گردآورنده کتاب «عقل سرخ» معتقد است ما همچنان نیازمند مفهومپردازی و تصویرسازی از مقاومت هستیم، زیرا محوریترین و واقعیترین موضوع که در زمانه کنونی از شهید و شهادت و حماسههای ایرانی میشود مطرح کرد، مفهوم، تراژدی و واقعیت مقاومت است.
حالا ملت ایران درباره این شخصیت برجسته، فرصت فکر کردن پیدا کرده است تا باری دیگر به قهرمانان خود ببالد و وظیفه این مهم را ادبیات و کتاب بر دوش خواهد داشت. کمی بعد از شهادت حاج قاسم، کتاب «عقل سرخ» به همت جمعی از اساتید دانشگاه و کارشناسان علوم اجتماعی و سیاسی منتشر شد؛ چیستی و چگونگی روند شکلگیری این اثر بهانهای بود که برای رسیدن به پاسخهای آن با مجید امامی، گردآورنده کتاب «عقل سرخ» به گفتوگو بنشینیم که نتیجه آن را در ادامه میخوانید.
رفتن به سمت شهید حاج قاسم سلیمانی و نوشتن از چنین شخصیتی کار سادهای بهنظر نمیرسد، چطور شد تصمیم گرفتید درمورد ایشان بنویسید؟
کتاب «عقل سرخ»، دو وجهه و شأن صدور دارد، یکی وجهه نظری و دیگری وجهه عملی است. به لحاظ عملی، شرایط، حماسه و معنویتی که شهادت شهید سلیمانی ایجاد کرد، شاید بتوان گفت در دفاع مقدس هم کمنظیر بود و حسی از هویت ایرانی ـ اسلامی و مقاومتی را در جامعه زنده و متذکر کرد. همچنین در بین اصحاب علوم اجتماعی و فرهنگ و اساتید دانشگاه و پژوهشگران دانشگاهی و حوزوی طبعاً یک برانگیختگی ویژهای را ایجاد کرد که باعث شد در همان دو ماه اول به این موضوع بیاندیشند و به دنبال اعلام واکنش و حضوری باشند، لذا 72 نفر از پژوهشگران در مدت کمتر از 40 روز از شهادت و تشییع شهید سلیمانی سعی کردند ادای دینشان را در قالب یک متن و اندیشهورزی نسبتاً کوتاه انجام دهند و این وجه عملی کتاب است.
کتاب «عقل سرخ» در واقع ادای دین 72 نفر از پژوهشگران و اساتید دانشگاه در 40 روز اول پس از شهادت حاج قاسم سلیمانی است و اگر نمیتوانستند نسبت به این ماجرا واکنش نشان دهند به لحاظ حکمت عملی محل سؤال بود، ولی به لحاظ نظری، این کتاب حاوی اندیشهها و ایدهها در حوزه علوم سیاسی و اجتماعی و حتی مدیریت و سیاستگذاری و البته در حوزه عرفان، تاریخ و فلسفه است که سعی میکند ابعاد این حماسه و شهادت و عرفان متجلی شده در مکتب شهید سلیمانی را در طراز علوم اجتماعی و علوم انسانی بازخوانی کند. هرچند قلم، اندیشه و زبان در این موضوع نارساییهایی دارد، لذا تمامی مقالات از یک منظر و پایگاه علوم انسانی وارد این ماجرا میشود و این یک محک بسیار خوب برای فهم نسبت بین علوم انسانی و پدیدههای واقعاً درونزا مانند مکتب شهید سلیمانی و مقاومت تمدنی و فرهنگی در برابر نظام سلطه است.
تألیف کتاب «عقل سرخ» چگونه شکل گرفت و نخستین جرقههای آن چگونه و کجا زده شد؟ درباره نقش نویسندگان در گردآوری این اثر بفرمایید.
کتاب «عقل سرخ» به همت جمعی از اساتید و پژوهشگران دانشگاههای امام صادق(ع)، باقرالعلوم(ع) و دانشگاه تهران و زیر نظر اساتیدی مانند حمید پارسانیا و آرزو نیکوئیان منتشر شد. هرچند هنوز خیلی خوب دیده نشده، اما هنوز فرصت هست. این کتاب متن خوبی برای اصحاب علوم انسانی است و درست است که مخاطبان این کتاب، اغلب متخصصان هستند، ولی علاقهمندان به علوم انسانی و پژوهشگران میتوانند از منظر این کتاب با ابعاد شهادت، مقاومت و واکنش ملت ایران نسبت به شهادت ایشان و تشییع جنازه بینظیر که بعد از رحلت امام خمینی(ره) رخ داد و بیشک هنوز محل مطالعه و الهامگیری است، از این کتاب استفاده کنند.
اسم کتاب اولین دریچه برای شناخت یک اثر است؛ مخصوصاً وقتی کتاب درباره یک شخصیت شهید باشد، آن هم حاج قاسم سلیمانی که هیچ ایرانی وجود ندارد که او را نشناسد، با این تعابیر شاید اگر اسم حاج قاسم روی جلد کتاب نقش بسته بود به کتاب کمک بیشتری میکرد، چرا اسم «عقل سرخ» را برای این کتاب انتخاب کردید؟
عنوان «عقل سرخ» و رویکردی که در کتاب دنبال شده به عبارتی این نگاه را دنبال میکند که جامعه ایران یک قربانی در یک تلاش عقلانی و مقدس تقدیم تاریخ کرده و الان در پی آن میتواند مسیر خود را ادامه دهد و این یک قربانی ساده نیست. در «عقل سرخ» سهروردی، شیر برای اینکه راه را روشن کند و مسیر آزادی و عدالت را زنده نگه دارد، در داستان فدا شده، لذا این نام برای کتاب انتخاب شده و در مقدمه هم توضیح دادهام که عنوان «عقل سرخ»، عنوان رساله عرفانی سهروردی است و در این کتاب، تلویحاً این عنوان را وام گرفتهایم و «عقل سرخ»، بهترین گزینه و تعبیری بود که میتوانستیم درمورد ایشان بکارگیریم که این سرخفامی نشان شهادت و شهود است و نقطه مقابل در ادبیات عرفانی، زردفامی است که نشان افسردگی و خمود و شکست است و سرخی در عرفان، رنگ پیروزی است.
با اینکه مطالب ارائه شده برای مخاطب عام خیلی جذاب و جالب است اما شاید برای کسانی که تخصصی ادبیات و خاطرات دفاع مقدس را دنبال میکنند، این کتاب مطلب منتشر نشدهای نداشته باشد، شما از این منظر به تولید کتاب توجه کرده بودید؟ یعنی با علم بهاینکه این موضوعات درباره حاج قاسم در کتابها و منابع دیگر ذکر شده است، چطور روایت و انتشار آنها را ضروری میدانستید؟
کتاب «عقل سرخ» در واقع به دنبال وصف زندگی و وصف حال شهید سلیمانی به عنوان یک اسطوره ایرانی نبوده که البته این وظیفه مهمی است که بر عهده داستاننویسان، خاطرهنگاران، شرححالنویسان در عرصه کار شفاهی است. اما این کتاب بیشتر وصف حال جامعه ایران، زمانه کنونی و تحولات انقلاب اسلامی در مقطع شهادت شهید سلیمانی بوده و جامعه ایران و انقلاب اسلامی موضوع اصلی کتاب است که شهید سلیمانی ما را متذکر به این حال و احوال کرد، یعنی علوم اجتماعی ایران را متذکر کرد، در واقع این کتاب برای کسی که بدنبال موضوعاتی مانند نوع زندگی، خاطرات یا الگوهای عینی شهید سلیمانی است، مطلب خاصی ندارد. کتاب بیشتر از اینکه در عرصه تاریخ شفاهی مقاومت، داستان و یا وصف حال و خاطره ورود پیدا کند، به حوزه جامعهشناسی، پدیدارشناسی انقلاب اسلامی و مقاومت میپردازد.
بهنظرتان از نظر سلوک، نویسندهای که قصد نوشتن از شهدا و بهخصوص شخصیتی همانند حاج قاسم سلیمانی را داشته باشد باید به چه نکاتی توجه داشته باشد و خودتان در این زمینه چه نکاتی را رعایت کردهاید و میکنید؟
محوریترین و واقعیترین موضوع که در زمانه کنونی از شهید و شهادت و حماسههای ایرانی میشود مطرح کرد، مفهوم، تراژدی و واقعیت مقاومت است. ما امروز بیش از هر زمان دیگر به مفهومپردازی، نظریهپردازی، جامعهپذیرسازی، درونیسازی و باورپذیرسازی مقاومت نیاز داریم، چون جامعه در حساسترین برهه تاریخ مقاومت خودش قرار دارد، هرچقدر مقاومت کنیم به همان میزان پیروز میشویم.
در کتاب «عقل سرخ» به جغرافیا، مغناطیس و اقیانوس پرظرفیت مقاومت در پرتو این شهید و شهادت خیلی نگاه شده است. درمورد شهدای گذشته هم همینطور است و در آینده هم بنظر میآید ما همچنان نیازمند مفهومپردازی و تصویرپردازی از مقاومت هستیم. شهید سلیمانی تصویر زنده مقاومت برای نسل سوم و چهارم انقلاب اسلامی است و برای دهه 60، شهید سلیمانی روح مقاومت را زنده کرد و آینده بهتر را بشارت و امید داد. شهدای جنگ تحمیلی با شهادت خودشان هزاران انگیزه را ایجاد میکردند نه اینکه باعث افسردگی و احساس عجز باشند، شهادت شهید سلیمانی دقیقاً خاطره شهادتهای دهه 60 را در پرتو آن معنویت انقلاب اسلامی احیاء کرد. درواقع یکی از رموز شهادت این است که میتواند طریق بیداری و رمز نشاط باشد. ما این نکته را شنیده و در فیلم ها دیده بودیم اما جذب نکرده بودیم و این اتفاق باعث جذب این موضوع چه برای نویسنده ادبیات و چه پژوهشگر جامعهشناس و علوم سیاسی شد و 72 نفر که در این کتاب قلم زدند هریک به میزانی در این 40 روز جذب این مغناطیس شده بودند.
دوری از بزرگنمایی و بزرگگویی درباره شهدای دوران دفاع مقدس یکی از مطالبات جدی رهبر معظم انقلاب اسلامی بوده که بارها مورد تأکید شهید حاج قاسم سلیمانی نیز بوده است، برای مصونیت از این اتفاق چه باید کرد و چگونه میشود از آفت چنین اتفاقی دور ماند؟
برای دوری از بزرگنمایی باید در پرتو نیازهای اجتماعیمان از شهدا صحبت کنیم. شهدا شهروندان همین جامعه بودند که افق وسیعتری داشتند، وگرنه در توانایی و سلوک همه ما میتوانیم به آنها برسیم، فقط رمزش این است که افق آنها را بگیریم. اگر افق آنها را در جامعه پردازش کنیم، کاملاً برای نسل امروز باورپذیر میشود.
این کتاب ادای دینی به مکتب ایشان بوده است. شهید سلیمانی فقط یک شهید نیست و به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی، «شهید سلیمانی خودش یک زیرمکتب برای امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی بوده است» و این خیلی مهم است که بدانیم امام خمینی(ره) چگونه قلوب را همراه و جامعه را متحول میکرد. اگر ما شهید سلیمانی را در نسبت با واقعیت جامعه معرفی کنیم، دچار اغراق نخواهیم شد و خود او هم از اغراق بری بود و جامعه ایران هم ظرفیت اغراق ندارد، اما ظرفیت برملاسازی افق او را دارد. افق او، مقاومت تمدنی است و این مقاومت تمدنی میتواند ما را از گذرگاه تاریخ جامعه ایران، جهان اسلام و همه عدالتجویان عبور دهد، در غیر اینصورت در گرداب تاریخ از بین میرویم.
شهید سلیمانی در بحران سیل سال 1398، حرم خود را خوزستان میدانست و با فعال کردن ظرفیت مواکب به داد خوزستان رسید و نه او، بلکه ایده و پیشقراولی ایشان بود، در اصل شهدایی مثل شهید سلیمانی به واسطه پیشروندگیشان اثرگذار و تحولبخش شدند. همچنین در ماجرای مهم الفت، همراهی، عدم افراط و تفریط و منازعات سیاسی را به عرصه خدمت کشاندن، ایشان در عین حال که موضع و سلیقه سیاسی داشت، ولی قهرمان ایجاد آرامش در عرصه خدمت بود و میگفت در عرصه خدمت ما با هیچکس دعوا نداریم، بلکه رفاقت سازنده داریم و این به معنای کوتاه آمدن از موضع نیست، بلکه به معنای احترام به کرامت همه انسانها و حاکم کردن معنویت در سیاست است و اینها مثالهایی است که ما میتوانیم برای نسل امروز و برای سیاستگذاران مطرح کنیم و کتاب «عقل سرخ»، وجوه مختلفی از نکاتی که مطرح شد دارد، ولی یک تحلیل توصیفی روشمند بر اساس تحقیق در زندگی ایشان نیست و کاری است که در چهل روز اول شهادت ایشان بر اساس نظریات و دیدگاه اصحاب علوم اجتماعی و سیاسی تهیه شده است.
در حال حاضر اثری در این زمینه در دست نگارش دارید؟
کتابی با عنوان «ما ملت امام حسینیم»، با همکاری گروهی از اساتید که در انتشار کتاب «عقل سرخ» به ارائه مقالات پرداختند با سرپرستی استاد هاشمزاده در دست تألیف است و قرار است به مناسبت اربعین منتشر شود و در این اثر سعی شده است، نگاه امروزین جبهه مقاومت و جبهه تمدنی به قیام عاشورا و روابط متقابلش با حیات جامعه ایران و اسلام مورد بررسی قرار گیرد.
همچنین اثری دیگر تا هفته آینده با عنوان «یک امام، یک امت»، با موضوع تحلیل اربعین از منظر روابط میان فرهنگی ایران و عراق منتشر میشود. این کتاب دربردارنده مقالات اندیشمندان این حوزه و اساتید دانشگاه است.
کتاب «عقل سرخ» زیر نظر حمید پارسانیا و گردآوری سیدمجید امامی در ۵۴۰ صفحه، شمارگان 1000 نسخه با مشارکت انجمن مطالعات اجتماعی حوزه، دانشگاه باقرالعلوم(ع)، گروه علوم اجتماعی اسلامی دانشگاه تهران، پژوهشگاه بینالمللی المصطفی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران، پژوهشکده باقرالعلوم(ع)، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، دبیرخانه همایش بینالمللی طریق الحسین(ع) توسط انتشارات دانشگاه امام صادق(ع) منتشر شده است.
نظر شما