی به این موضوع پرداختهاند. در دیدگاه نخستین که محدود به برخی کارکرد اجتماعی مذهبی و غیر مذهبی میشود جایز است و دومین گفتمان آن را در تقویت حس عرفانی (در مجالس سماع) نیز جایز دانسته است.
بزرگان تصوف چطور؟ آیا آنها دید مثبتی به سماع داشتند؟
نامدارترین چهرههای اهل تصوف از جمله خواجه عبدالله انصاری، ابوالحسن علی خرقانی، بایزید بسطامی، و... در این دوران میزیستند. در این دوره نحلههای عرفانی تفسیر دیگری از موسیقی را مطرح میکردند؛ موسیقی را عاملی برای عمق بخشیدن به نیایشهای خویش میدیدند؛ بهکارگیری موسیقی در این مناسک حساسیتهایی را به همراه داشته است؛ بهویژه در شکلهای غیر متعارف در خانقاهها که سبب انتقادهای جدیتری به این نحلهها میشده است؛ لذا عرفا برای پرهیز از کاربرد غنا، که در روند تاریخی با تحریمات مخدوش شده بود اصطلاح سماع را جایگزین کردند.
کمی از دیدگاه مذهبی فاصله بگیریم. خود سلاطین غزنوی چه نگاهی به موسیقی داشتند؟
رفتار اجتماعی دولتمردان غزنوی در مورد موسیقی از بحثهای مهم این کتاب است. درباره مجالس بزم سلطان محمود و سلطان مسعود اول اطلاعات مختلفی در منابع تاریخی وجود دارد؛ ولی در مورد دیگر سلاطین غزنوی میتوان از منابع ادبی استفاده کرد.
درباره سلطانهایی چون اسماعیل، مسعود دوم، علی و عبدالرشید اطلاعات چندانی در منابع وجد ندارد. شاید این موضوع به دلیل سنوات اندک یا کمبود منابع مربوط به این سلاطین است. با توجه به اطلاعات ذکر شده در منابع تاریخ و ادبی میتوان چنین استنباط کرد که سلاطین غزنوی تحت تاثیر تحریمها نبودهاند و در مجالس بزم، مطربان حضور داشتند.
به عنوان مثال میتوان دربار سلطان محمود را مثال زد. ظاهرا در دربار سلطان محمود غزنوی تعداد زیادی از اهل موسیقی حضور داشتند. در فتح سومنات هند ذکر شده که «پانصد کنیز مُغنیه رقاص و سیصد مرد سازنده ملازمت آن بُتاخانه مینمودند.» احتمال دارد که سلطان محمود آنها را به اسارت برده باشد. همچنین از زنی (ترک زاده) نویسنده، خواننده، زباندان، و شیرین سخن که پیوسته در سرای سلطان رفت و آمد داشته یاد شده است.
موسیقی در دربار غزنویان چه وضعیتی داشته است؟
اهل موسیقی دربار غزنوی را نوازندگان، خوانندگان، و شاعران حرفهای تشکیل میدادند که گاه در نوازندگی یا خوانندگی دست داشتند. تعدادی از این افراد از دوران سلطان محمود تا سلطان مسعود اول فعالیت داشتند که شرح آنها در تاریخ بیهقی، دیوان فرخی، و دیوان منوچهری منعکس شده است.
در این دوره، اصطلاحات تخصصی برای مجریان موسیقی آوازی و سازی وجود داشته. اصطلاح «خواننده» به وضوح در این دوره کاربرد داشته است مانند «عثمان خواننده». در موسیقیسازی نیز از اصطلاح «سازان» استفاده شده است. صفت فاعلیسازان به دو معنای ابداع کردن / ساختن و معنای دیگر آن نوازان (یعنی نوازندگان ساز) ذکر شده است.
در کتاب به عنوانهای مختلف موسیقی در این دوران اشاره کردید؛ کمی در این مورد توضیح دهید:
یکی از مظاهر نظام اجتماعی رواج عنوانهای مشخص برای حرفههای مختلف اجتماعی است. عنوانهای موسیقی بزمی و فرقهای دوران غزنوی را میتوان به دو دسته پرکار برد و کم کاربرد تقسیم کرد. در این میان مطرب و قوال نسبت به مغنی، خنیاگر، رامشگر، و گوسان به مراتب بیشتر مشاهده میشود.
مطرب اصطلاح عربی است که در خراسان رواج پیدا کرده است. این اصطلاح به همراه مشتقات آن مانند مطربه و مطربان، متداولترین عنوان موسیقایی در دوره غزنوی است که کاربرد فراوانی در ارتباط با موسیقی بزمی داشته است.
قوال نیز یکی دیگر از مشاغل حرفهای موسیقی بوده است که در متون تاریخی و متون عرفانی مانند «اسرار التوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید»، اثر محمدبن منور و برخی از دیوانهای شاعران ذکر شده است. قوالان هم در دربار و هم در مجالس صوفیان فعالیت داشتند.
در این دوره مشاغل مرتبط با موسیقی هم دیده میشود؟
بله. طبق پژوهشها و بررسی منابع تاریخی به مشاغلی برخورد میکنیم که ارتباط مستقیمی با موسیقی داشتند این مشاغل عبارتند از:
1- مشاغل مرتبط با موسیقی با سازهای پر صدا مانند:
«نوبتیان»
اصطلاح نوبتی برای مشاغلی که در زمانهای مختلف کار میکردند استفاده میشد؛ نوبتیان برای نواختن از سازهای پرصدا استفاده میکردند. درباره نوبت زنها به دو فعالیت آنها اشاره شده است. در نوبت سلطانی و در نوبت نظامی.
غزنوی، از شاعران دوران بهرام شاه غزنوی، در مدح «قوام الملک احمد عمر» به تهنیت خازنی (خزانهداری) وی چنین گوید:
سزد که نوبت سلطان عشق پنج کنیم چو کوس خازنی خاص شهریار زدیم
احتمال دارد که در این شعر، نواختن پنج نوبت مُلهم از نمازهای پنج گانه شریعت باشد، شاید به این منظور که ستایش خدا و سلطان را یکی مترادف یکدیگر میدیدند.
«بوقیان و دبدبه زنان»
غالبا بعد از منصب بوقی از دبدبه زن یاد شده است که احتمال دارد این افراد همکار یا زیردست بوقیها بودهاند.
«پاسبانان، چوبک زنان، و جرس زنان»
پاسبان اصطلاحی فراگیر بوده که در موقع مختلف استفاده میشده است. پاسبانان علاوه بر مراقبت در لشکرکشی احتمالا در زمان استراحت، در پایتختها برای نگهبانی قصر شاهی، در شهرها از اماکن عمومی و منازل مراقبت میکردند.
2- مشاغل موسیقایی در حصارها
حصارها از جمله مراکز مهمی بودند که به نوعی پادگانهای قدیمی به شمار میآمدند. این مراکز معمولا برای حفاظت از شهرها و مناطق جغرافیایی ساخته میشدند. به نگهدارنده قلعهها کُوتوال میگفتند که معادل آن در فارسی سرهنگ بوده است. کتاب «آداب الحرب والشجاعه» نوشته مبارک شاه، در مبحث درون حصارها به 33 عنوان شغل اشاره میکند. مشاغل موسیقایی ذکر شده مربوط به نوازندگان سازهای پرصدا در این کتاب عبارتند از: دهل زنی، بوق زنی و چوبک زنی.
به طور کلی موسیقی در دوران غزنویان چه کاربردی داشته است؟
کاربرد موسیقی را در دوران غزنوی میتوان به دو بخش عام و خاص تقسیم کرد. در کاربرد عام، عمدتا عاملان قدرت بنا به شرایط خود در مجالس بزم از موسیقی استفاده میکردند. در دوران غزنویان موسیقی مجلسی یا بزمی معمولا در دربار، در دشتهای سرسبز، در مواقع استراحت، در شکار و... برگزار میشد.
ولی در کاربرد خاص (جشنها و سوگواریها) بیشتر جنبه مناسبتی مطرح بوده است. در جنبه مناسبتی گاه از آوازها و موسیقی خاصی بهره میبردند که به مرور زمان این آوازها و آهنگها در دستهبندی نظام موسیقایی لحاظ میشدهاند.
در دوران غزنوی برخی از اعیاد ایرانی و اسلامی از اهمیت والایی برخوردار بودهاند. این اعیاد از سویی برای سلاطین و از سوی دیگر برای شاعران و اهل موسیقی مهم بود. سلاطین با مدایحی که شاعران و اهل موسیقی اجرا میکردند جایگاه اجتماعی خود را تقویت میکردند و شاعران و اهل موسیقی اغلب با درآمدهای خارج از شمول متمول تر میشدند. جشن نوروز، جشن مهرگان، جشن سده؛ عید فطر و مراسم عزاداری از جمله این مراسمها بودند. بیشتر عزاداریهای مهم ذکر شده در این دوران به درگذشت سلاطین و خلیفه بر میگردد. یکی از باشکوهترین مراسم عزاداری مربوط به درگذشت سلطان محمود بوده است.
در مجموع میتوان بیان داشت که در جشنها به موسیقی مجلسی و در عزاداریها به اجرای سازهای پرصدا اشاره شده است و موسیقی را میتوان یکی از ملزومات این جشنها و عزاداریها دانست.
در مورد حیات مذهبی موسیقی این دوران به چه اطلاعاتی رسیدید؟
بیشترین اطلاعات ما درباره استفاده از موسیقی در حیات مذهبی به قرائت قرآن و اذان بر میگردد. در دوران غزنوی اغلب به قاری «مُقری» میگفتند و به خوانندگان اذان نیز «موذن» گفته میشد.
مُقریان:این احتمال وجود دارد که مُقریان علاوه بر اشعار عرفانی، آیات قرآن را نیز میخواندند.
یکی از موضوعات مطرح شده در کتاب، تاریخ مهاجرت لولیان به ایران است؛ آیا به وضوح میتوان گفت که لولیان در دوره غزنویان به ایران آمدند؟
بیشترین اطلاعات ما درباره اعزام اقوام مرتبط با موسیقی از هند به ایران به دوران ساسانی برمیگردد که در منابع دوران غزنوی و کمی بعد از آن ذکر شده است. البته ظاهرا دومین مهاجرت، به اسارت آنها توسط غزنویان مربوط میشود.
یکی از رویدادهای مهم در دوران غزنوی به اسارت در آوردن لولیان و انتقالها به قلمرو غزنویان بوده است. ویلیامز(آیا منظور جان ولیامز است) نیز کولی را یکی از معادلهای جیپسی انگلیسی میداند. هنکوک احتمال میدهد که نیاکان جیپسیها بر اثر حملههای سلطان محمود به ایران وارد شده باشند.
ذکر شده محمود غزنوی در عملیات جنگی خویش پانصد هزار نفر از مردمان سند و پنجاب را، که از نیاکان مردمان رمانی بودند به اسارت در آورد. از فحوای کلام کَک (در مورد شخص کک اطفا کمی توضیح دهید) بر میآید که در نتیجه حملات غزنویان، مهاجرت تعداد زیادی از رومها از شمال هند صورت گرفته، در نهایت پراکندگی آنها سبب ارتباط بین موسیقی هند و غرب شده است.
اگر چه منشا لوریها به افراد ارسالی دوران بهرام گور ربط داده میشود؛ ولیکن با توجه به اسارت آنها در دوران غزنوی میتوان حدس زد که بخشی از آنها در دوران غزنوی به اسارت درآمدند و طی یکی دو قرن به تدریج از مرزهای ایران نیز خارج شدند. عدم ذکر نام لولیها شاید نشان از جایگاه اجتماعی این قوم در قلمرو غزنوی بوده است.
در مورد سازها چطور؟ آیا میتوان دستهبندی مدونی برای سازهای این دوره در نظر گرفت؟
بله. در مورد سازهای بزمی دوره ی غزنویان اطلاعات مناسبی به دست آوردیم. به سازهای قرن پنجم هجری قمری آلت خطاب میکردند. سازهای دوران غزنوی کارکردهای مختلفی داشت. این سازها حجم صدای پایینتری نسبت به سازهای پرصدا داشتند و مناسب مجالس بزم بودند. سازهای بزمی این دوره را میتوان به چهار گروه خود صداها (خلخال، چلپ)، پوست صداها (دف، داریه)، زه صداها (چنگ، رود، بربط، عود)، هوا صداها (نای، مزمر، ارغنون)، تقسیم کرد. درباره وسعت استفاده از این سازها و محدوده زمانی سازهای مورد استفاده چندان نمیتوان مطلبی اظهار داشت.
وضعیت رسالههای موسیقی این دوره به چه صورت است؟
در این دوره به چند رساله برخورد میکنیم که مهم ترین آنها عبارتند از:
«قابوس نامه»
قابوس نامه اثر امیر عنصر المعالی کیکاووسی از خاندان آل زیار است. در باب سی و ششم این کتاب با عنوان «در آیین و رسم خنیاگری» توصیههای مختلفی به خنیاگران شده است که مولف بر محورهای رفتار اجتماعی، گویشی و اجرایی زمانه تاکید دارد. در این اثر توضیحات مختصری درباره نظام پردهای مشاهده میشود.
«بهجت الروح»
تالیف عبدالمومن بی صفی الدین است. به نظر میرسد که اصلِ این رساله مورد توجه اهل موسیقی بوده است.
رساله «موسیقی» یا «کتاب فی علم موسیقی»
رساله در موسیقی اثر محمد بن محمود بن محمد نیشابوری مشخص ترین رساله است که در این دوران تالیف شده است.
رساله «جمل الفلسفه»
کتاب مذکور از هفت مقاله تشکیل شده است که به ترتیب عبارتند از: علم عدد، هندسه، نجوم، موسیقی، منطق، طبیعی و الهی. مقاله چهارم این رساله به موسیقی اختصاص یافته که صفحات 58 تا 63 را دربرگرفته است. مباحث این مقاله شامل صوتشناسی، اقسام الحان، ایقاع، نسبت ابعاد موسیقی در عود و اقسام اصاب است.
و سخن پایانی؟
موسیقی در دوران غزنوی علاوه بر سنت موسیقایی دوران سامانی از جغرافیای بزرگتری متاثر بود که فرهنگ موسیقایی دوران را شکل بخشیده بود. معماهای بسیاری در قومشناسی موسیقی این دوره وجود دارد که با مراجعه به پیشینه تاریخی و منابع حکومتهای مجاور میتوان تا حدودی از این ابهامات پرده برداشت.
نظر شما