این مجموعه که در سال 95 از سوی نشر افق وارد بازار نشر شد، شاید از معدود مجموعههای قیصری است که موضوع جنگ در آن نقشی ندارد یا بسیار کمرنگ است و در عوض، سوژههای دینی، تاریخ و اسطورهها و باورهای بومی زمینه اصلی روایتهای آن را تشکیل میدهند.
مجید قیصری در این نشست درباره موضوع رئالیسم در مکتبهای ادبی اظهار کرد: در تفکر جادویی بین حوادثی که اتفاق میافتد، هیچ ارتباطی وجود ندارد و بین اتفاقاتی که روی میدهد، نمیتوان نسبتی آورد. نسبت حوادث را به آسمانها میدهیم و اینجاست که پای خداوند به میان میآید.
وی با ابراز اینکه مخالف نام رئالیسم جادویی است، تصریح کرد: رضا سیدحسینی نخستین کسی بود که مطرح کرد اگر ایران صاحب مکتبی شود، آن مکتب برپایه رئالیسم کرامت یا معجزه است.
نویسنده رمان «گور سفید» اضافه کرد: باورها، ریشه در فرهنگ ما دارند و پای جادو به هیچ وجه در میان نیست، بلکه حرف از کرامت است؛ از این رو مخالف رئالیسم جادویی هستم زیرا به امر شهود و کشف در داستان اعتقاد دارم.
وی ادامه داد: ریشه این نوع داستانها در تذکرةالاولیاست. در این کتاب یا در آثار ابو سعید ابیالخیر چیزهایی میخوانید که باورتان نمیشود؛ پس نمیتوان هر امر شگفتی را به جادو نسبت داد و از این رو رئالیسم کرامت بهترین اسمی است که میشود بر این سبک از ادبیات ما گذاشت.
قیصری اذعان کرد: اینکه من به عنوان داستاننویس تا چه اندازه بتوانم باورپذیری داستان را بالا ببرم بحث دیگری است و اطلاق جادو به این بحث را درست نمیدانم.
نویسنده رمان «گوساله سرگردان» با اشاره به سه دوره اساطیری، قهرمانی و تاریخی در شاهنامه گفت: در کشور ما وقتی از اساطیر حرفی به میان میآید، به دوران پیش از پهلوانان و قهرمانان اشاره داریم؛ یعنی حتی به تاریخ هم نمیرسیم، لذا ابتدا باید تعریف خود را از «اسطوره» مشخص کنیم بعد درباره آن حرف بزنیم.
وی افزود: بهمن نامورمطلق در مبانی اسطورهشناسی همه دیدگاهها را در این باره کالبدشکافی کرده و به این نکته رسیده است که اسطورهها الگوهای تکرارشوندهای هستند که پشت سر هم اتفاق میافتند اما روایتی ندارند، بنا بر این الگویی تکرار شونده است که روایت را تبدیل به اسطوره میکند؛ مثل داستانهابیل و قابیل.
قیصری گفت: در ادبیات اروپا، عیسی بن مریم کارکرد بسیاری دارد و ما در بسیاری از آثار آنها اسطورههای تکرار شوندهای را با این موضوع میبینیم؛ اسطورههایی که خودشان انگیزه ندارند، نجات دهندهاند و تا مرز قربانی شدن پیش میروند.
وی ادامه داد: ما در زمان و مکانی اسطورهای زندگی میکنیم و حتی کلام ما نیز اسطورهای است چنان که در روزهای پیش رو، محرم را داریم که یک الگوی تکرار شونده است و قداست دارد؛ ما زمانهای مقدسی چون طلوع، غروب، ادان صبح و جمعه را داریم، اما با تمام این داراییها «از فرط حضور نمیتوانیم ببینیم».
برنده جایزه رمان برتر اوراسیای روسیه تصریح کرد: تا قبل از 1400 سال پیش، اسطورههای ما ایرانی بودند و بعد از ظهور اسلام اسطورههای ایرانی اسلامی به وجود آمدند.
وی افزود: قبل از قاجار اسطورههای غربی نداشتیم اما با آمدن سینماتوگراف و ظهور سینمای غرب، این اسطورهها نیز در ایران جا باز کردند؛ برخلاف یونان و رم و انگلستان و آمریکا که چنین برخوردی ندارند.
قیصری اظهار کرد: بزرگترین خبط پهلوی این بود که در برابر اسطورههای ایرانی ایستاد و مقابله کرد، اتفاقی که در برابر فرهنگ غرب نیفتاد و هیچ تقابلی در این باره نداشتیم.
وی ادامه داد: کار ما روایتگری است و همه عناصر میتوانند به روایت ما کمک کنند بدون اینکه اشاره مستقیمی به آن داشته باشیم چنان که خود شاهنامه در برخی جاها تداعیکننده داستانهای قرآنی است.
خالق «سه دختر گلفروش» اضافه کرد: ما نخواندهایم و ندیدهایم اما پیش از ما این اتفاق افتاده که به «بازتولید روایت» پرداخته شود.
وی در پاسخ به اینکه آیا میشود در روایت دست برد، گفت: من در «گور سفید» چنین کاری باهابیل و قابیل کردهام اما نمیتوان گفت حتما" کار درستی بوده یا نه با این حال معتقدم گاهی میتوانیم دست به اسطورهزدایی هم بزنیم.
قیصری تصریح کرد: در فرهنگ غرب پدرکشی را داریم (ادیپ شهریار) و در فرهنگ شرق شاهد پسرکشی هستیم (رستم و سهراب)؛ از آنجا که ما درست روی پل و بین این دو فرهنگ ایستادهایم و این تقابل، داستان اسطورهای را به وجود میآورد، متن باید همانجا اتفاق بیفتد.
بنا به این گزارش، نشست «ماه و داستان» هر ماه با موضوعی متفاوت در اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اردبیل برگزار میشود و در هر جلسه کتاب یا مجموعهای مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
نظرات