ریحانه جعفری که به تازگی کتاب جدیدی از دیوید آلموند ترجمه کرده، میگوید: در شگفتم که آلموند با چه تبحری توانسته چینش کلمات، آهنگ واژهها و مفاهیم را کنار یکدیگر بچیند و معماری کند.
وی با بیان اینکه این کتاب فلسفی و بسیار جذاب، سومین اثری است که از دیوید آلموند ترجمه میکند، افزود: قبلا هم از این نویسنده، کتاب «بابای پرنده من» را برای نشر پیدایش کار کرده بودم و بعد از آن هم کتاب «پسری که با پیراناها شنا کرد» را برای انتشارات هوپا ترجمه کردم. احساس میکنم خیلی خوب است که شرایطی ایجاد شود تا یک مترجم بتواند همه کارهای یک نویسنده را ترجمه کند و نسبت به او و آثارش اشراف پیدا کند اما متاسفانه اینگونه نیست.
جعفری گفت: البته وقتی آثار یک نویسنده از سوی مترجمان مختلف ترجمه میشود، حسنش این است که بین مترجمان جهان رقابتی ایجاد میشود و ترجمههایشان از یک نویسنده با هم مقایسه میشود. اما باید توجه داشت وقتی مترجمی همه آثار یک نویسنده را میخواند و ترجمه میکند، نسبت به آن نویسنده اشراف پیدا میکند و بیشتر وارد جهان ناشناخته آن نویسنده میشود و زمان ترجمه کتابش، راحتتر و بهتر پیش میرود چون به سبب کتابهای مختلفی که از او ترجمه کرده با جهان نویسنده آشنا شده است.
مترجم مجموعه «استینک» در ادامه بیان کرد: براین اساس بعد از دو کتابی که از دیوید آلموند ترجمه کردم، تصمیم گرفتم این کتاب را ترجمه کنم چون داستانش برایم خیلی جذاب بود و در شگفتم که آلموند با چه تبحری توانسته چینش کلمات، آهنگ واژهها و مفاهیم را کنار یکدیگر بچیند و معماری کند. او مانند کسی که میخواهد عروسک خیلی ظریفی را بسازد و برای اینکار با دقت اجزای آن را کنار هم میگذارد تا عروسک زیباترین حالتش را داشته باشد، کلمات و جملات را با ظرافت کنار هم گذاشته و فضای جذابی را برای مخاطب ایجاد کرده است و من از کارش شگفتزدهام و بارها و بارها جملات این کتاب را میخواندم. به همین دلیل ترجمهاش حدود سه ماه طول کشید.
جعفری درباره داستان کتاب توضیح داد: داستان این کتاب، درباره پسری است که با پسر نوجوان دیگری آشنا میشود که دچار بحران روحی و تعارضهای شخصیتی است و در خانوادهای زندگی میکند که پدر خانواده دائمالخمر است. در ادامه شخصیت اول این داستان، به کمک این پسر میآید و به او کمک میکند تا دوباره به زندگی عادی برگردد. از طرفی خودش هم دچار معضلی است و پدربزرگ بیماری دارد و جهان پسرک هم به نوعی با رویاهای کودکی پدربزرگش گره خورده است. و نویسنده خیلی زیبا از جهان پدربزرگ به جهان نوجوان شیفت میکند و روانشناختی این دو جهان را برای مخاطبان بازگو میکند.
مترجم «مجبورم نکن لبخند بزنم» درباره دیگر آثارش نیز توضیح داد: پارسال چهار جلد کتاب از کریس ریدل برای نشر هوپا ترجمه کردم که زیر چاپ است و پاییز امسال منتشر میشود. بعد از این آثار هم قرار است مجموعه جدید دیگری از ریدل ترجمه کنم. این مجموعه که حق کپیرایت آن از سوی نشر هوپا خریداری شده، فضای فانتزی دارد و شخصیت اصلی آن یک نوجوان است و قرار است همزمان با چاپ در آمریکا، در ایران هم ترجمه و منتشر شود و این اتفاق خوبی است که کتابی به صورت همزمان به دست مخاطبان ایرانی برسد.
نظر شما