آقای حسینیزاد بهنظر شما رمان «عدالت» در میان کارهای دورنمات -که بیشتر با نمایشنامههایش شناخته میشود- کار متفاوتی است؟
محدودکردن دورنمات به نمایشنامهنویسی کمی نادرست است. گرچه همهجا به نمایشنامهنویسی شهرت دارد نه فقط در ایران. البته طیف کارهایش وسیع است: نمایشنامه، رمان و داستان کوتاه در کنار انبوهی از مقاله و یادداشت و بیوگرافی و حتی نقاشی؛ و در لابهلای همه اینها هم نظریهپرداز که خیلی پیگیر از نظریههایش دفاع میکند. شاید از دو سه نظر بتوان گفت «عدالت» بین رمانهای پلیسیاش جای خاص دارد. آخرین کار پلیسیاش در زمان حیاتش است و حجیمترین. نوعی تسویهحساب عریان با جامعه و دستگاه عدالت سوئیس است. و از نظر ادبی، هم رمانی با تکنیک و کمی پیچیده که در کارهای قبلیاش چنین تکنیکی ندارد.
دورنمات در این رمان مفهوم عدالت را به شکلی به بازی گرفته تا به تناقضها و بیعدالتیها در اجرا و استقرار عدالت بپردازد. او چگونگی تغییر مسیر جریان عدالت را بهواسطه تسلط قدرت بر آن نمایش میدهد. انگار که عدالت با بیعدالتی است که زنده است.
در تمام رمانهایش که به رمانهای پلیسی معروف هستند و در بسیاری از نمایشنامهها و کارهایش دورنمات با مفهوم عدالت سروکار دارد. نگاهی بیندازید به نمایشنامه معروفش که در ایران بارها اجرا شده «ملاقات بانوی سالخورده» یا به سایر رمان هایش. پیگیری عدالت با آنچه که در عرف بیعدالتی مینامیم. نوعی انتقام شخصی مثلا. یکی از دغدغه های اصلی دورنمات همین است.
شما رمان «عدالت» را رمانی متعهد میدانید که در نسبت مشخصی با سیاست و جامعه پرداخته شده است؟
خیلی به ادبیات متعهد و غیرمتعهد عقیده ندارم. البته جای بحثش اینجا نیست؛ اما از آن منظری که شما میگویید بله. بسیار متعهد است. پوست جامعه بورژوازی و دوچهره سوئیس و خارج از سوئیس را در این رمان میکَند.
دورنمات همانطور که در مقدمه رمان آمده چندین سال با طرح این رمان کلنجار رفته است. به نظرم این کلنجار بیشتر پُرکردن همان خلأیی بوده که میان تصور عینی و ذهنی از عدالت وجود دارد. نظر شما چیست؟
نمیدانم آیا این دلیلش بوده یا نه؟ شاید هم. اما دورنمات هم مثل خیلی از نویسندههای پرکار و شناختهشده، بعضی از کارهایش را نیمه رها میکرده. میدانید که کارهایی از خیلی از نویسندههای به اصطلاح بزرگ بعد از مرگشان منتشر میشود. یعنی ایدهای دارند و مینویسند و میگذارند بعد تا کامل شود. شاید حق با شما باشد. چون رمان عدالت نیاز به تحقیق و پرسوجو داشته و دورنمات قطعا به نظر تخصصی دیگران نیاز داشته.
و در آخر از چالشها و دغدغههایی که در ماجرای ترجمه این اثر برایتان پیش آمد، بگویید.
خب زیاد است. انشالله جای دیگر و کمی تخصصیتر خواهم گفت. کوتاه بگویم که یکی از مشکلترین ترجمههایم بود. کلا نزدیکشدن به زبان متنوعی که دورنمات در این کتاب استفاده میکند، کار خیلی دشواری بود. دقت کنید به تکنیک نسبتا پیچیده روایت. زبانش را هم دورنمات بر همین اساس انتخاب کرده است. اصلا کار سادهای این نبود.
رمان «عدالت» فریدریش دورنمات با ترجمه محمود حسینیزاد در 200 صفحه و با قیمت 38 هزار تومان توسط نشر برج به چاپ رسیده است.
نظر شما