محمود برآبادی، نویسنده و پژوهشگر حوزه کودک و نوجوان، در این باره به ایبنا میگوید: توجه بهمفهوم كودكی و پذيرفتن كودك بهعنوان شخصيتی مستقل در خانواده تحتتأثير انديشههای متفكران غرب همچون جانلاك (فيلسوف قرن هفدهم انگليس)، ژان ژاك روسو (دانشمند تعليم و تربيت قرن هجدهم فرانسه) و ژان پياژه (روانشناس قرن بيستم فرانسه) بود؛ در ايران هم اين رويكرد بعد از انقلاب مشروطه آغاز شد و بهدنبال چنين تلقی از كودك بود كه ادبيات خاص كودك پديد آمد و نويسندگانی و تصويرگرانی كه در اين حوزه فعاليت میكردند، پا بهعرصه نهادند. نشريات خاص كودكان منتشر شد، بازیها، جوايز، نهادها و نمايشگاههای ويژه كتابهای كودك شكل گرفت و ادبيات كودك با هويتی مستقل و مشخص بهرسميت شناخته شد. چند سال پيش، شورای فرهنگ عمومی كشور، هجدهم تيرماه را كه روز درگذشت مهدی آذريزدی است، روز ادبيات كودك و نوجوان نام نهاد و از آن پس اين روز در تقويم رسمی كشور ثبت شد.
خالق «حماسه کوچی» در ادامه به فعالیتهای آذریزدی اشاره میکند و میافزاید: مهدی آذريزدی مؤلف مجموعه كتابهای «قصههای خوب برای بچههای خوب» و «قصههای تازه از كتابهای كهن» است كه جلد نخست آن در سال 1336 انتشار يافت و تا بعد از انقلاب ادامه پيدا كرد. آذريزدی اين دو مجموعه را از آثار ادبيات كلاسيك ايران بازنويسی كرده و از آنجا كه جزو اولين بازنويسیهای ادبيات كهن است و از سوی انتشارات معتبری منتشر شده و تصاوير و كتابسازیهای مناسبی دارد، خيلی زود جای خود را در ادبيات كودك و نوجوان ايران باز كرد و مورد استقبال خوانندگان نوجوان واقع شد و بارها و بارها تجديد چاپ شد و هنوز هم در میان کودکان و نوجوانان خواننده دارد. دليل ديگر موفقيت آذريزدی اين بود كه او در بازنويسی اين كتابها از نثر روايی شيرينی بهره گرفت كه میتواند با خواننده نوجوان ارتباط برقرار كند، نثری كه حد واسط قصهگويی و داستاننويسی است.
اما به اعتقاد این نویسنده پیشکسوت ادبیات کودک، در نامگذاری روز ادبيات كودك و نوجوان به يك نكته توجه نشده است. معمولاً برای نامگذاری چنين روزهايی، زادروز شخص را درنظر میگيرند، نه روز درگذشت را. و شايد دليل استقبال كم از چنين روزی و انعكاس كمرنگ رسانهای آن، همين موضوع است. اما چه موافق چنین روزی باشیم و چه نباشیم آذريزدی نویسندهای تاثیرگذار در ادبیات کودک بهویژه درحوزه بازنویسی ادبیات کهن ماست. او در 27 اسفند 1301 خورشيدی در روستای خرمشاد يزد به دنيا آمد و 18 تيرماه 1388 در تهران از دنيا رفت و در زادگاهش به خاك سپرده شد. انتظار میرود حال كه چنين روزی را بهنام ادبيات كودك و نوجوان نامگذاری كردهاند، فقط در حد حرف و دادن چند پيام و برگزاری چند نشست نماند و توجه ويژهای بهمقوله ادبيات كودك و نوجوان و آفرینندگان آن صورت گيرد.
اگر 18 تیر نبود حال و روز ادبیات کودک از این که هست بدتر میبود؟
برآبادی در ادامه به مشکلات و چالشهایی اشاره میکند که ادبیات کودک و نوجوان با گذشت سالها هنوز با آنها دستبه گریبان است و میگوید: شمارگان كم كتاب و درنتیجه گران شدن قیمت کتاب و حذف کتاب از سبد کالای فرهنگی خانواده که خود تضعیف اقتصاد نشر را در پی داشته است؛ وجود مميزيهای سليقهاي كه صدای نويسندگان خودي را هم درآورده، درحالی که چنین ممیزیهایی در رسانههای پر مخاطب مانند تلویزیون اعمال نمیشود؛ بيتوجهي به حقوق صنفي و مالكيت معنوی اثر كه حتي از سوي نهادهاي رسمي مانند صدا و سيما هم ناديده گرفته ميشود؛ نداشتن بيمه كار و درمان در مورد بسياری از نويسندگان که درشرایط کسادی بازار نشر در تنگنای اقتصادی قرارگرفتهاند؛ كسر ماليات از حقالتأليف نويسنده و دستمزد مترجمان و ویراستاران، در حالي كه طبق قانون مصوب مجلس شورای اسلامی در سال 88 نويسندگی و امور نشر از پرداخت ماليات معاف هستند و بسياری مشكلات ديگر همچنان دامنگير نويسندگان كودك و نوجوان است.
حال سوال این است که آیا انتخاب نمادین یک روز در تقویم رسمی کشور، مشکلات نویسندگان و دست اندرکاران ادبیات کودک را کاهش داده؟ آیا اگر چنین روزی نبود، حال و روز ادبیات کودک از این که هست بدتر میبود؟ نمیخواهیم در این روزها که کشور در وضعیت خاصی به سر میبرد، ناامید باشیم و اميدواريم سال آينده كه بار ديگر از چنين روزی ياد ميكنيم، شاهد از میان رفتن پارهای از اين مشكلات باشيم.
نظر شما