در گفتوگو با عضو هیات مدیره انجمن علمی ارتقای کتابخانههای عمومی مطرح شد:
دست کتابخانهها را در فعالیت اقتصادی باز بگذارید تا کسب درآمد کنند
یکی از موانع اصلی در امر کتابخانهداری و جذب ظرفیت کتابخوانی در کشور، مشکل کمبود بودجههای دولتی است که از نظر سیامک محبوب، میتوان این مشکل را با ورود به حوزه کسب درآمد حل کرد.
سیامک محبوب، عضو هیات مدیره انجمن علمی ارتقای کتابخانههای عمومی میگوید: «اگر راه قانونی باز شود، از مسیر مسئولیتهای اجتماعی میتوان برخی از درآمدها را وارد چرخه مالی کتابخانهها کرد»...
مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
این روزها بیشتر کتابخانهها با مشکلهای مالی مواجه هستند. به نظر شما این مساله چقدر جدی است و برای بهبود شرایط چه میتوان کرد؟
امسال به هر دری که بزنید با بحران کمبود بودجه مواجه میشود. شاید به همین دلیل نتوان راه حلی برای برون رفت از شرایط سخت اقتصادی امسال پیدا کرد اما در بررسی طولانی مدت برای حل این مساله کتابخانهها باید از بخشهای خصوصی، حامیانی برای خود پیدا کنند.
این اتفاق چطور و با چه توجیهی مقدور خواهد بود؟ در دیگر کشورها، کتابخانههای چه اقداماتی برای جذب منابع مالی انجام میدهند؟
گاهی کتابخانهها به صورت مشارکتی برنامههای جذب بودجه را اعلام میکنند. برای مثال در حوزه نوآوریها بودجه خوبی در نظر گرفته شده است و این مساله به کتابخانهها کمک میکند تا در حوزه کسب و کار و نوآوری برای مخاطبان خود برنامههایی برگزار کنند. یعنی کتابخانهها علاوه بر بودجه ثابت که از محل بودجههای ایالتی و دولتی تامین میشود، کتابخانه ها از روشهای مختلف درآمد کسب میکنند. اما در ایران، قانونگذار راه کسب درآمد را برای کتابخانههای عمومی بسته است و به همین دلیل امکان کسب درآمد وجود ندارد. اگر راه قانونی باز شود، از مسیر مسئولیتهای اجتماعی میتوان برخی از درآمدها را وارد چرخه مالی کتابخانهها کرد. همچنین برخی از شرکتهای خصوصی تمایل دارند که از بعضی برنامهها حمایت کنند و میتوان با این شرکتها همکاری داشت.
چرا تا به حال اقدامی در این زمینه و با هدف مقابله با کمبود بودجه انجام نشده است؟
دلیلش نگاه مدیریتی است که در کتابخانه وجود دارد. نگاه در این قسمت نگاهی فرهنگی است و در کتابخانهها، معاونت اقتصادی نداریم و تیم اقتصادی وجود ندارد. بخش مالی هم تنها روی حقوق و دستمزدها فعالیت میکند درحالیکه تیم اقتصادی باید ببیند ساز و کار چطور میتواند سود را بالا و هزینه را پایین بیاورد. بهنظر میآید در حوزه فرهنگ، ترسی از فعالیت اقتصادی وجود دارد؛ آنچنانکه هر وقت درباره کتابخانهها و مسائل مالی آنها صحبت میکنیم، بحثهای اقتصادی و ضرورت کسب درآمد مطرح نیست؛ در حالی که مسائل اقتصادی از اهمیت زیادی برخوردار است و به حفظ و توسعه فرهنگ کمک میکند.
متاسفانه بخش قابل توجهی از مخازن کتابخانهای، به دلیلی مشکل بودجه در مضیقهاند و در چنین شرایطی، رعایت استانداردهای لازم برای نگهداری نسخ خطی و کتابهای قدیمی شرایط با مخاطراتی روبهرو است. بهنظر شما در این شرایط، چه کار میتوان کرد؟
به نظر من یک سوال کلی مطرح است که هرکس بدون ابهام و به طور دقیق بتواند به آن پاسخ دهد، میتواند برای مجموعه خود جذب منابع مالی داشته باشد: باید مشخص شود فایده او برای مردم و جامعه چیست. هر کدام از نهادهایی که از آنها نام آن برده میشود، باید به این سوال پاسخ دهند؛ مثلا یک نهاد د بگوید از نسخ خطی حمایت میکنم و فایدهاش برای مردم «این» است. اگر بتواند این مساله را بهشکلی مطرح کند که بالا دستیها و مردم درک کنند، خودبهخود آن مجموعه ارزش سرمایهگذاری پیدا میکند.
یکی از مشکلها این است که مدیران فرهنگی هیچ وقت نمیتوانند نسبت خود را با زندگی واقعی مردم و سیاستهای بالا دستی مشخص کنند و آنقدر ابهام وجود دارد که سیاستگذار ترجیح میدهد پول ندهد و مردم و بخش خصوصی نیز در این حوزهها پول خرج نکنند. بنابراین شرایط به این وضعیت میماند تا به بحران میرسد. در شرایط بحران هم از آنجا که برای مدیران امتیاز منفی به حساب میآید، تنها در حد رفع بحران هزینه میشود اما اقدامهای صورت گرفته هیچ وقت به اندازه کافی نیست، زیرا سازمانها و نهادهای فرهنگی نمیتوانند ارتباط مناسبی با فضای خالی مردم و سیاستگذاران برقرار کنند.
در کشورهای غربی سخنرانهایی وجود دارند که وظیفه توجیه خدمت، برای مردم را بر عهده دارند. آنها توضیح میدهند هر فعالیت چه نقشی میتواند در زندگی مردم داشته باشد؛ برای مثال گزارشهایی وجود دارد که به ازای هر یک دلاری که در کتابخانه مصرف میکنید چهار دلار بازگشت مالی دارید. آن وقت سیاستگذار اعلام میکند چنین اتفاقی برایش ارزشمند است، پس آن چهار دلار را خرج میکند اما چنین گزارشی را نمیتوانید در کتابخانههای ایران پیدا کنید، زیرا مشخص نیست در کتابخانههای ایران چقدر و چگونه هزینه میشود و چه بازگشت مالی خواهد داشت.
نگاه اقتصادی در حوزه فرهنگ به یک تابو تبدیل شده که اگر آن را بشکنیم، آن وقت است که میتوانیم حساب و کتاب خود را برای مردم توجیه کنیم و در آن زمان است که کتابخانهها در بحران نخواهندبود.
چه گروهی نسبت به فعالیتهای اقتصادی در فرهنگ گارد دارند؟
حوزه فرهنگ نسبت به اقتصاد گارد دارد و به محض اینکه برای فعالیتهای اقتصادی برنامهریزی انجام میشود، نسبت به انجام آن عمل گارد میگیرند.
برای فعالیت اقتصادی ناشران محدودیت در نظر گرفته نشده است، برای فعالیت اقتصادی خود به راحتی حساب و کتاب میکنند. اگر کتابخانهها هم فعالیتهای خود و لزوم نگاه اقتصادی به برخی از فعالیتها را شرح دهند، مردم هم شرایط را درک خواند کرد اما چرا تا به حال مدیران کتابخانههای ما نخواستند این شرایط را تغییر دهند؟
این رفتار نیاز به تغییر نگاه دارد. اگر بخواهیم از موضع اقتصادی به کتابخانهها نگاه کنیم، باید به لوازم آن هم توجه کنیم. اگر مدیران بخواهند لوازم چنین نگاهی را تامین کنند، ممکن است به حذف خود منجر شود. ممکن است یک مدیر فعالیتهای خوبی داشته باشد اما روشهای لازم برای فعالیتهای اقتصادی را نشناسد. طبیعی است که باید با مدیری که چنین نگاهی دارد، جایگزین شود. به همین دلیل لزوم برخورداری از قابلیتهای جذب منابع مالی برای مدیران ممکن است خطر آفرین دیده شود. بخشی هم به این دلیل است که مدیران نمیدانند که باید تغییر نگاه دهند و متوجه نیستند که به تغییر نگاه نیاز داریم. البته در حوزه فرهنگ اقدامات کوچکی انجام شده است اما نگاه غالب به این صورت است که حوزه فرهنگ فقط حوزه خرج کردن است.
وظیفه کدام قشر از جامعه روشنفکران، مسئولان، کتابدارن یا مردم است که این نگاه را تغییر دهند؟
یک سطح وظیفه سیاستگذاران بالا دستی است، یک سطح وظیفه مدیران است و سطحی وظیفه متخصصان رشته کتابداری است؛ زیرا منابع در حوزه کتابداری واقعا محدود است و فقط چند کتاب میتوان پیدا کرد که در حوزه اقتصاد کتابداری اطلاعات لازم را داشته باشد؟ در حوزه اقتصاد نشر کار شده زیرا نشر یک حوزه در ارتباط با اقتصاد است و با گردش مالی سر و کار دارد اما تا به حال روی مساله اقتصاد کتابخانه بررسی انجام نشده است.
نظر شما