در آغاز این مراسم، کاووس حسنلی، مدیر مرکز حافظشناسی پس از خوشامدگویی به حافظپژوهان و حافظدوستان حاضر در جلسه و سپاسگزاری از همه افراد و نهادها و سازمانهایی که مرکز حافظشناسی را در برگزاری این یادروز یاری کردند، گزارشی از کتابهای منتشرشده در پیوند با حافظ، در سال گذشته ارائه داد.
حسنلی در این باره گفت: بر پایه گزارشهای دو پایگاه مهم اطلاعرسانی در حوزه نشر کتاب، یعنی سازمان اسناد و کتابخانه ملی و خانه کتاب در سال ۱۳۹۷، مجموعاً حدود 100 هزار عنوان کتاب منتشر شده است که از این تعداد، بیش از 12 هزار عنوان، کتابهای مربوط به ادبیات بوده است که از این تعداد ۲۲۵ عنوان کتاب، با مجموع شمارگان ۱۹۲ هزار نسخه در پیوند با حافظ منتشر شده است.
وی در ادامه گفت: نکته جالب توجه این است که با همین آمارهای موجود هم، متوسط شمارگان هر عنوان کتاب، حدود ۸۵۴ نسخه است. این در حالی است که ما میدانیم بسیاری از ناشران، به دلایل گوناگون، عدد شمارگان را بیشتر از تعداد واقعی اعلام میکنند.
با این حال به گفته حسنلی، آمار شمارگان کتابها تأملبرانگیز و البته تأسفبرانگیز است.
او با بیان اینکه میتوان دلیل کاهش این آمار را انتشار اینترنتی و صوتی کتابها عنوان کرد؛ اما به نظر میرسد آسیب کار در جایی دیگر باشد، گفت: در این میان، نکتهای دیگر هم هست و آن هم اینکه میزان کتابهای تألیفی و تحقیقی، نسبت به انواع دیگر، رشد بیشتری داشته است.
به گفته او، اگر از نظر موضوعی، به کتابهای منتشرشده نگاه کنیم، در دهه گذشته، آهنگ رشد کتابهای تحقیقی و تألیفی، نسبت به کتابهای دیگر، از جمله فالنامهها، آهنگ بهتری بوده است.
حافظ و انسان دیروز و امروز
مدیر مرکز حافظشناسی، سپس، به موضوع امسال یادروز حافظ پرداخت و گفت: مرکز حافظشناسی موضوع علمی یادروز حافظ در سال ۱۳۹۸ را «حافظ و انسان امروز و دیروز» اعلام کرد و حافظپژوهان دعوت شدند تا این موضوع را در کانون توجه قرار دهند.
به گفته حسنلی موضوعِ حافظ و انسان را از زاویههای گوناگون میتوان نگاه کرد؛ اما شاید بتوان همه این زاویهها را در دو دستهی کلی جای داد: یکی، بررسی مفهوم انسان در اندیشه حافظ در مقایسه با دیگران، و دیگری نگاه انسان معاصر به شعر حافظ و کارکرد این شعر برای انسان امروز.
مدیر کرسیپژوهی حافظ در ادامه افزود: پرسشهای گوناگونی در اینجا میتواند مطرح باشد؛ مثلاً اینکه حافظ در سده هشتم به انسان چگونه مینگرد؟ رفتارهای شایسته انسان معتدل و متعادل چیست؟ انسان متعالی از نظر او کیست؟ وقتی میگوید: «مکن به فسق مباهات و زهد هم مفروش» دنبال چگونه انسانی است؟ آیا انسانی را که حافظ به دنبال اوست، باید در آسمان جست یا روی زمین است؟
حسنلی ادامه داد: از دیدگاه حافظ، رابطه انسان با اجتماع و رابطه انسان با خداوند، چگونه بازتعریف شده است؟ انسان آرمانی حافظ کیست و چه تفاوتی با انسان آرمانی اندیشمندان دیگر دارد؟ و در سطحی دیگر، انسان امروز، با شعر حافظ چه رابطهای میتواند داشته باشد؟ به سخنی دیگر، شعر حافظ چه نیازی از انسان معاصر را پاسخ میدهد؟
حسنلی سپس با بیان اینکه امسال، دویستمین سال انتشار دیوان غربیشرقی گوته است، از اختصاص یکی از سخنرانیهای این یادروز، به مقایسهی برخی از ویژگیهای آثار گوته با دیوان حافظ، ابراز خوشحالی کرد.
انسان در نگاه حافظ و ملاصدرا
پس از این سخنرانی، بخش نخست نشست علمی یادروز حافظ آغاز شد. نخستین سخنران این بخش، محمدعلی نعمتالهی، استاد دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم بود. موضوع سخن او، به «انسان در نگاه حافظ و ملاصدرا» اختصاص داشت.
نعمتالهی، خداشناسی، انسانشناسی، هستیشناسی، معرفتشناسی و ارزششناسی را اصلیترین مؤلفههای مشترک در اندیشه حافظ و ملاصدرا دانست و مفاهیم کلیدی انسانشناسی آنها را، در دو قلمرو واقعگرایی و کمالگرایی، چنین برشمرد: امور وجودی، طبیعت و فطرت انسان، ابعاد اصلی هویت انسان، ارتباطات انسان، نیازهای انسان، ارزشها و ضدارزشها و عوامل سعادت و شقاوت انسان. به گفته او شاخصهای اصلی نگاه حافظ و ملاصدرا در انسانشناسی (هستها و بایدها)، عبارتاند از: واقعبینی، جامعنگری، خوشبینی، امید و مثبتاندیشی، آسیبشناسی و آفتزدایی، کمالطلبی و آرمانگرایی (نجات و رستگاری).
نعمتاللهی افزود: در انسانشناسی ملاصدرا، نفس و عقل (اسفار اربعهی عقلیه) و در نگاه حافظ، وجود و عشق، هویت اصلی انسان و خود واقعی اوست.
شباهتهای حافظ و گوته
سخنرانی بعدی این مراسم علی رجایی، استاد بخش زبانهای خارجی دانشگاه اراک بود که از «تاریخ خلقت، مفهوم انسان و انسانبودن، نزد حافظ و گوته» سخن گفت.
رجایی با اشاره به تاریخ خلقت انسان در ادیان الهی و بازتاب آن در آثار ادبا و شعرا، دیدگاه این دو شاعر را درباره مفاهیم و موضوعات یادشده، با هم مقایسه کرد.
به گفته او: حافظ و گوته، با مهارت، هنرمندی و خلاقیت تمام، به توصیف ادبی و شاعرانه موضوع خلقت آدم و سرنوشت او در زمین پرداختهاند و دیدگاهی، نسبتاً مشابه در این باره دارند. نزدیکی و مشابهت دیدگاه این شاعران، در موضوعات و مفاهیمی مانند خلاقیت، همت، آزادی، حیرت، عدالت، عشق، سرنوشت، مقام خلیفةاللهی انسان، تفاوت انسان و فرشته، خیر و شر و بهویژه، خصوصیات انسان برتر و فطرت کمالگرایی او، دیده میشود.
نعمتاللهی با بیان اینکه این شباهتها افزون بر آنکه بیانگر اثرپذیری گوته از حافظ و پیوند روحی نوابغ انسانی و شیفتگان انسانیت است، بر مشابهتهای ذاتی و ریشهی مشترک انسانها، بهواسطه آدم (ع) و حوا، تأکید و اهمیت تحقیقات و گفتوگوهای میانفرهنگی را یادآوری میکند، یادآور شد: جایگاه انسان در خلقت در شعر حافظ مشابه همان نگاهی است که گوته آن را برمیشمرد.
حافظ و روانشناسی ترس
سومین و آخرین سخنرانی بخش نخست نشستها به «حافظ و روانشناسی ترس» اختصاص یافت که امیرحسین ماحوزی، استاد دانشگاه پیام نور (مرکز دماوند) به بیان آن پرداخت.
به گفته ماحوزی، او با درنگ بر ترسها و شیوههای مقابله با آن (از فرار تا مبارزه) در دیوان حافظ، این موضوع را از منظری روانکاوانه و با تکیه بر نگاه «یونگ» و «دوران» بررسی کرده است.
ماحوزی سپس با خواندن غزل مشهور حافظ «شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل/ کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها»، گفت: از نخستین غزل حافظ، آنچه درخور توجه است، احساس بیم است؛ ترس از شب تاریک، بیم موج و وحشت از گردابی هولناک و فروکشنده.
او سپس با بیان اینکه با نگاهی پدیدارشناسانه، این ترسها را میتوان به سه دسته «ترس از جهان»، «ترس از دیگری» و «ترس از من» تقسیم کرد، یادآور شد: ترس از جهان، ترس از ناپایداری، فریب و بیوفایی آن و بهویژه، ترس از ناشناختگی جهان، یعنی ناتوانی در فهم راز آن، است.
ماحوزی سپس با اشاره به اینکه این ترس در شعر حافظ، بیشتر، با تاریکی توصیف میشود (شب تاریک)، افزود: «دیگری» در شعر این شاعر، میتواند دیگری عام، معشوق یا ممدوح باشد.
او در ادامه افزود: در همه این موارد، ترس از خشم، حسد یا غیرت و بیاعتنایی، ترس از ملامت و بدنامی و ترس از ناشناختهبودن دیگری، بهویژه در جامعهی ریاکار، از ترسهای اصلی دیوان حافظ است.
به گفته این استاد دانشگاه، این ترس با احساس رهاشدگی، طرد و هبوط یا سقوط همراه است (گرداب هایل)، ترس از «من» نیز، ترس از قلمروهای ناشناختهی درون را در بر میگیرد.
ماحوزی سپس با اشاره افزود: اصلیترین ترسهای دیوان حافظ در این عرصه، عبارتاند از: ترس از گناه و وسوسهها؛ ترس از ناتوانی و ضعف، بهویژه در پیکار عشق؛ ترس از فقر و مرگ؛ بیم روبهروشدن با تناقضهای درونی و از همه مهمتر، ترس از راهنبردن به راز درونیِ ʼمنʻ (بیم موج).
وی با بیان اینکه واکنش شخصیتهای اصلی دیوان حافظ، رند و زاهد، به این ترسها متفاوت است، گفت: رند، این جهان و سختیهای آن را میپذیرد و رها از نام و ننگ، با دمغنیمتشمردن، مستی، موسیقی و عشقورزی، اکنون را جاودانه میسازد؛ اما زاهد، اسیر نام و ننگ است و گریزان از اکنون و ناشناختگی و ناپایداری جهان، چشم به پاداش اخروی و جهان دیگر دارد.
حافظ و انسان امروز از منظر دادبه
در آغاز بخش دوم نشست علمی یادروز حافظ، یاد و خاطره برخی از فرهیختگانی که در سال جاری و سالهای اخیر، به دیدار دوست شتافتند، در قالب نماهنگی، گرامی داشته شد؛ فرهیختگانی ازجمله پرویز خائفی، جمال زیانی، سلیم نیساری، غلامحسین امامی، عباس کشتکاران و ناصر امامی.
نشست دوم، با سخنرانی اصغر دادبه، استاد دانشگاه علامهطباطبایی، درباره «حافظ و انسانِ امروز» شروع شد.
دادبه در پاسخ به این پرسش که «حافظ برای انسان امروز چه حرفی دارد؟» گفت: حضور این تعداد از حافظپژوهان و حافظدوستان در جلسهی امروز و شهرت حافظ در طول تاریخ، نشان میدهد که حافظ، حتماً، سخنی برای انسان همهی اعصار داشته که همواره، در کانون توجه بوده است.
به گفته این استاد ادبیات، انسان امروز به بازگشت به جهان معانی و شهود که مرحلهی عالی تعقل است، نیاز دارد. روح انسان امروز، آزردهی آزمندی و کینهجوییست و حافظ، با طرح گستردهی رذایل و فضایل اخلاقی در شعرش و تأکید بر پرهیز از آزار دیگران و عشقورزی، درمان این درد را در اختیار انسان دردمند امروز، قرار میدهد.
دادبه سپس با بیان اینکه یکی از مفاهیم کلیدی دیوان حافظ، آزادگیست، افزود: انسان امروز نیز، در پی دستیابی به آزادیست؛ ازاینرو، حافظ برای انسان روزگار ما، حرفهای بسیاری دارد.
شعر و سخن حافظ، در هر عصر و زمانی، قابلیت بازتولید پیدا میکند
نصرالله امامی، استاد دانشگاه اهواز، دومین سخنران این بخش بود. او در سخنان خود که به موضوعِ «حافظ و جامعهی انسانی پیرامونش» اختصاص داشت، گفت: یکی از محورهای اصلی جهانبینی حافظ را نگاه ژرف و واقعنگرانهی او به انسان و دنیای انسانی پیرامونش شکل داده است. حافظ بهمدد تجربهمندی تاریخی و اجتماعی و سرشت چالشگرانهاش، در مقابل طبقات و لایههای اجتماعی و جریانهای ارزشی و ضدارزشی روزگار خود ساکت نمانده و آنها را در بوتهی نقد خود نشانده است.
به گفته امامی، روح نقادانه حافظ و پیامهای شاعرانهاش، با گریز از جزئینگری و پرداختن به مسائل و دغدغههای کلان انسانی، سخن و پیام او را از ظرفیت زمانی و مکانیاش خارج کرده و به نسلهای بعد، تعمیم داده است؛ بهگونهای که شعر و سخن حافظ، در هر عصر و زمانی، قابلیت بازتولید پیدا میکند و با دریافتهای مردم هر روزگاری، براساس شرایط و مسائل روزگارشان، نو میشود.
امامی در ادامه با بیان اینکه علت پذیرش پایا و ماندگاری حافظ در کنار جادوی کلام و هنر شاعری او نیز، همین است، یادآور شد: حافظ با وجود گرایش عرفانی و معنوی، پیوند خود را با زندگی دنیایی انسان نگسسته و بر آن چشم نبسته است. انسانی که در جغرافیای ذهنی حافظ جاگرفته، انسانی است با همه ویژگیهایی (فضیلتها و کاستیها) که انسان، ماهیتاً، میتواند داشته باشد و مخاطب پیامهای حافظ هم، چنین انسانی است.»
رهیافت فلسفی به شعر حافظ
علیرضا نیکویی، استاد دانشگاه گیلان، سخنران دیگر این نشست بود. «نقد رهیافت فلسفی به شعر حافظ (معطوف به پرسشهای انسان)»، موضوعی بود که او در سخنانش به آن پرداخت.
به گفته نیکویی رابطه فلسفه و ادبیات، بهطور عام و فلسفه و شعر، بهطور خاص، عیمقتر و پیچیدهتر از آن است که در آغاز به چشم میآید.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه بازتاب اندیشههای فلسفی در شعر شاعران چنان بوده است که حتی برخی از شاعران بزرگ را «فیلسوفشاعر» مینامند، افزود: یکی از شاعرانی که اهل فلسفه، توجهی ویژه به شعر او داشتهاند و دارند، حافظ است.
به باور نیکویی، این توجه، گاه، به اعتبار وجوه فلسفی شعر حافظ است و گاه، به اعتبار نحوه مواجهه مفسران و نوع رهیافت آنها به این شعر؛ اما بسیاری از نوشتههایی که داعیه شرح و نقد فلسفی را دارند، عملاً، وجه و اعتبار فلسفی ندارند یا در حد استخدام واژگان فلسفی، متوقف شدهاند.
دیگری و دگرپذیری در شعر حافظ
پایانبخش سخنرانیهای علمی بیستوسومین یادروز حافظ، سخنان کاوه بهبهانی، مترجم، مدرس و پژوهشگر فلسفه، با موضوعِ «حافظ، دیگری و دگرپذیری» بود.
بهبهانی، با بهرهگیری از مفهوم «هتروگلوسیا» از منظومه فکری باختین و آوردن نمونههایی از دیوان حافظ، از «دیگری» و «دگرپذیری» در این اثر سخن گفت.
به گفته این پژوهشگر فلسفه، از رهگذر خواندن موشکافانه ابیات حافظ، میتوان ایرادهای جدی او را به خودمداری دریافت کرد، چراکه رهایی از خودمداری، راه را برای حضور دیگری و پذیرش غیر، باز میکند.
بهبهانی با بیان اینکه یکی از اساسیترین ارکان فکری شعر حافظ، دگرپذیرکردن گفتمانهای متعارض و کنارهمنشاندن و همآمیزی آنهاست، «می» را یک برساخت فلسفی در شعر حافظ خواند که کارکردی سهگانه دارد: موجب زوال عقل میشود، می و گناهانی مانند آن موجب تجلی صفت رحمانی الهی میشود، جلوی عُجب و خودبینی، یکی از ریشهدارترین رذایل انسانی را میگیرد.
در پایان این نشست نیز منصور رستگار فسایی استاد پیشکسوت ادبیات با بیان اینکه حافظ زبان دل همه ما گنگان خوابدیده است، افزود: حافظ برای همیشه با همه ما حرف میزند و نسلهای بعدی نیز خود را در آینه حافظ میبینند.
نظر شما