مینو کریمزاده، نویسنده کتابهای کودک و نوجوان معتقد است بچهها همواره برای نوشتن الهامبخشاند و برای همین تلاش میکنم زمان نوشتن تمام حواسم به آنها باشد.
وی افزود: به اعتقاد من اگر کتابی در رویدادهای مختلف برگزیده شود و جایزه بگیرد اما نتواند در دل بچهها جایی باز کند آن اثر موفق نبوده و مخاطب خودش را درست نشناخته است.
عضو شورای نوجوانان انتشارات کانون، رسالت یک نویسنده برای نوجوان را شناخت دنیای نوجوانی و پرداختن به مسائل روز آنها دانست و یادآور شد: اگر درباره گذشتههای دور هم بخواهد بنویسد باید با زبان نوجوان امروز باشد تا بتواند با او ارتباط برقرار کند.
او زبان و لحن مناسب را تنها کلیدی دانست که میتواند قفل زنگ زده گذشته را باز کند گفت: درغیر اینصورت بچهها پشت در بسته موضوع داستان میمانند و قید باز کردن آن را میزنند.
نویسنده کتابهای کودک و نوجوان در ادامه با اشاره به وضعیت اسفبار کتابخوانی در جامعه و در میان کودکان و نوجوانان خاطرنشان کرد: این شرایط در میان بچههای شهرهای بزرگ و پسران نوجوان وخیمتر است.
وی بابیان اینکه کتابهای تألیفی اغلب مورد بیمهری بچهها قرار میگیرد افزود: البته در این زمینه بچهها مقصر نیستند، چراکه به تجربه دیدهاند که کارهای خارجی جذابتر و واقعیتر است پس چرا سراغ داستانهای کسلکننده ایرانی که به مسائل روز آنها نیز نمیپردازد، بروند.
کریمزاده در ادامه بیان داشت این موضوع برای نویسندهها زنگ هشداری است تا تلاش کنند با نوشتن داستانهای جذاب و پرداختن به مسایل آنها، نوجوانان را با داستانهای ایرانی آشتی دهند و اعتماد آنها را جلب کنند.
این نویسنده همچنین وجود خط قرمزهای زیاد را دلایلی عنوان کرد که مانع نوشتن داستانهای موفقی از سوی نویسندگان شده است و در اینباره اظهار داشت: به عنوان مثال موضوع عشق یکی از مهمترین حادثههای دوران نوجوانی است که به کل انکار میشود و جزو خط قرمزهاست یا اینکه گفتن از خیلی از واقعیتها، ممنوع است. مثل این است که با دستهای بسته پرت شوی میان رودخانه، شنا هم که بلد باشی، غرق میشوی.
وی با بیان اینکه به تفکیک جنسیتی اعتقادی ندارم گفت: همواره تلاش کردهام به مسایل نگاهی انسانی داشته باشم و اگر به مسایل دختران بیشتر میپردازم به خاطر ظلم مضاعفی است که در اجتماع و خانواده به آنها میشود.
کریمزاده معتقد است ادبیات یکی از راههای مهم نجات است چرا که میتواند بسیاری از زنجیرهای نامریی را که اسیر آنیم، به مخاطب نشان دهد تا در ذهنش آن را پاره کند، ادبیات میتواند مخاطب را با جهانی بزرگتر آشنا کند، به او بال پرواز دهد، ناامیدی را ویران کند و بگوید انتهای هر تاریکی، روشنایی است.
او ادامه داد ادبیات ضمن لذت خوانش، مبارز صلحجو است، چرا که اعتقاد دارم هیچچیز بهاندازه یک شعر و یک داستان جذاب و پرمحتوا، نمیتواند امیدآفرین باشد، هر داستان خوب، اشارهای است به خورشید و بهیقین ذهن خواننده را روشنتر میکند و با ذهنهای روشن، میتوان بهتر زندگی کرد.
نویسنده رمان «پیش از بستن چمدان» در باره این کتاب یادآور شد: من زمان نوشتن داستان زیاد به هدف فکر نمیکنم. داستان را شخصیتها پیش میبرند و دستآخر هم دیگر شخصیت ابتدای داستان نیستند و دچار دگرگونی میشوند و شاید هدف همین دگرگونی بوده است.
مسئول شورای نوجوان انتشارات کانون در پایان گفت: رمان «پیش از بستن چمدان» داستان دگرگونی آدمهاست. تغییر نگاه بچهها و والدین. پذیرفتن اشتباه و یافتن راههای بهتر. همه انگار در حال بستن چمداناند و سفر درونی. خوشحالم که اغلب خوانندگان این رمان را پسندیدند. دوستان نوجوان زیادی در سراسر ایران دارم که گاهی در پیامرسانها برایم پیام میگذارند و از تأثیر کتاب میگویند و من اغلب با چشمان خیس پیغامهایشان را میخوانم. خیلی از نظر بچهها احساساتی میشوم و تمام خستگی زندگی از تنم بیرون میرود.
نظر شما