رویکرد شناختی ادبیات اقتصاد اسلامی را یک گام به جلو می برد
در ابتدای نشست حجتالاسلام والمسلمین علیاصغر هادوینیا، نویسنده کتاب «رویکرد شناختی در تحلیل اقتصاد اسلامی» و عضو هیئت علمی گروه اقتصاد پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان مطالبی درباره افتصاد در علوم شناختی بشر گفت: در اواخر قرن بیستم مهمترین سوال این بود فرایند ذهن چیست و ذهن چگونه عمل میکند؟ این پرسش باعث شد شش رشته علمی درگیر پاسخ به سوال شوند و حاصل این سوال رشتههای کامپیوتر، روانشناسی و فلسفه شد و شاخهای از علم با نام «علوم شناختی» به وجود آمد.
او ادامه داد: علوم شناختی دارای پرسشهای اصلی است و این علوم سعی کرد به این پرسشها پاسخ دهد که از طریق تحلیل فرایند ذهن، اقتصاد شناختی میتواند گاهی رویکرد شناختی را مطرح کند. میتوان دستاورد این رویکرد را در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم دید. با اشاره به ساختار کتاب در فصل اول به کلیات پرداخته شده است و سعی کردم در این بخش به مفاهیم اصلی بپردازم. در واقع مطالعات بین رشتهای را مطرح و سعی کردهام جایگاه علوم در مطالعات را بررسی کنم.
نویسنده کتاب «رویکرد شناختی در تحلیل اقتصاد اسلامی» با اشاره به دیگر فصلهای کتاب گفت: در فصل دوم به این موضوع پرداختم که رویکرد شناختی در اقتصاد چییست و این موضوع را در میان علوم لاتین بررسی کردم. در زبان فارسی در این باره مقالات زیادی نبود و هماکنون بسیار کم است. در فصل سوم بحث عقلانیت را عنوان کردهام که بحث عقلانیت و باورها سعی میکند با تحلیل ذهن مباحث را مطرح کند.
حجتالاسلام والمسلمین هادوینیا ادامه داد: هربرت الکساندر سایمون (اقتصاددان آمریکایی) در مقابل عقلانیت نامحدود، عقلانیت محدود را مطرح کرده و من بحثی را در تنازل عقلانیت به نام «عقلانیت فراگیر» بیان کردم. در واقع یک نکته را در بحث کلیات با ارائه پرسشهایی گفتهام که رویکرد شناختی از چه مزیتی برخوردار است؟ بیتردید رویکرد شناختی ادبیات اقتصاد اسلامی را یک گام به جلو میبرد. پرسش دیگر که در این کتاب مطرح شد این بود ادبیات اقتصاد شناختی چه بحثها و دستاوردهایی دارد.
عضو هیئت علمی گروه اقتصاد پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به جایگاه لذت و سعادت در اقتصاد اسلامی اشاره کرد و گفت: در فصل چهارم به موضوعی پرداختم که جایگاه لذت و سعادت را در اقتصاد اسلامی نشان میدهد و نتیجهگیری میشود لذت با فرایند ذهنی چه ارتباطی دارد. در فصل پنجم مبحث اطلاعات جنبه شناختی دارد. بحث شفافیت در اقتصاد اسلامی و ارتباط آن با رویکرد شناختی مطرح شده است. فصل ششم هم با بیان دستاوردها به پایان میرسد.
او افزود: در چهار مقاله که در کتاب به چاپ رسیده به موضوع ربا پرداخته شده و یکی از مقالات این است که قرآن کریم درباره ربا چه تحلیلی دارد و نتیجهگیری میشود تحلیل آن در اکثر موارد تحلیل شناختی است.
حجتالاسلام هادوینیا در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: عنوان کتاب من دو رویکرد اصلی اقتصادی و شناختی دارد که یکی را در فصل اول و یکی را در فصل دوم مطرح کردم. در فصل اول وقتی به اقتصاد اسلامی پرداختهام معنای اهم آن مطرح است که شامل گزارههای تجربی، قیاسی و شناخت بشری میشود. در تعریفی که آوردم باید برای پسوند اسلامی معیار داشته باشیم که ما هرگونه تأثیرپذیری وحیانی را اسلامی میگوییم.
اقتصاد اسلامی به عدالت پرداخته است
نویسنده کتاب «رویکرد شناختی در تحلیل اقتصاد اسلامی» با اعتقاد بر اینکه ما سه گونه تأثیرپذیری داریم اضافه کرد: نخست تاثیر جهانبینی اسلامی در برخی پیشفرضهای اقتصادی، دوم تاثیر جهانبینی اسلامی در اقتصاددانان برای انتخاب موضوع و سومین موضوع تاثیر پذیری از تعالیم وحیانی است که به برخی از مفاهیم دست گذاشته؛ برای مثال اقتصاد اسلامی به عدالت پرداخته و به انواع کمفروشی اشاره میکند که قرآن آن را محکوم کرده است. اقتصاد اسلامی در یکی از این سه زمینه باید تاثیرپذیری از وحی گرفته باشد. در فصل دوم اقتصاد شناختی را به دو صورت میتوان مطرح کرد جنبه فلسفی که از زمان ارسطو بوده و بُعد دوم جنبه روانشناسانه است. حالت دیگر هم شامل جنبه عصبشناسانه میشود.
او درباره جنبههای مختلف عقلانیت در کتاب هم گفت: عقلانیت نامحدود در اقتصاد مطرح شده که پیشبینی منافع مادی فرد است. این عقلانیت عنصر اقتصادی انسان کامل است. در واقع اقتصاد نئوکلاسیک را اگر از عقلانیت خالی کنیم پیشفرض اصلی آن از بین میرود. من در این کتاب عقلانیت فراگیر را بر اساس معرفتشناسی و اسلامشناسی مطرح کردم. انسان بعد مادی، معنوی و اخروی دارد. ابعاد وجودی انسان بر اساس تحلیل شناختی مطرح میشود و انسان چیزی جز اندیشه نیست.
حجتالاسلام والمسلمین سعید پناهی، پژوهشگر اقتصاد اسلامی نیز در این نشست با اعتقاد بر اینکه علم اقتصاد شامل دو مقوله اقتصادِ شناختی و رویکردِ شناختی میشود، گفت: ادبیات غالب در رویکرد شناختی که در کتاب آمده بیشتر به این موضوع محدود میشود که انسان چگونه شناخت پیدا میکند. بحثی داریم با عنوان «اقتصاد رفتار» که پا را فراتر میگذارد و درباره این موضوع بحث میکند که چه مباحثی در رویکرد شناختی و اقتصاد رفتاری مطرح است. خوشبختانه هم در اقتصاد اسلامی و هم در اقتصاد غیر اسلامی در ایران سریع وارد این ماجرا شدهاند. نویسنده هم ادبیات رایج در حوزه اقتصاد رفتاری را به خوبی جمعآوری کرده است.
او وارد شدن به حوزههای جدید را مزیت کتاب دانست و گفت: از مهمترین محسنات کتاب این است که به حوزههای جدید وارد شده که انصافا بسیار قابل استفاده است. نویسنده در این کتاب ادبیات رایج در حوزه اقتصاد رفتاری را به خوبی جمعآوری کرده و این کار به دلیل اینکه در این حوزه مطالعات متمرکز نداریم، ارزشمند است. نویسنده همچنین در فلسفه اقتصاد که به تازگی به وجود آمده به خوبی وارد شده است.
این پژوهشگر در پایان با بیان اینکه فصل ششم کتاب «رویکرد شناختی در تحلیل اقتصاد اسلامی» دستاوردهای علم اقتصاد را به خوبی ارائه کرده است، گفت: در تحقیقاتی که من انجام دادم عقلانیت اقتصادی از پاشنههای آشیل اقتصاد سرمایهداری است و اقتصادانها از پس عقلانیت برنیامدهاند.
عبور از مرزهای دانش با کتاب «رویکرد شناختی در تحلیل اقتصاد اسلامی»
محمدجواد توکلی، پژوهشگر و اقتصاددان از دیگر سخنرانان این نشست بود که با بیان اینکه در کتاب «رویکرد شناختی در تحلیل اقتصاد اسلامی» از مرزهای دانش به اقتصاد نگاه شده است، گفت: مبحث علوم رفتاری به تازگی در اقتصاد متعارف شده است. به قول یکی از متفکران، در مباحث جدید در همه رشتهها به خصوص اقتصاد با شصت سال وقفه روبرو هستیم و مباحث منسوخ را به عنوان بحث جدید مطرح میکنیم. با توجه به تقویت ارتباطات فواصل ما در کتاب کم شده و به تازگی در مرزهای دانش حرکت کردهایم و نویسنده کتاب هم در این زمینه قلم زده است.
او ادامه داد: ما رویکرد شناختی را با علم اقتصاد اسلامی مقایسه میکنیم. در کتاب دو محور اساسی مطرح است و نخست رویکرد شناختی در اقتصاد اسلامی است. ما باید مدافع بیشتر هردو مفهوم باشیم. در رویکرد شناختی اقتصاد با بحث شناخت مورد تحلیل قرار میگیرد. این اقتصاد مبحثی میان روانشناسی و اقتصاد است که این علوم را جلو میبرد. به نظرم بحث شناختی را نویسنده به خوبی تعریف کرده است.
این اقتصاددان افزود: دومین نکته این است که در تعریفی از علم اقتصاد اسلامی داریم رویکرد شناختی را با حوزه مطالعات این علم مقایسه میکنیم. ابهام در رویکرد نکته دوم است. با تعریفی که در بحث اقتصاد شناختی مطرح شده قاعدتا رویکرد تجربی و آزمایشگاهی مطرح است.
توکلی با بیان اینکه گاهی از قرآن و روایات تحلیلهای شناختی بیرون میآید، گفت: ما وقتی آیات قرآن را نگاه میکنیم، میبینیم با رویکرد شناختی سازگار است. برای مثال در آیه «﴿إِنَّ الإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ﴾» بشر دارای زیان است. آیاتی درباره عجول بودن یا کفور بودن انسان اشاره دارد. در حقیقت مشکلات انگیزشی را بیان میکند که مشکلات شناختی است. ما اگر رویکرد شناختی را به صورت عام یا خاص در اقتصاد میآوریم از روش تجربی هم استفاده کنیم. سیاستمداران وقتی با علم اقتصاد رفتاری آشنا باشند میدانند که چگونه با نرخ کالاها برخورد شود.
نظر شما